ماجرای ساپورت پوش ها و فضای مجازی!

پارسینه: بازگشت گشت ارشاد به خیابان های تهران این روزها به سوژه اول رسانه های خبری تبدیل شده است.برخی از بازگشت ارشادگرها خوشحال هستند و برخی به برخورد های سلیقه ای آنها ...
پارسینه-گروه فضای مجازی : بازگشت گشت ارشاد به خیابان های تهران این روزها به سوژه اول رسانه های خبری تبدیل شده
است.برخی از بازگشت ارشادگرها خوشحال هستند و برخی به برخورد های سلیقه ای آنها انتقاد دارند، برخی هم می گویند چرا قبل از انتخابات خبری از گشت ارشاد نبود.
یکی از نکاتی که در تذکرات گشت ارشاد دیده می شود برخورد با ساپورت پوش هاست.آنطور که از عکس های منتشر شده پیداست به نظر می رسد ارشاد گر ها دستور ویژه برای برخورد با ساپورت پوش ها دارند.
ساپورت پوش هایی که در چند هفته اخیر توجه بلاگر های فضای مجازی را به خود جلب کرده اند و در نقد و یا تایید انها مطالب زیادی نوشته شده است.
مهران موزون یک بلاگر حزب اللهی اما جزء اولین افرادی بود که به نقد ساپورت پوش ها پرداخت.
او دربخشی از یاداشت خود نوشت:" از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود.
متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.
یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شیطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.
بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند.
حالا این روزها، ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است."
بعد از آن الیاس قنبری از فعالان حزب اللهی در فضای مجازی درهمین راستا در صفحه شخصی خود نوشت:" بحث حجاب اجباری توسط قرتی ها صرفاً یک بهانه و آدرس غلط دادن و نوعی حمله پیش دستانه است. احتمالا همین حجاب اجباری باعث شده این لباس های احمقانه و غیر منطقی تنگ را بپوشند. شاید دیده باشید که وقتی روسری دختری از سرش می افتد سریع آن را به سر می کند. این اقدام او هیچ ربطی به حجاب اجباری و جنبه قانونی آن ندارد بلکه او می داند که اگر روسری اش را بردارد هزاران چشم به او خیره خواهد شد. در واقع این جنبه هنجاری است که رعایت حجاب را ایجاب می کند. آن چشم هایی که به بی حجاب و کسی که با پوشش جلف و زننده وارد محیط عمومی می شود خیره می شود نقش نظارت و کنترل هنجارها را بر عهده دارند. ما با نگاه نکردن به پوشش های جلف در واقع عمل انها را تأیید می کنیم.
با نگاه نکردن می گوییم که عمل انها کاملاً طبیعی و معمولی است. با نگاه نکردن و بی توجهی به آنها می گوییم که پوشش شما هیچ هنجاری را نشکسته است. به این موجودات باید نگاه کرد. باید به آنها خیره شد. همان طوری که در خیابان اگر دلقکی ببینیم به او نگاه می کنیم. همان طور که اگر کسی توی خیابان داد و بیداد راه می اندازد نگاهش می کنیم. به نظرم بزرگترین وظیه ما حفظ جنبه هنجاری حجاب است. بهترین راه نهی از منکر هم نگاه متعجب است. البته پیشاپیش از علما و فقها به خاطر تجویز چشم چرانی عذرخواهی می کنم."
این نوع نوشته ها همچنان ادامه داشت تا جایی که وحید یامین پور نیز به نقد ساپورت پوش ها در خیابان پرداخت.
وحید یامین پور در صفحه شخصی خود نوشت:" زنان ایرانی همیشه اصول زیبایی شناختی را در پوشش و آرایش رعایت کرده اند. مساله ی امروز ما این است که درگاه درک زیبایی برای زنان گویا عوض شده است.
آنچه امروز آنرا ساپورت می نامیم ادامه ی همین «تن نمایی» است و عجیب است که دخترکان ایرانی، زیبایی را در تن نمایی جستجو کنند چراکه در هیچ کجای تاریخ این سرزمین حتی پیش از اسلام، «تن» محل ارجاع نگاه و زیبایی نبوده است بلکه تلاش هنرمندان در زیبانمایی پوشش بوده است..."
با مطرح شدن این نوع پوشش اما نقد نقد ها درباره ساپورت پوشان نیز رنگ و بوی جدی به خود گرفت تا جایی که علی ابوطالبی از فعالان فضای مجازی نوشت: "دربارهی ساپورت، متنیست به قلم دکتر وحید یامین پورکه در آن از بابشدن تننمایی مینویسد ؛ پدیدهای که به زعم او بدعتیست در تاریخ پوشاک سرزمین ما، و آن را در برابر رنگنمایی و طرحنمایی قرار میدهد که ایشان معتقد است همهی هم و غم هنرمندان، مصروف آن (یعنی زیبانمایی پوشش) بوده است...
برادرم،
آقای یامینپور،
تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گلآلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ اینها مذهبیترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفتهاند؟ اینها مذهبیترند از زنان محجبهی آراستهی حاضر در سخنرانیهای سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟
محجبههای رنگینپوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بیحجاب)ـی که در برابر تانکهای اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمیزنم، که قرار هم نبود از «بیحجابها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبیها و مذهبیترهاست..."
به این ترتیب ماجرای ساپورت پوش ها در فضای مجازی همچنان ادامه دارد و باید دید این نقد ها و بررسی ها در نهایت چه تاثیری بر پوشش مردم خواهد داشت.

یکی از نکاتی که در تذکرات گشت ارشاد دیده می شود برخورد با ساپورت پوش هاست.آنطور که از عکس های منتشر شده پیداست به نظر می رسد ارشاد گر ها دستور ویژه برای برخورد با ساپورت پوش ها دارند.
ساپورت پوش هایی که در چند هفته اخیر توجه بلاگر های فضای مجازی را به خود جلب کرده اند و در نقد و یا تایید انها مطالب زیادی نوشته شده است.
مهران موزون یک بلاگر حزب اللهی اما جزء اولین افرادی بود که به نقد ساپورت پوش ها پرداخت.
او دربخشی از یاداشت خود نوشت:" از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواری هایی نمودند که منظره ی بدن نمای از زانو به پایین این پوشش ها قدری عجیب می نمود.
متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.
یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شیطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.
بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند.
حالا این روزها، ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است."
بعد از آن الیاس قنبری از فعالان حزب اللهی در فضای مجازی درهمین راستا در صفحه شخصی خود نوشت:" بحث حجاب اجباری توسط قرتی ها صرفاً یک بهانه و آدرس غلط دادن و نوعی حمله پیش دستانه است. احتمالا همین حجاب اجباری باعث شده این لباس های احمقانه و غیر منطقی تنگ را بپوشند. شاید دیده باشید که وقتی روسری دختری از سرش می افتد سریع آن را به سر می کند. این اقدام او هیچ ربطی به حجاب اجباری و جنبه قانونی آن ندارد بلکه او می داند که اگر روسری اش را بردارد هزاران چشم به او خیره خواهد شد. در واقع این جنبه هنجاری است که رعایت حجاب را ایجاب می کند. آن چشم هایی که به بی حجاب و کسی که با پوشش جلف و زننده وارد محیط عمومی می شود خیره می شود نقش نظارت و کنترل هنجارها را بر عهده دارند. ما با نگاه نکردن به پوشش های جلف در واقع عمل انها را تأیید می کنیم.
با نگاه نکردن می گوییم که عمل انها کاملاً طبیعی و معمولی است. با نگاه نکردن و بی توجهی به آنها می گوییم که پوشش شما هیچ هنجاری را نشکسته است. به این موجودات باید نگاه کرد. باید به آنها خیره شد. همان طوری که در خیابان اگر دلقکی ببینیم به او نگاه می کنیم. همان طور که اگر کسی توی خیابان داد و بیداد راه می اندازد نگاهش می کنیم. به نظرم بزرگترین وظیه ما حفظ جنبه هنجاری حجاب است. بهترین راه نهی از منکر هم نگاه متعجب است. البته پیشاپیش از علما و فقها به خاطر تجویز چشم چرانی عذرخواهی می کنم."
این نوع نوشته ها همچنان ادامه داشت تا جایی که وحید یامین پور نیز به نقد ساپورت پوش ها در خیابان پرداخت.
وحید یامین پور در صفحه شخصی خود نوشت:" زنان ایرانی همیشه اصول زیبایی شناختی را در پوشش و آرایش رعایت کرده اند. مساله ی امروز ما این است که درگاه درک زیبایی برای زنان گویا عوض شده است.
آنچه امروز آنرا ساپورت می نامیم ادامه ی همین «تن نمایی» است و عجیب است که دخترکان ایرانی، زیبایی را در تن نمایی جستجو کنند چراکه در هیچ کجای تاریخ این سرزمین حتی پیش از اسلام، «تن» محل ارجاع نگاه و زیبایی نبوده است بلکه تلاش هنرمندان در زیبانمایی پوشش بوده است..."
با مطرح شدن این نوع پوشش اما نقد نقد ها درباره ساپورت پوشان نیز رنگ و بوی جدی به خود گرفت تا جایی که علی ابوطالبی از فعالان فضای مجازی نوشت: "دربارهی ساپورت، متنیست به قلم دکتر وحید یامین پورکه در آن از بابشدن تننمایی مینویسد ؛ پدیدهای که به زعم او بدعتیست در تاریخ پوشاک سرزمین ما، و آن را در برابر رنگنمایی و طرحنمایی قرار میدهد که ایشان معتقد است همهی هم و غم هنرمندان، مصروف آن (یعنی زیبانمایی پوشش) بوده است...
برادرم،
آقای یامینپور،
تکلیف ما با آن بانوی چادری که صبح انتخابات ۸۸ فرمان شورش خیابانی صادر کرد چیست؟ آن بانوی چادری را که آن روزها کوشید از آب گلآلود خویشاوندی با تُرک و لُر ماهی بگیرد چه خطاب کنیم؟ اینها مذهبیترند از آن شیرزنان غزه، که روسری و لباس رنگین به تن دارند اما زیر بار ننگ اطاعت از اسرائیل نرفتهاند؟ اینها مذهبیترند از زنان محجبهی آراستهی حاضر در سخنرانیهای سیدحسن نصرالله (که خداوند پشت و پناهش باشد)؟
محجبههای رنگینپوش مالزی و اندونزی را کجای این طیف قرار دهیم برادر؟ به صفر نزدیکند یعنی با سنجه و مقیاس شما؟ از راشل کوری، دختر شجاع (اما بیحجاب)ـی که در برابر تانکهای اسرائیل سینه سپر کرد حرفی نمیزنم، که قرار هم نبود از «بیحجابها» سخنی به میان آید. بحث بر سر مذهبیها و مذهبیترهاست..."
به این ترتیب ماجرای ساپورت پوش ها در فضای مجازی همچنان ادامه دارد و باید دید این نقد ها و بررسی ها در نهایت چه تاثیری بر پوشش مردم خواهد داشت.
بالاخره انتخاب پوشش حریم خصوصی مردم است.
ما تو مملکت اسلامی زندگی میکنیم و اسلام هم قوانین خاص خودش رو داره این حریم خصوصی و حجاب اجباری حرفای جدیدیه که بعضیها بی دین و بی ناموس بابش کردن بهتر هرچه زودتر این بدحجابی ها جمع بشه
جالبه فقط این حزب اللهی ها بادیدن این ساپورت ها حالی به حالی میشن ما که زیاد متوجه نمیشیم
این قضیه هم فعلا رو بورسه که بهش گیر بدهند. از بورس که افتاد نه کسی میپوشه نه کسی گیر میده....
بابا فرهنگ به خدا حجاب نیست صدتا چیز دیگه هم داره مثل راست گویی، مسئولیت پذیری، صداقت در امانت و ....
حقیقت مساله کجاست؟