گوناگون

از کاروان علمی در دنیا عقب مانده ایم

پارسینه: اگر همزمان با آمدن اینترنت همین کار با برنامه ریزی پیش رفته بود، هم اکنون محقق شده و یک آمازون ایرانی، تمامی از چند هزار کتاب ایرانی را معرفی و با سیستم پستی در اختیار می گذاشت.

رسول جعفریان : چند روز قبل یکی از استادان بنام حوزه علوم انسانی که در رشته خودش از بهترین‌هاست، گفتند که ممکن است ما در پزشکی کارهایی انجام بدیم که هم اکنون در امریکا یا لندن هم انجام می‌شود، اما در علوم انسانی سیصد سال عقب هستیم.

بنده هم بعید می دانم ایشان در این مسأله اغراق کرده باشند، با این توضیح که مقصود از عقب ماندگی، عقب ماندگی از فرنگ نیست (که ایشان مقصودش این بود) بلکه مطلق عقب ماندگی است. یعنی اولا عقب ماندگی از کاروان علم در دنیا و ثانیا عقب ماندگی و توقف نسبت به آنچه در قرون پنج و شش هجری داشتیم و بعدها عقب تر رفتیم یا دست کم در بسیاری از حوزه هیچ قدمی بر نداشتیم.

در این زمینه، جدای از ضعف علمی و آموزشی و کتابخانه ای، راه اشتباه رفتن، یکی از جدی ترین مشکلات ماست. این که عالمی سالها وقت خود را صرف علم کیمیا کند و عاقبت معلوم شود که از اساس بیهوده بوده و وقتش را تلف کرده است به این معناست که راه اشتباه رفته است.

می پذیرم که یافتن راه های اشتباه و معرفی آنها به دیگران هم لازم و هزینه بر است، اما اشتباه ما این است که برخی از راه هایی که صد بار آزموده شده، باز هم به همان راه را می رویم و خطایمان را آن قدر تکرار می کنیم و گاه مقدسش می دانیم که دیگر برگشت محال است.
یکی از علل رفتن راه اشتباه، سپردن کار دست افراد نابلد است که تخصص جدی در حوزه کاری خود ندارند و عوض آن که در آخر خط پیشرفت در آن زمینه باشند، در ابتدای خط یا میانه آن ایستاده و تازه برای یکی دو سال باید تلاش کنند تا بفهمند در کجای کار هستند.

مشکل دیگر ما نا آشنایی با پیشرفت های حوزه های تخصصی مورد نظر در کارهای زیر مجموعه این قبیل کارهاست. وضعیت کتاب و کتاب دیجیتال در دنیای امروز چگونه است؟ اگر ما بیست سال یا پنجاه سال با غرب فاصله داشته باشیم، چه برنامه ای باید بریزیم که بتوانیم با برنامه جدی، همپای تغییرات جدید برای ایجاد دقت و سرعت، کار را به پیش ببریم، کاری که اگر نکنیم، صد سال عقب خواهیم افتاد، چون به روز نخواهیم شد.

سالهاست که در اتوبان قم، تابلوی شهر چاپ را می بینیم. شاید کارهایی هم شده باشد، اما آیا واقعا چاپ کتاب به صورت حاضر ادامه خواهد یافت؟ به طور قطع چنین وضعیتی ادامه نیافته و عوض خواهد شد و نسل چاپخانه از بین خواهد رفت.

مطمئن هستم کسانی که بند مسائل کهنه هستند، خواهند گفت که این توهم است، و حتی در فرهنگ هم این کار هنوز انجام نشده است، اما سرعت تغییرات بحدی است که این وضعیت بی تردید پیش خواهد آمد. حتی اگر چنین نباشد، نوع چاپ کتاب در شکل فعلی در تیراژ های کم با هزینه های یک پنجاهم، چندان باب شده است که هم اکنون در ایران صدها بلکه هزاران کتاب به صورت محدود و درست به زیبایی کتاب های موجود در بازار منتشر می شود و هیچ نیازی به آن چاپخانه های وسیع نیست.

از بین رفتن کتابفروشی ها در غرب با بستن شدن غالب آنها، و منتقل شدن فروش کتاب روی وب، مانند فروش بسیاری از تولید ات دیگر، اتفاقی است که دیر یا زود در کشور ما خواهد افتاد و باید بیفتد، یعنی تلاش کنیم تا بیفتد. اگر همزمان با آمدن اینترنت همین کار با برنامه ریزی پیش رفته بود، هم اکنون محقق شده و یک آمازون ایرانی، تمامی از چند هزار کتاب ایرانی را معرفی و با سیستم پستی در اختیار می گذاشت.

مهم این هم هست که ما باید نگرش مردم را هم عوض کنیم، اما متاسفانه خودمان در باقی ماندن در شکل های سنتی کار که مانع مهمی بر سر راه پیشرفت است، تلاش می کنیم و حتی از آن دفاع می کنیم. استادی به دانشجویش می گوید که فقط باید از کتاب استفاده کند، در حالی آن کتاب و صدها کتاب مشابه، روی وب یا برنامه های مشخص وجود دارد که به راحتی می توان آن را کلمه به کلمه سرچ کرد. بنابرین چرا باید یک استاد دانشگاه، دانشجوی خود را با سیستم قدیمی عادت دهد؟ این چه دلیلی دارد؟ این یا برای توهماتی است که نسبت به روش های قدیمی دارد یا آن که خودش هم وارد به این قبیل کارهای نیست.

بحث ممیزی کتاب همچنان در این کشور جدی است، در حالی که فایل تمامی کتابهای ممنوعه از هر فرقه و گروهی هم اکنون روی سایت های مختلف یافت می شود و اگر این جماعت اهل فن بودند می دانستند که بدست آوردن آن آثار تا چه اندازه آسان است. بنده نمی گویم به آنها اجازه چاپ در داخل داده شود یا نشود، باید دید قانون چه می گوید، بلکه عرض می کنم که از این قبیل حرف ها چنین بر می آید که ما هنوز در صد سال قبل زندگی می کنیم که وقتی سفرنامه فرهاد میرزا چاپ شد، ناصر الدین شاه دستور جمع آوری آن را داد، صرفا برای این که دو سه مطلبی در باره شاه یا حکومت و دولت داشت.

شک ندارم که عقب ماندگی ما ریشه در مدیریت سنتی است که راهی به سوی خلاقیت ندارد و تا وقتی خود درگیر این قبیل کارها نباشد، نخواهد توانست راه به جایی ببرد.

این را هم می دانم در این قبیل کارها، لزومی ندارد که یک روزه انقلابی صورت گیرد، مهم این است که برنامه ریزی چنان باشد که فکری برای آینده بشود. ما نباید آن قدر بشینیم که روال موجود و تغییر مناسبات جاری، ما را وادار به تغییر بدون برنامة جایگزین کند، بلکه این ماییم که باید سوار بر این تغییرات باشیم. ما در این مقطع این شانس را داریم که دنیا را تماشا کنیم، تجربه های آنها را بررسی کرده بهترین ها را بکار گیریم. مگر در علوم نظامی و هسته ای، همین طور اقدام نمی کنیم؟ آیا در آنجا و تا امروز، روش سنتی خودمان را برای ساختن منجنیق داریم؟

من درک می کنم که ما دردرون جهان خودمان هستیم و داشت های خودمان را داریم و باید روی آن ها حساس باشیم، اما باید بدانیم که عقب ماندگی ما در صورت قطع ارتباط با دیگران، عدم استفاده از تجارب آنها، استفاده از گزینه های بهتر در ترویج علم و... هر روز بیش از پیش شده و ما را به قهقرا خواهد برد.

در حالی که ما امروزه می توانیم بهترین های چاپی فارسی را که شاید حداکثر 50 هزار کتاب باشد، در برنامه های دیجیتالی به صورت متن قابل جستجوی آماده کنیم و هزاران بلکه صدها هزار نفر را از شر مراجعه به کتابهای مزبور در این کتابخانه و آن کتابخانه خلاص کنیم، چرا برای این کار سرمایه گذاری نمی کنیم؟

شگفتا که هنوز اندر خم یک کوچه هستیم، به طوری که کتابخانه ملی کشورمان که اصل و اساس کتابخانه هاست، دانشجویان لیسانس را درون خود راه نمی دهد. تازه این کتابخانه ای است که ده پانزده سال است که ساخته ایم و به ادعای مدیران گنجایش مراجعین لیسانس را ندارد. پس مفهوم ملی چیست؟

در حال حاضر هنوز یکی از بزرگترین کتابخانه های کشور، حتی یک سایت بدرد بخور که بتوان کتاب را در آن سرچ کرد ندارد و هیچ کس در قبال پولی که این کتابخانه، کم یا زیاد از دولت می گیرد، احساس مسوولیت نمی کند، در حالی که شک ندارم که دهها هزار کتاب خطی و چاپی در این کتابخانه هست که در جای دیگر نیست.

هیچ کس از محققان در حوزه علوم انسانی تردید ندارد که امروزه گرفتن یک کتاب عربی یا لاتین از سایت هایی چون آرکایو یا فورشر و کتابخانه های بزرگ دنیا به مراتب راحت تر از این است که شما بتوانید از کتابخانه های قم یا مشهد یا تهران کتاب بگیرید. تنها در باره برخی از کتابهای مذهبی چنین امکانی آن هم با دشواری وجود دارد.

من مرکز کامپیوتری نور قم را که در این زمینه خدمتی شایان اما محدود کرده، ستایش می کنم و از وزیر ارشاد می خواهم تا می تواند به این مرکز کمک کند تا متون فارسی و عربی مورد نیاز را در بسته های موضوعی بسان همانچه دارد، آماده عرضه کند. آیا کسی می تواند کار ارزشمند این مرکز را در باره مجلات با وضعیتی ما پیش از آن داشتیم مقایسه کند؟ کدام یک از تصمیم گیرندگان در ارشاد با این کار آشنا هستند؟ محققان مراتب بسیار پایین آنجا که بسا اهل مراجعه به این کتابها هستند ممکن است، اما مدیران چه؟ وقتی درک درستی از این پدیده نباشد، طبیعی است که نمی تواند برنامه ریزی بر اساس آینده نگری در این زمینه داشته باشد.

منبع: خبر ان لاین


ارسال نظر

  • ناشناس

    وقتی گفته میشود که در علوم انسانی سیصد سال از دنیا عقب هستیم یعنی تمام کارهای مسولان و مردم ایران غیر انسانی است

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار