هیجانی که تخلیهاش به مرگ طبیعت در شمال تهران میانجامد!

پارسینه: تصاویری را که ملاحظه میکنید، چهرهی زمستان 1391 و بهار 1392 در دامنههای جنوبی سوهانک واقع در شمال خاوری پایتخت ایران را نشان میدهد؛ شهری که از انفجار و ازدحام دود و بوق، سالهاست که حال خوشی ندارد و دلش خوش است به وجود دامنههای زندگی بخش البرز در مناطق شمالیاش.
دامنههای سوهانک - زمستان 1391
اما اینک چند سالی است که در سکوت سنگین دستگاههای متولی، یعنی: اداره کل منابع طبیعی، سازمان حفاظت محیط زیست، شهرداری و وزارت ورزش و جوانان، برخی از جوانان «آف رُد - کار»، چنین ردپای نگرانکنندهای را بر دیوارههای شمالی شهر به یادگار نهاده و مینهند تا همه یادشان باشد که سندرم یادگارنویسی در اشکال گوناگون - ظاهراً - قصد ندارد تا از این آب و خاک دست بشوید!

دامنههای سوهانک - بهار 1392
چنین ردپایی را پیشتر در مورد عبور و مرور سنگین دام، بارها در دامنههای پرتردد البرز و زاگرس دیدهایم که از آن با عنوان میکروتراس یاد میشود و یکی از مهمترین دلایل اضمحلال مراتع، افزایش فرسایش خاک، کاهش حاصلخیزی سرزمین و فزونی ضریب هرزآب و سیلخیزی به شمار میرود. آن میکروتراسها، آشکارترین دلیل عدم تناسب بین شمار دامهای اهلی و ظرفیت پذیرش مراتع کشور است؛ عدم تناسبی که نسبت آن اینک از یک به سه هم گذشته است. امّا این میکروتراسهای پهنپیکرتر یا شاید بهتر است گفته شود: ماکروتراس! مؤید واقعیتی دیگر است که البته کمتر ربطی به ظرفیت پذیرش دارد! نه؟

میکروتراسهای پرتراکم در بالادست دریاچه سد گتوند - شمال خوزستان (پاییز 1391)
البته خدای ناکرده، نگارنده به هیچ عنوان درصدد انکار نیازهای جوانان و شور ماجراجویانهی آنها نیست. خوشبختانه سرزمین 165 میلیون هکتاری ایران هم به راحتی استعداد جانمایی مکانهای مناسبتر برای جوانان آف رُد کار را دارد و کافی است تا وزارت ورزش و جوانان با همکاری سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور و نیز شهرداری کلانشهرهای ایران، پاسخی مناسبتر به این نیاز هیجانی جوانان دهند تا تخلیهی مدیریت شدهی این هیجانها، نه تنها امنیت روانی زیستمندان طبیعت را بر هم نزند و بر نرخ جابجایی خاک نیافزاید، بلکه بر امنیت روانی جوامع انسانی هم اضافه کند.
انشاالله.
*عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
ارسال نظر