آدمهایی که جانشان به لب می رسد...
پارسینه: دلالان، خانواده های پولدار را شناسایی می کنند.دهنده و گیرنده کلیه را به خارج از کشور هم می برند اما...
فیروز(هومن برق نورد) در سریال دودکش که ماه رمضان از شبکه یک پخش شد؛ هر جا می خواست قمپز در کند اما می دانست، اطرافیانش می دانند که او پول چنین کاری را ندارد، می گفت: اگر جفت کلیه ام رو بفروشم...فلان کار را می کنم...
به گزارش پارسینه، انگار کلیه های فیروز، دوچرخه یا وانت اش بودند که زمان بی پولی آنها را بفروشد و به زخم کارهایش بزند.اما واقعیت کمابیش همین است.آدم ها وقتی در فشار اقتصادی قرار می گیرند، وقتی به هر دری می زنند تا پولی فراهم کنند و برخی از مشکلات بی شمار خود را حل کنند اما به نتیجه نمی رسند، تصمیم می گیرند از خودشان هزینه کنند و برخی از اندام های خود را که طالب و مشتری دارد، بفروشند.
طبق شواهد و قرائن موجود، قبل از انقلاب بازار خون فروشی داغ بود و حالا بازار کلیه فروشی.برای اثبات این ادعا هم لازم نیست به اسناد تاریخی مراجعه کنیم.می توان سری به بیمارستان هایی که در آنها پیوند کلیه انجام می شود زد و دید بر در و دیوار آنها چقدر شماره تلفن نوشته شده است.شماره هایی که نشان می دهد،آدم های زیادی هستند که می خواهند کلیه خود را بفروشند.انگار یکی از وسایل خانه اشان است و یک شئ.
اگربعد از نصف شب گذرتان به یکی از این بیمارستان ها بیفتد،خواهید دید که مردی جوان یا میانسال با سرعت شماره ای را با ماژیک بر دیوار می نویسد و دور می شود،انگار دارد کار خلاف بزرگی انجام می دهد...اگر بخواهی هم با او همکلام شوی، نمی شود چون او مانند خلافکاری بزرگ بر ترک موتوری می نشیند و دور می شود.
راننده هایی که در اطراف بیمارستان ایستاده اند و مدام می گویند: دربست! این آدم ها و نوع زندگی اشان را بهتر می شناسند.یکی از آنها می گوید: نیازمند پول هستند.شماره می نویسند و زود می روند چون اگر پلیس یا نگهبانان بیمارستان آنها را ببینند، دستگیرشان می کنند...
می توان به برخی از شماره هایی که روی دیوار نوشته شده، زنگ زد و ته ماجرا را درآورد.زنگ می زنی...طرف می گوید: تلفنی صحبت نمی کند،باید قرار بذارید،حضوری.تلفنی هیچ اطلاعاتی نمی دهد اما می گوید، کلیه برای فروش دارد.گروه خونی اش را می پرسی،باز هم می گوید،فقط حضوری...
یکی از پرستاران بیمارستان می گوید: بیشتر اینها دلال هستند.واسطه اند برای فروش کلیه! عجب، پس خرید و فروش کلیه دلال هم دارد.دلال ؛ مردی که کلیه را به بیشترین قیمت می فروشد.اما چقدرش را به دهنده کلیه می دهد، خدا می داند.مهم این است که فروش کلیه که متخصصان از آن به نام قاچاق اعضای بدن نام می برند، دارد ریشه می دواند.دارد برای خودش تشکیلات راه می اندازد.
یکی از رانندگان تاکسی می گوید: مردم گرفتارند.یکی می خواهد کلیه اش را بفروشد، پراید بخرد،مسافرکشی کند.یکی می خواهد هزینه دانشگاه بچه اش را جور کند.یکی می خواهد دیه پرداخت کند...
کسی که می خواهد کلیه اش را بفروشد، هیچ چیزی نمی تواند جلویش را بگیرد.او یکی از مایملک خود را به معرض فروش گذاشته و هر قیمتی هم بخواهد روی آن می گذارد.یکی اگر شانس داشته باشد و گروه خونی اش مثلا «o» باشد که دیگر قیمت اش را باید با طلا مشخص کرد...
پیگرد قانونی دارد
اما یکی از مسئولان انجمن حمایت از بیماران کلیوی در گفتگو با پارسینه، حرفهای دیگری می گوید.او فروش کلیه را قاچاق اعضای بدن ذکر می کند که غیرقانونی است و دولت این مجوز را به انجمن داده که با این گونه افراد برخورد قانونی کند.این قانون دو سال پیش وضع شده است.تا دو سال پیش خرید و فروش کلیه آزاد بوده است!
این مسئول می گوید: در سراسر ایران بدون مجوز انجمن حمایت از بیماران کلیوی هیچ بیمارستان و پزشکی حق ندارد که پیوند کلیه انجام دهد.انجمن هم فقط به اهدا کنندگان قانونی مجوز می دهد؛ اقوام و خویشان کسی که بیماری کلیوی دارد و کسانی که به دلیل مرگ مغزی،کلیه اشان به نیازمند کلیه پیوند می خورد.
اگر فروش کلیه غیرقانونی است،پس اینهمه شماره تلفن بر در و دیوار بیمارستان ها چه می کند؟
این مسئول می گوید: اینها دلال هستند.برای سرکیسه کردن مردم شماره می دهند و حتی وارد مذاکره حضوری هم می شوند.وعده و وعید می دهند،پول های هنگفتی از خانواده ها می گیرند و بعد متواری می شوند.دو سال است که هیچ خرید و فروش کلیه ای در ایران انجام نشده و نمی شود.
وی می گوید: حتی برخی از دلالان، خانواده های پولدار و نیازمند کلیه را شناسایی می کنند و به آنها وعده می دهند که پیوند را در خارج از کشور انجام می دهند.دهنده و گیرنده کلیه را به خارج از کشور هم می برند اما بعد از سرکیسه کردن و گرفتن پول زیاد، آنها را در کشور خارج رها می کنند و متواری می شوند.
حالا اگر از کنار بیمارستان هایی که در آنها پیوند کلیه انجام می شود، رد شوی، شماره تلفن های زیادی بر دیوار آنها نوشته شده است.
اگر تا امروز فکر می کردی که چقدر آدم های نیازمند در این کشور زیاد هستند که حاضرند یکی از اندام های حیاتی خود را بفروشند.حالا در گوشه ذهن ات به این نکته فکر می کنی که به اندازه آدم های نیازمند، آدم های کلاش و کلاهبردار هم هستند که از نیاز مردم سوء استفاده می کنند و با فریب دهنده و گیرنده کلیه جیب خود را پر از پول می کنند.اما نه آدم نیازمند به پول نیازش برطرف می شود و نه آدم مریض صاخب کلیه می شود.این وسط آنچه به حراج گذاشته می شود انسانیت است و بس.
به گزارش پارسینه، انگار کلیه های فیروز، دوچرخه یا وانت اش بودند که زمان بی پولی آنها را بفروشد و به زخم کارهایش بزند.اما واقعیت کمابیش همین است.آدم ها وقتی در فشار اقتصادی قرار می گیرند، وقتی به هر دری می زنند تا پولی فراهم کنند و برخی از مشکلات بی شمار خود را حل کنند اما به نتیجه نمی رسند، تصمیم می گیرند از خودشان هزینه کنند و برخی از اندام های خود را که طالب و مشتری دارد، بفروشند.
طبق شواهد و قرائن موجود، قبل از انقلاب بازار خون فروشی داغ بود و حالا بازار کلیه فروشی.برای اثبات این ادعا هم لازم نیست به اسناد تاریخی مراجعه کنیم.می توان سری به بیمارستان هایی که در آنها پیوند کلیه انجام می شود زد و دید بر در و دیوار آنها چقدر شماره تلفن نوشته شده است.شماره هایی که نشان می دهد،آدم های زیادی هستند که می خواهند کلیه خود را بفروشند.انگار یکی از وسایل خانه اشان است و یک شئ.
اگربعد از نصف شب گذرتان به یکی از این بیمارستان ها بیفتد،خواهید دید که مردی جوان یا میانسال با سرعت شماره ای را با ماژیک بر دیوار می نویسد و دور می شود،انگار دارد کار خلاف بزرگی انجام می دهد...اگر بخواهی هم با او همکلام شوی، نمی شود چون او مانند خلافکاری بزرگ بر ترک موتوری می نشیند و دور می شود.
راننده هایی که در اطراف بیمارستان ایستاده اند و مدام می گویند: دربست! این آدم ها و نوع زندگی اشان را بهتر می شناسند.یکی از آنها می گوید: نیازمند پول هستند.شماره می نویسند و زود می روند چون اگر پلیس یا نگهبانان بیمارستان آنها را ببینند، دستگیرشان می کنند...
می توان به برخی از شماره هایی که روی دیوار نوشته شده، زنگ زد و ته ماجرا را درآورد.زنگ می زنی...طرف می گوید: تلفنی صحبت نمی کند،باید قرار بذارید،حضوری.تلفنی هیچ اطلاعاتی نمی دهد اما می گوید، کلیه برای فروش دارد.گروه خونی اش را می پرسی،باز هم می گوید،فقط حضوری...
یکی از پرستاران بیمارستان می گوید: بیشتر اینها دلال هستند.واسطه اند برای فروش کلیه! عجب، پس خرید و فروش کلیه دلال هم دارد.دلال ؛ مردی که کلیه را به بیشترین قیمت می فروشد.اما چقدرش را به دهنده کلیه می دهد، خدا می داند.مهم این است که فروش کلیه که متخصصان از آن به نام قاچاق اعضای بدن نام می برند، دارد ریشه می دواند.دارد برای خودش تشکیلات راه می اندازد.
یکی از رانندگان تاکسی می گوید: مردم گرفتارند.یکی می خواهد کلیه اش را بفروشد، پراید بخرد،مسافرکشی کند.یکی می خواهد هزینه دانشگاه بچه اش را جور کند.یکی می خواهد دیه پرداخت کند...
کسی که می خواهد کلیه اش را بفروشد، هیچ چیزی نمی تواند جلویش را بگیرد.او یکی از مایملک خود را به معرض فروش گذاشته و هر قیمتی هم بخواهد روی آن می گذارد.یکی اگر شانس داشته باشد و گروه خونی اش مثلا «o» باشد که دیگر قیمت اش را باید با طلا مشخص کرد...
پیگرد قانونی دارد
اما یکی از مسئولان انجمن حمایت از بیماران کلیوی در گفتگو با پارسینه، حرفهای دیگری می گوید.او فروش کلیه را قاچاق اعضای بدن ذکر می کند که غیرقانونی است و دولت این مجوز را به انجمن داده که با این گونه افراد برخورد قانونی کند.این قانون دو سال پیش وضع شده است.تا دو سال پیش خرید و فروش کلیه آزاد بوده است!
این مسئول می گوید: در سراسر ایران بدون مجوز انجمن حمایت از بیماران کلیوی هیچ بیمارستان و پزشکی حق ندارد که پیوند کلیه انجام دهد.انجمن هم فقط به اهدا کنندگان قانونی مجوز می دهد؛ اقوام و خویشان کسی که بیماری کلیوی دارد و کسانی که به دلیل مرگ مغزی،کلیه اشان به نیازمند کلیه پیوند می خورد.
اگر فروش کلیه غیرقانونی است،پس اینهمه شماره تلفن بر در و دیوار بیمارستان ها چه می کند؟
این مسئول می گوید: اینها دلال هستند.برای سرکیسه کردن مردم شماره می دهند و حتی وارد مذاکره حضوری هم می شوند.وعده و وعید می دهند،پول های هنگفتی از خانواده ها می گیرند و بعد متواری می شوند.دو سال است که هیچ خرید و فروش کلیه ای در ایران انجام نشده و نمی شود.
وی می گوید: حتی برخی از دلالان، خانواده های پولدار و نیازمند کلیه را شناسایی می کنند و به آنها وعده می دهند که پیوند را در خارج از کشور انجام می دهند.دهنده و گیرنده کلیه را به خارج از کشور هم می برند اما بعد از سرکیسه کردن و گرفتن پول زیاد، آنها را در کشور خارج رها می کنند و متواری می شوند.
حالا اگر از کنار بیمارستان هایی که در آنها پیوند کلیه انجام می شود، رد شوی، شماره تلفن های زیادی بر دیوار آنها نوشته شده است.
اگر تا امروز فکر می کردی که چقدر آدم های نیازمند در این کشور زیاد هستند که حاضرند یکی از اندام های حیاتی خود را بفروشند.حالا در گوشه ذهن ات به این نکته فکر می کنی که به اندازه آدم های نیازمند، آدم های کلاش و کلاهبردار هم هستند که از نیاز مردم سوء استفاده می کنند و با فریب دهنده و گیرنده کلیه جیب خود را پر از پول می کنند.اما نه آدم نیازمند به پول نیازش برطرف می شود و نه آدم مریض صاخب کلیه می شود.این وسط آنچه به حراج گذاشته می شود انسانیت است و بس.
تازه کجایش را دیده اید؟؟؟؟اوضاع انسانیت وخیم تر از این حرفاست.بعضی اعضاء میفروشند و بعضی خود را .تن را حیثیت را .وجدان را و در این بازار مکاره انچه بیارزش مینماید انسانیت است و بس.
دروغ مي گوييم ، كم فروشي مي كنيم ، حق مظلوم رو عين آب خوردن بالا مي كشيم ، دختران تن فروش تربيت مي كنيم ، پسران دزد و معتاد بارميآوريم ، ريا مي كنيم ، نان به نرخ روز مي خوريم ، با دخترخوانده هاي خود ازدواج مي كنيم ، كليه و كبد و خون مي فروشيم ...
بيخود نيست مردم دنيا از اسلام وحشت دارن ، چون ما به ظاهر مسلمانان رو ديده اند و نمي دانند كه اسلام دين مهرباني ، آرامش ، عدالت مطلق و رفاه است .
خواهش مي كنم منتشر كنيد
خدايا چه چيز ما را به اينجا كشانده است ؟؟