گوناگون

این بار هخا...!

پارسینه: شما بگوئید

اگر خوب نگاه کنیم، صحنه سیاست و اجتماع هم درست مثل صحنه یک تاتر است، با بازیگران فراوان، پر از جذابیت های دراماتیک! بازیگرانی که مقابل چشمان ما تماشاگران و مخاطبان سیاست می آیند و می روند، گاهی با نقش آفرینی های کوتاه و بلند، گاهی خوب گاهی بد، به یادماندنی یا فراموش شدنی.در بخش جدید "از فلانی چه خبر؟" پارسینه بر آنیم که از فراموش شدگان صحنه سیاست که روزگاری در صحنه بودند و حالا نیستند یا ما از آنها خبری نداریم، حرف بزنیم.


برای جذاب تر کردن این بخش نیازمند کمک و راهنمایی شما مخاطبان عزیر هستیم، خلاقیت و هوش رسانه ای را بکار بگیرید و به ما بگویید "چهره های غایب صحنه سیاست ایرانی" چه کسانی هستند؟

راستی فلانی! از "هخا" چه خبر؟

ارسال نظر

  • ناشناس

    خدایی این قسمت سایت شما خیلی باحاله..خوشم اومد

  • یک ایرانی

    موقعی که داستان فرح‌بخش هخا در محاف مطبوعاتی و رسانه ای ایرانی در داخل و بیشتر در خارج از کشور شیوع یافته و گسترش فزاینده ای یافت، هنوز گسترده رسانه های قدرتمندی مانند اینترنت و از جمله فیس بوک این همه فراگیر نشده بود. اغلب اخبار مربوط به آخرین اظهارات و پیش گویی ها و وعده های هخا را از طریق تلویزیونهای ماهواره ای و تا اندازه ای هم از طریق نشریات داخلی نظیر کیهان می شد پی گیری کرد. خود من اولین بار که از زبان خود او شنیدم که تا چند ماه دیگر با حدود 50 هواپیما در فرودگاه مهرآباد تهران پیاده و با پایان دادن به عمر نظام جمهوری اسلامی عصر جدیدی در حیات جامعه ایرانی خواهد گشود، تصورم این بود که برنامه ای کمدی و طنز را به نظاره نشسته ام اما کم کم معلوم شد که خیر چنین نیست و این فرد با این لاطائلات و وعده های بی سروته به ویژه در دل سلطنت طلبان پهلوی گرا در داخل و خارج از کشور امیدهایی هرچند واهی به وجود آورده است. برغم آنکه هر انسان نیمه عاقلی می دانست که مزخرفات این فرد هیچ قابل اعتنا نیست با این حال می شد در چهره برخی افراد نشانه های از یک نوع امیدواری هر چند اندک به احتمال ورود هخا به ایران و مقابله اش با نظام مشاهده کرد. به ویژه اعتماد به نفس هخا در جلو دوربینهای تلویزیون که محکم و سفت و سخت از وعده هایش دفاع می کرد و با شمارش معکوس مخاطبانش را بی تاب تر از گذشته می کرد، لااقل در دل افراد ساده و شاید دیگران امیدواری هایی را پدید آورده بود. امید و تردیدی شبیه همان پیش بینی هایی که از چند سال قبل در باره پایان جهان در سال 2012 میلادی در گوشه و کنار جهان شایع شده و مردمانی د اقصی نقاط عالم تا حدی باورشان شده بود که ممکن است واقعا جهان به پایان برسد! به هر جال قصه فرح بخش هخا یک محکی هم برای نگاهی شبه روانشناسانه به افکار عمومی و نقش وعده هایی هر چند صدتایه قاز نظیر آن در سنجش افکار عمومی شده بود. هر چند نهایتا هم معلوم نشد که این جناب هخا چگونه به این نتیجه واهی رسیده ویا چه جریانهایی احتمالا او را شانتاژ و به میدان فرستاده بودند؟ اما تا ماهها باعث شعف خردمندان و امیدواری حمقا شده بود. در هر حال اینکه یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای به هر دلیلی حاضر شده بود ساعاتی از وقت خود را در اختیار فرد ابلهی مانند این جناب هخا قرار دهد و در همان حال محافلی در داخل و خارج از کشور تحت تاثیر آن قرار گرفتند، نمی تواند واقعه ای فاقد پیام هشدار دهنده باشد! هر چند نمی توانم هم وطنان مقیم خارج از کشور (حتی مخالفان نظام) را شماتت کنم که چگونه مدتها نظاره گر این مضحکه احمقانه بوده و اقدام یا حتی رفتار و گفتاری در تقیح آن منتشر نکردند، شاید این اصل روانشناسی را هم نباید نادیده گرفت که انسان کمتر امیدوار حتی به احمقانه ترین ایده ها و وعده ها هم امید می بندد! اما آنچه بود وعده و موعد هخا به سر رسید اما هخا احتمالا به دلیل نقص فنی و نظایر آن نتوانست به کشور بازگردد. اما هخا تا مدتها به یک سوژه و یک ضرب المثل جالب توجه برای مخاطبان تبدیل شده بود.... وعده های صدتایه قاز هم که به ویژه در دولت خدمتگذار احمدی جون فراوان شاهدش بودیم و امیدواریم دیگر تکرار نشود، از جنس همان وعده های هخا بوده اند...

  • ناشناس

    اينطور كه پيش ميره ،حتما بعدي اينه كه از فلان خواننده دربار چه خبر واز اين دست!!!!

  • حسین

    وقتی بچه بوده فکر کنم از دست پرستارش افتاده بوده بنده خدا اخه عقل درست و حسابی نداشت

  • نازنین 00

    یادش بخیر چقدر موجبات خنده و شادی ما رو فراهم میکرد.

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار