عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات و عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز به بررسی پیامدهای انتخابات و تاثیر جریان اصلاحطلبی بر پیروزی دولت فعلی در انتخابات اخیر پرداخت.
وی در پاسخ به اولین پرسش که در رابطه با پیام انتخابات و مفهوم اعتدال مطرح شد، گفت: در سال 75 وقتی بحث انتخاب رییسجمهور بعد از آقای رفسنجانی مطرح شد، فضای کشور شکل خاصی داشت؛ اوضاع مجلس پنجم و روی کار آمدن جریانی که با تفسیر اصل 99 قانون اساسی در سالهای 69 و 70 شرایط ویژهای پیدا کرده است. مجلسی در دوره چهارم شکل گرفت که بیش از 45 نفر از اعضای مجلس سوم در حالیکه نماینده مجلس بودند، به همراه تعداد زیادی از نیروهای مرتبط با این مجموعه که خود را برای انتخابات مجلس چهارم آماده کرده بودند ردصلاحیت شدند که در سه دوره قبل خود بیسابقه بود.
موسوی لاری در ادامه گفت: نتیجه چنین برخوردی، منزوی شدن و کنارهگیری برخی نهادها، احزاب و تشکلها بود که رغبتی برای حضور در مجلس پنجم پیدا نکردند. مجلس پنجم در چنین فضای خاصی شکل گرفت. حزب تازهنفس کارگزاران بوجود آمد و بخشی از فعالیتهای رسمی را به عهده گرفت. این فضا با توجه به مشکلاتی که دولت هاشمی در اجرای برنامههایش پیدا کرده بود نظیر مشکلات معیشتی و اقتصادی و در کنار آن، فشاری که بر احزاب بود، با وجود همه تمهیداتی که برای پیروزی دوباره جریانی که از مجلس چهارم به بعد پیروز میدان بود، چیده شده بود، مردم در خرداد 76 به مسیر دیگری رفتند.
این فعال سیاسی اضافه کرد: البته فشار آن سالها قابل قیاس با فشار سالهای 91 و 92 نیست و فشار سالهای اخیر بسیار بیشتر بوده است. با این حال در این دوره هم مردم در دقیقه 90 تصمیم گرفتند به صحنه بیایند و مشابه خرداد سال 76 عمل کنند، یعنی کاندیداهایی که تصور میشد همه امکانات در اختیارشان است از نظر مردم در حاشیه قرار گرفتند و با توجه به علائمی که مردم از جریان اصلاحات دریافت کردند، آمدند و پشت عده دیگری که امکانات بخصوصی نداشتند درآمدند.
وزیر پیشین کشور ادامه داد: پیام اصلی انتخابات این بود که مردم میخواهند خودشان را اثبات کنند. همچنین، وقتی مردم بخواهند از شرایطی به عنوان شرایط سخت عبور کنند، خواستار تغییر میشوند و این تغییر را در رأی خود نشان میدهند. در چند روز منتهی به انتخابات بود که مردم تصمیم گرفتند با شرکت در انتخابات شرایط را تغییر دهند. پیام انتخابات بسیار روشن و در واقع همان «تغییر» است؛ تغییر در راهبردها، روشها، افراد، سلیقههای حاکم، آزادی نشریات و ... .
موسوی لاری در ادامه در رابطه با گفتمان اعتدال، گفت: از نظر من به طور کلی دو نوع گفتمان در جامعه وجود دارد، که از مجلس دوم در سال 63 به موازات هم جلو آمدند؛ اصلاحطلبی و اصولگرایی. اعتدال در واقع روش طرح یکی از این دو گفتمان است و خودش یک گفتمان نیست. اصولگرایان و اصلاحطلبان در بیان حرفهایشان میتوانند معتدل باشند یعنی روش مطالبات عاری از افراط و تفریط باشد.
وی تصریح کرد: انتظار از آقای روحانی این است که او و دولتش نماینده اعتدال اصلاحطلبی باشند. ما چون در گذشته به این مقوله نپرداختهایم برخی فکر میکنند اعتدال یعنی جریانی مقابل اصولگرایی و اصلاحطلبی، اما من اینگونه فکر نمیکنم.
این عضو مجمع روحانیون مبارز همچنین گفت: شاخص جریان اصولگرا در این چند سال این بوده است که همیشه با بال حذف رقیب پرواز میکردند و نه با بال اثبات و تواناییهای خود. نتیجه این بود که در انتخابات، همیشه بین چند کاندیدا از این جریان رقابت وجود داشت و جریان دیگری اصلا نبود. اصولگراها هم میتوانند به عنوان طرفداران یک اندیشه، باور یا تلقی از زندگی اجتماعی بیایند و بنا را بر رقابت با رقیب بگذارند نه حذف رقیب و ردصلاحیت. یک بخش از این کار به این دلیل است که چون میخواهند بیدردسر به صحنه بیایند، مردم و خواستههای آنها را نادیده میگیرند و به ابزارهای قانونی و شبهقانونی متوسل میشوند تا حذف رقیب کنند و به افکار عمومی کاری ندارند. اصلاحطلبان اتفاقاً آن ابزار ار در دست ندارند. آنها در هیچ مقطعی طرفدار حذف نبودهاند.
وی به بیان خاطرهای پرداخت و اظهار کرد: در زمان انتخابات مجلس، خود من چهار نفر از فرماندارانم را کنار گذاشتم به دلیل اینکه متوجه شدم در هیأت اجرایی عدهای را بدون دلیل و صرفاً به خاطر خط و فکر سیاسی ردصلاحیت کردند اما متاسفانه جریان اصولگرا چنین نمیکند. آقای روحانی فعلاً با در دست داشتن این ابزار - یعنی اعتدال - اما در چارچوب آرمانهای اصلاحطلبی وارد میدان شدند؛ البته من معتقدم ماهیت اصلاحطلبی، اعتدال است. آقای روحانی در شعارهای انتخاباتی، شعارهای اصلاحطلبانه داده و باید نماد اصلاحطلبی معتدل باشد و تا به حال هم خوب عمل کرده است. اعتدال به معنای «به نفع جریان رقیب صحنه را خالی کردن» نیست.
موسوی لاری در برابر پرسشی درباره سخنرانی هفته گذشته هاشمی رفسنجانی مبنی بر اینکه «هشت سال گذشته اشتباه خود ما بوده است» و همینطور در رابطه با پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان در هشت سال گذشته، پاسخ داد: اگر منظور آقای هاشمی از اشتباه، عدم وحدت کاندیداهای اصلاحطلب در انتخابات 84 است، من این را قبول دارم. قبلاً هم گفتهام که اگر اصلاحطلبان به جای اجماع بر عدم ائتلاف، به ائتلاف میرسیدند، هشت سال آینده برای خود آنها بود. این اشتباه بنیادین و اساسی اصلاحطلبان بود اما اگر غیر از این است، باید از خودشان سوال شود. گمشده اصلاحطلبان در سال 92 پیدا شد و آنچه در این دوره موجب پیروزی در شرایط یأس مطلق بود، همین خردورزی اصلاحطلبان بود. اصلاحات تمامقد پشت روحانی ایستاد و آقای عارف هم بزرگوارانه کنار رفت.
وزیر کشور دولت اصلاحات درباره پرسش دیگری در ارتباط با انتخابات مجلس آینده با توجه به نوع حرکت دولت حسن روحانی، گفت: آقای روحانی با اینکه خود را نه اصولگرا و نه اصلاحطلب معرفی کرده، در زمین اصلاحات در حال حرکت است. مشکلات روحانی ممکن است دامنگیر اصلاحات هم بشود و اصلاحات هم باید پاسخگو باشد. دولت روحانی برای اصلاحطلبان میتواند یک گشایش باشد و همینطور هزینه.
عضو مجمع روحانیون مبارز در پاسخ به این اظهارنظر که "دولت روحانی به بحث سیاست خارجه و اقتصاد توجه بیشتری دارد و این منجر به کمکاری در عرصه سیاست داخلی شده است"، گفت: باید دید روحانی در رابطه با شرکت دادن مردم، امنیتی نبودن فضا و میدانداری رسانهها چقدر پایبند خواهد بود. یک مقدار از توسعه سیاسی، نتیجه قهری فضای موجود و رأی مردم و روی کار آمدن دولت متفاوت با دولتهای گذشته است اما درباره اینکه کدام در اولویت است، اقتصاد معیشتی، فعالیت سیاسی در داخل، میدانداری از احزاب و تشکلها یا سیاست خارجی، آنچه مدنظر روحانی و تیمش است این است که اگر ما آن دروازههای قفل شده بین خود و خارج از کشور را باز کنیم، هم در خارج و هم در داخل، بهتر میتوانیم تعامل داشته باشیم و در عین حال نگاهی هم به داخل داریم؛ مطبوعات، احزاب و تشکلهای مدنی؛ اما سیاست خارجی را جدیتر گرفته و مدیریت داخلی را سهلتر. همین جهتگیری اگر خوب پیش برود، موجب توسعه سیاسی داخلی میشود.
این عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز در برابر پرسش دیگری مبنی بر اینکه "در اوایل انقلاب قانون بسیار خوبی در مورد احزاب تصویب شد اما در دهههای بعدی اجرایی نشد. در زمان شما و سایر دورههای وزارت کشور چگونه بوده است؟" پاسخ داد: حزب در ایران جایگاه خودش را پیدا نکرده است. آنها که آمدهاند، توانستند تأثیرات اندکی بگذارند اما ذائقه مردم ایران از تحزب، ذائقه شیرینی نیست. تحزب به معنای واقعی در ایران کمتر شکل گرفته است. بعد از انقلاب هرچه به جلو رفتیم بیشتر با مشکلات آشنا شدیم و مردم کم و بیش ذهنیت بهتری پیدا کردند. در دوره هشت ساله اصلاحات، دوره طلایی نگاه به احزاب، تشکلها و نهادهای مدنی را شاهد بودیم؛ احزاب، شناسنامهدار شدند، محترم شمرده شدند، خانه احزاب تشکیل شد و یارانه ویژه دریافت کردند که البته مشکل مالی آنها را حل نمیکرد اما مایه دلگرمی آنها بود، چراکه دولت آنها را رقیب خود نمیدانست. صرفنظر از ذهنیت منفی تاریخی نسبت به احزاب در طول سالهای گذشته، در مقطع اصلاحات قدمهایی جهت زدودن این نگاه و تقویت احزاب برداشته شد و اگر همانها ادامه پیدا میکرد، احزاب مقتدری داشتیم اما در هشت سال گذشته جریانهای مردمی
مورد بیمهری قرار گرفتند.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی در رابطه با تأثیرات مثبت و منفی انتخابات سال 88 در انتخابات 92، گفت: حوادث 88، هم تأثیرات مثبت و هم منفی خود را داشته است. مثبت از این جهت که ذهنیت عمومی جامعه این است که از این وضعیت باید بیرون آمد و منفی از این جهت که احزاب به طور خاص و درست نتوانستند کاندیدای خود را معرفی کنند. آمدن مردم به صحنه انتخابات، نقطه مثبت است اما این ترس وجود دارد که دولتمردان جدید نتوانند تفسیر خوبی از این حضور مردم بدست بیاورند و اگر فاصلهای ایجاد شود و مردم را خوب درک نکنند، معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد.
موسوی لاری در پایان در برابر پرسش یکی از حاضران مبنی بر اینکه "آیا قانونی برای برخورد با «لباسشخصیها» وجود دارد؟" به شوخی گفت: ما که نتوانستیم با آنها کاری کنیم؛ البته بسیاری از آنها در حال حاضر تغییر شکل یافتهاند و سینماگر و هنرمند شدند.
منبع:
خبرگزاری ایسنا
ارسال نظر