افشاگری غرویان درباره جریان آیتالله مصباح
پارسینه: یکی از شاگردان سابق آیتالله مصباح یزدی به تشریح جریان آیتالله مصباح، علت جدایی خود از این جریان و افشاگری در خصوص برخوردها با طلاب در موسسه امام خمینی (ره) پرداخته است.
حجتالاسلام و المسلمین محسن غرویان در گفتوگو با ماهنامه نسیم بیداری میگوید:
* شاگردان آیتالله مصباح یزدی متفاوت هستند؛ برخی از این شاگردان، نماینده مجلس بودند مثل آقای حسینی شاهرودی که نماینده شاهرود در مجلس بود و بعد به رحمت خدا رفت. خود آقای ابوترابی که الان نایب رئیس مجلس هستند، ایشان هم از شاگردان آیتالله مصباح یزدی در موسسه در راه حق هستند و جزو گروه (ب) هستند. ما جزو گروه (ج) بودیم یعنی اینها یک گروه از ما جلوتر بودند. برخی از این شاگردان هم خیلی در کار سیاسی وارد نشدند و بیشتر در کارهای علمی و فرهنگی بودند ولی کم و بیش افرادی از این شاگردان، وارد بحثهای سیاسی و فعالیتهای سیاسی شدند.
* آیتالله مصباح یزدی، مثل مقام معظم رهبری یا مثل شهید بهشتی و آیتالله هاشمی رفسنجانی، وارد متن کارهای نظام و انقلاب نشدند و بیشتر به همان کارهای حوزوی و علمی پرداختند اما کمکم، به خصوص از سال 84 به بعد، ایشان وارد این بحثهای سیاسی شدند. امروزه شخصیت آیتالله مصباح یزدی بیشتر از آنکه یک شخصیت علمی باشد، یک شخصیت سیاسی شده چرا که آن حرکت علمی ایشان و جریان پیرامونی ایشان رنگ باخته و تحتالشعاع حرکت سیاسی قرار گرفته است.
* (در واکنش به اظهارات محتشمیپور که تفکرات حلقه مصباح یزدی را همان تفکرات انجمن حجتیه خوانده بود) این موضوع را من خیلی و به این شکل کلی قبول ندارم. ببینید! خود انجمن حجتیه هم باید از جهات مختلف خود، تجزیه و تحلیل شود و بعد ببینیم این جریان آیتالله مصباح همان جریان انجمن حجتیه هست یا نه. این حرف که تفکر آیتالله مصباح یزدی و جریان او تفکر انجمن حجتیه است، به لحاظ آن جشن نیمه شعبانی مطرح میشود که امام خمینی (ره) در یک سالی گفته بودند به دلایل خاصی، در نیمه شعبان جشن نگیرید اما در موسسه در راه حق که آیتالله مصباح یزدی در آن بودند، جشن گرفتند و انجمن حجتیه هم روی جشن نیمه شعبان خیلی تاکید کرد و از آنجا، این بحث پیش آمد که موسسه در راه حق و آیتالله مصباح یزدی، همان مشی انجمن حجتیه را دارند ولی باید توجه داشت که تفاوتهایی هم وجود دارد. مثلا انجمن حجتیه خیلی با فلسفه میانهای ندارند اما آیتالله مصباح یزدی با فلسفه معروفند و بیشتر بحثهای ایشان بحث فلسفی است. یعنی اینها تفاوتهاست. من این موضوع را به طور 100 درصد قبول ندارم که تفکر آیتالله مصباح، همان تفکر انجمن حجتیه است. یک مشترکاتی دارد و یکسری مختلفات
و وجوه امتیازی. این را باید اهل اطلاع بنشینند و کاملا حلاجی و تحلیل کنند و آن وقت وجوه امتیاز و اشتراکش معلوم میشود. تفاوت دیگر این است که در خود انجمن حجتیه هم دو دستگی و بلکه چند دستگی وجود داشت؛ مثلا بعضی از افراد انجمن حجتیه، اصلا قائل به تشکیل حکومت دینی قبل از ظهور امام زمان (عج) نیستند و با اصل حکومت دینی و ولایت فقیه مخالفند و میگویند تشکیل حکومت اسلامی، کار امام زمان (عج) است ولی آقای مصباح یزدی این طور نبودند و قائل به تشکیل حکومت دینی و اسلامیاند و این هم باز تفاوتی است.
* (چند نمونه از شباهتهای انجمن حجتیه با تفکر جریان آیتالله مصباح یزدی) خیلی تاکید روی سنت و نیز روی بیاعتنایی به رای مردم و نظر مردم و این جور چیزها؛ می توان گفت اینها شباهت است.
* (در پاسخ به اینکه جریان جدا شدن شما از آیتالله مصباح یزدی چیست؟) ایشان از نظر علمی، حق استادی به گردن بنده دارند ولی سر این مسائل افراطی که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) اتفاق افتاد، من دیگر نتوانستم در مسائل سیاسی و اجتماعی با آنها همکاری داشته باشم و استعفای خودم را نوشتم و استعفای مکتوب من هم آنجا موجود است. چون اینها وارد جریانات سیاسی شدند، مثل جریان بر هم زدن سخنرانی آیتالله هاشمی رفسنجانی در حرم حضرت معصومه (س) در 15 خرداد سال 85. داستانش مفصل است؛ من در این جور کارها گفتم که نمیتوانم با آنها همکاری کنم و لذا همکاری خودم را با آنجا قطع کردم. یک کارهای خیلی شدید افراطی در آنجا انجام میشد؛ مثلا در زیرزمین موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، یک اتاقی بود که اتاق محکمه و اتاق تفتیش عقاید بود و آنجا برخوردهای خیلی غیر اخلاقی با افراد میکردند؛ برخوردها به خاطر مسائل سیاسی و اجتماعی بود که حالا من فعلا بنا ندارم آنها را خیلی باز کنم و توضیح دهم؛ لذا دیگر از نظر سیاسی و اخلاقی من نتوانستم آن روشهای تند و افراطی و نیز بد اخلاقیهای سیاسی و اجتماعی آنان را تحمل کنم، لذا ادامه همکاری
ندادم و استعفا کردم.
منبع:
خبرگزاری ایسنا
چرت بود
دوست عزیز بودن در محضر استاد بزرگی چون علامه مصباح لیاقت میخواد...