گوناگون

آیا کلمه "مولا" در واقعه غدیر دوست تعبیر می شود؟

پارسینه: چه ترسی و چه نگرانی و در حقیقت ترس و نگرانی پیامبر از چیست؟ و اعلام پشتیبانی و حمایت و دلگرمی دادن خداوند به پیامبر حکایت از چه امر مهمی دارد؟

طارق نیوز: جناب آقای غروی فرمودند مولا در روایت غدیر به معنای دوست است و جناب آقای اشکوریهم در صدای آمریکا از ایشان حمایت کردند. اینجانب نیز در نگارشی کوتاه و به نقل از بزرگان نوشتم مگر رسول گرامی اسلام بیکار یا نعوذ بالله مجنون بودند که در زیر آفتاب یک کاروان در حال حرکت را نگه دارند و با آن همه مشقت مردم را جمع کنند که وصیت کنند "هرکه من دوست او هستم از این پس علی نیز دوست اوست (!!!!)" واقعاً این سخن اینقدر مهم است که خداوند به پیامبر بفرماید اگر این را نگویی ماموریتت را کامل انجام نداده ای؟! شنیدن چنین سخنانی از وهابیون کم عقل طبیعی است، لیکن از برخی افراد انتظار این سخنان نمی رود و نشان دهنده تغییراتی در ایشان است که قصد پرداختن به آنها را ندارم.

به نام خالق هستی بخش

جناب آقای رمضان کیانوش لطف کردند و در حمایت از نظر بنده در رابطه انتقاد از آنچه آقایان غروی درباره عید غدیر گفته بودند و جناب آقای اشکوری هم در صدای آمریکا از ایشان دفاع کرده بودند، مطلبی را به رشته تحریر درآورده اند که در زیر می آورم. لازم به ذکر است که آقای غروی کلمه مولا را به معنای دوست تعبیر کرده بودند و آقای اشکوری هم از ایشان حمایت کردند. اینجانب نیز در نگارشی کوتاه و به نقل از بزرگان نوشتم که مگر رسول گرامی اسلام بیکار یا نعوذ بالله مجنون بودند که در زیر آفتاب یک کاروان در حال حرکت را نگه دارند و با آن همه مشقت مردم را جمع کنند که وصیت کنند "هرکه من دوست او هستم از این پس علی نیز دوست اوست (!!!!)" آیا این دوستی تا آن حد مهم بوده که اتمام ماموریت پیامبر به آن بسته بوده است؟! چنین تعبیری از کلمه مولا توهین مستقیم به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام است. شنیدن چنین سخنانی از وهابیون کم عقل طبیعی است، لیکن از برخی افراد انتظار این سخنان نمی رود و نشان دهنده تغییراتی در ایشان است که قصد پرداختن به آنها را ندارم. البته روشن است زندانی کردن شخصی به خاطر ابراز عقیده و بستن روزنامه بهار، مخالف با مبحث آزادی بیان در جامعه است که در اسلام نیز بر آن بسیار تاکید شده ست و این عمل مورد پسند ما نیست.
سامان سلیمانی مرند

به نام خدا

در موضوع واقعه غدیر چند نکته مهم و اساسی است که خداوند در آیه ابلاغ به پیامبر متذکر می شود.
1- کافران از نابود کردن دین و آئین تو نا امید شدند.
2- هرگز از کافران و مشرکان نترسید و فقط از من بترسید.
3- امروز دین شما را کامل کردم.
4- امروز من خدا نعمت هایم را بر بندگانم تمام می کنم.
5- امروز راضی شدم به اینکه اسلام بعنوان دین جاودانی شما باشد.
پس ای پیامبر نترس و آنچه را که به تو وحی کردم و تو مامور ابلاغ آن هستی به مردم اعلام کن که اگر این حکم را ابلاغ نکنی مسئولیت و ماموریت خود را انجام نداده ای.

بی شک پیامبر رسالت الهی را می رساند اما شرطی که در این رسالت نهفته است نشان دهنده اهمیت حکم الهی است.ظاهر آیه می گوید که ای پیامبر اگر علی را به جانشینی معرفی نکنی رسالت خدا را نرسانده ای و در حقیقت کاری نکرده ای.

اما باطن آیه به همه مسلمانان اعلام میدارد که قبولی و اعتبار تمام دینشان به به اعلام قبولی و پذیرفتن ولایت و جانشینی علی بستگی دارد.

اگر هدف اعلام دوستی حضرت علی بود پیامبر تا این اندازه بینش و درایت داشت که بتواند بین جمعی رابطه دوستی برقرار کند و علی را بعنوان دوست به جمعی دیگر معرفی نماید.
و می توانست این اعلام دوستی علی را هم قبلا و هم بعدا و در هر جای دیگری انجام دهد ، و دلیلی ندارد که خداوند صرفا بخاطر اعلام دوستی یک نفر با جمعی دیگر جبرئیل را زحمت بدهد و آیه نازل کند و ضمن تهدید پیامبر به تخطی در انجام وظیفه ، این همه اظهار شادی و خوشحالی کند و نعمت هایش را به مردم متذکر شود و پیامبرش را ملزم کند تا در وادی غدیر کاروان حاجیان را متوقف نموده و در بین جمعی که طبق تخمین روایات و تاریخ 124000 نفر بوده اند علی را دوست دیگران اعلام کند.

مگر چه کسانی با علی قهر بودند و یا علی با چه کسانی دوست نبود و مگر این قهر و آشتی چه مزاحمتی برای خدا ایجاد می کرد و مگر این قهر و آشتی و عدم اعلام دوستی علی با دیگران چه خللی در سیستم دین و دیانت و نحوه رسالت پیامبر ایجاد می کرد که مقرر می شود تا آیه نازل گردد و جبرئیل ماموریت بگیرد و با ابلاغ آیه پیامبر را ملزم نماید تا علی را بعنوان دوست دیگران اعلام و بین علی و سایرین رابطه دوستی بر قرار نماید.

تازه اعلام دوستی یک نفر با جمعی ، که ترس ندارد و خیلی هم امر مهمی نبوده که پیامبر جرأت نکن آنرا انجام دهد تا خداوند مجبور شود با هزار وعده و وعید و ترس و تهدید ، آیه نازل کند و جبرئیل را مأمور کرده تا به پیامبر هشدار دهد که خداوند اینچنین فرموده که وظیفه تو اعلام دوستی علی با دیگران است و وقتی او را بعنوان دوست به مردم معرفی می کنی نترس و نگران نباش و من تو را محافظت و خطر ها را از تو دور می کنم.

چه ترسی و چه نگرانی و در حقیقت ترس و نگرانی پیامبر از چیست؟ و اعلام پشتیبانی و حمایت و دلگرمی دادن خداوند به پیامبر حکایت از چه امر مهمی دارد؟

نه بلکه واقعیت غیر از این است و اعتبار اعلام ولایت و جانشینی علی در دین و آئین و اعتقادات دینی و مذهبی مسلمانان است که پیامبر از اعلام صریح و رک و بی پرده علی بعنوان جانشین خودش و ولایت و رهبری علی بر مسلمین نگران است که خداوند به او می فرماید نترس و نگران نباش و علی را جانشین خود و سرپرست مسلمانان قرار بده و من خدا از تو حمایت می کنم و خطر ها را از تو دور میدارم و تو ای محمد اگر علی را جانشین خود معرفی نکنی ماموریت خود را انجام نداده ای و در انجام رسالتت کوتاهی کرده ای.
و بدیهی است که پیامبر هیچ وقت در انجام امر رسالت و ابلاغ دستورات الهی کوتاهی نخواهد کرد.
این موضوع می رساند که پیامبر از ابلاغ حکمی که در آیه 67 سوره مائده نازل شده و او مأمور به ابلاغ و رساندن آن حکم است بیم داشته و نگران امری بوده و یا اینکه با ابلاغ آن حکم به مردم ، خطری متوجه جان و یا آبروی پیامبر می شده و یا اینکه دین الهی نا تمام می مانده.
روشن است که ترس پیامبر از جان خود نبوده و رسول خدا از کشته شدن نمی ترسید ، زیرا که زندگی گهربار رسول خدا سراسر حماسه و مبارزه و جهاد و ایثار است.
بلکه ترس رسول خدا بالاتر از جان خود است و از آن جهت بیم داشت و نگران بود که عده ای او را در برابر ابلاغ آیه و انجام آن ماموریت ، به چیزی متهم کنند که او هرگز موفق به انجام این کار نشود و انجام رسالت و مسئولیت الهی ایشان نا تمام بماند.
پس خداوند به پیامبرش تضمین داده که نترس و ما تو را از خطر های احتمالی حفظ می کنیم.
بنا بر این خداوند به پیامبرش دستور می دهد که علی را آشکارا و علنی و در حضور مردم به سرپرستی مسلمانان و جانشینی خود انتخاب و منصوب نماید ، ولی پیامبر می ترسد و نگران است که دشمنان و حسودان و کینه توزان و بدخواهان بگویند که پیامبر پارتی بازی کرده و پسر عمو و دامادش را جانشین خود نموده است ، و در این مورد به او طعنه بزنند.
و لذا تبریک گفتن ابوبکر و عمر در آن روز و مصافحه عمر با حضرت علی در جلوی همگان و با صدای رسا ، بهترین شاهد و مدعا است که موضوع معرفی حضرت علی چیزی بالاتر و والاتر از اعلام دوستی است.
و عمر به حضرت علی اینگونه تبریک می گوید که : یا علی آفرین بر تو ، آفرین بر تو ،ای پسر ابوطالب تو از امروز مولا و رهبر و سرور من و تمام مردان و زنان با ایمان شده ای.
اگر واقعا و صرفا موضوع اعلام دوستی علی با دیگران جزء اصلی رسالت نبی باشد ، که کاری به ایمان ندارد.
دیگران هم که عرب و همشهری و هم ولایتی حضرت محمد و علی بودند حق داشتند با علی دوست باشند و دریغ داشتن دوستی علی با بی ایمانها خلاف انسانیت و عقلانیت بود و همچو تخلفی از شأن و شخصیت و منزلت رسول الله هزاران بار بدور است.
پس با آدمهای بی ایمان و غیر مسلمان هم حق دوستی وجود دارد.
اگر فقط بحث اعلام دوستی علی موضوع رسالت پیامبر و ابلاغ خداوند بود در آیه تأکید نشده که این دوستی مخصوص ایمان دارهاست و شامل بی ایمان ها نمی شود و لذا تبریک عمر بخاطر جانشینی دین نبی و داشتن ولایت و سر پرستی بر مسلمین است که عمر می گوید یا علی تو از امروز مولا و رهبر و سرور و سرپرست من و تمام مردان و زنان با ایمان شده ای.
پس به لطف خداوند موضوع غدیر و آیه ابلاغ ، اعلام ولایت و جانشینی رسول الله است با تمام مسئولیت ها و وظایفی که خداوند به عهده پیامبرش نهاده و در نهایت رضایت و خوشنودی پروردگار متعال از انجام این رسالت مهم توسط پیامبر گرامی اسلام.

والسلام علی من اتبع الهدی
رمضان کیانوش

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار