بک روزنامه نگار اصلاح طلب: با خارج نشین ها چه کنیم؟
خارج نشینی و افاضه فرمودن، ژانر ویژه ای است که در صد روز گذشته تا حدی گریبان دولت را گرفته و به طور حتم دست بردار جریان اعتدالی در چهار سال آینده هم نبوده و باید با آن کنار بیائیم.
خارج نشین ها معمولا به جای آنکه شرایط کشور را با زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد بسنجند، شرایط را با وضع مطلوب و آرمانی مقایسه کرده و از آن، ناتوانی و ناکارآمدی دولت روحانی را نتیجه می گیرند.
خارج نشین ها تا همین دو سه ماه قبل میان دولت احمدی نژاد و دولت خاتمی تفاوتی قائل نبودند پس تعجبی ندارد دولت روحانی را هم ادامه راه احمدی نژاد با ویترینی شکیل تر دانسته و در مجموع همه را سر و ته یک کرباس بنامند.
خارج نشین ها لزوما خارج از کشور نیستند. خارج نشین ها نه خارج از مرز ایران بلکه خارج از «فضای سیاسی کشور» زندگی می کنند. در خارج نشینی مسائل جغرافیایی و محل سکونت اهمیت ندارد. اتفاقا خیلی هایشان همین بیخ گوش خودمان در تهران هستند و اظهار فضل های کذایی می کنند. از سویی به مدد ارتباطات مجازی می توان فهمید خیلی از دوستان، خارج از ایران زندگی می کنند و خارج نشین (به معنای خارج از فضای سیاسی) محسوب نمی شوند بلکه در هوای داخل تنفس می کنند و تحلیل ارائه می دهند.
خارج نشین ها گرچه زبان تند و پرخاشگرانه ای دارند اما در عین حال روحیه لطیفی هم دارند. مشکلات تحلیلی و تناقض های تحلیلشان را که یادآور می شویم خیلی زود شاکی می شوند و مظلوم نمایی پیشه می کنند.
خارج نشین ها معمولا رمانتیک تشریف داشته و اتوپیایی فکر می کنند. برخی هایشان که سن و سالشان قد می دهد با خاطرات چهار دهه قبل خوش بوده و گرچه دولت روحانی را بازگشت به قبل (زمان هاشمی) می دانند اما نفی گذشته گرایی شان بنیادین نبوده و اتفاقا وقتش که برسد در تقدیس گذشته گرایی سنگ تمام می گذارند.
با خارج نشین ها اگر از مصلحت سخن بگویید، حقیقت گرا می شوند وقتی واقعیات را برایشان توضیح می دهید از مصالح عالیه سخن می گویند. اساسا آنها همیشه بهشت برینی ترسیم می کنند که اقدامات و پیشرفت های رخ داده در مقایسه با آن ناچیز جلوه می کند.
خارج نشین ها معمولا کل سخنرانی ها و اظهارنظر مقامات مسئول را مرور می کنند تا بتوانند پاراگرافی پیدا کرده و نتیجه بگیرند: «دیدید فلانی هم از خودشان بود و هیچ امیدی به بهبود نباید داشت و همه آمده اند تا اوضاع را تثبیت کنند.»
اصولا برای خارج نشین ها باید ماهی یکبار توضیح داد که حسن روحانی رئیس جمهور اسلامی ایران شده و قرار نیست نقش رهبر اپوزسیون را ایفا کند. خارج نشین ها که علاقه زیادی دارند اثبات کنند هیچ گونه تحول و اصلاحی در ساختار موجود ممکن نبوده و همه در حال بازی دادن و بازی خوردن هستند اصولا همه تحولات و اتفاقات را با این عینک می بینند که در انتها نتیجه گیری کنند از قبل می دانستند که اتفاق خاصی نیفتاده و هچ تحولی رخ نمی دهد.
برای پیدا کردن خارج نشین ها راه دوری نروید. به اطراف خود نگاه کنید و صفحات فیس بوک دوستان غرغرو و همیشه شاکی خود را نگاهی بیندازید.
اگر می خواهید خارج نشین ها را بشناسید چند نشانه برای شناخت آنها کافی است:
خارج نشین ها به جای آنکه ایجابی بحث کنند، معمولا سلبی سخن می گویند. حیات کلامی آنها به نفی و طرد و مخالفت است و نه ارائه پیشنهاد.
خارج نشین ها نه تنها امیدی به بهبود شرایط ندارند بلکه تلاش دارند شعله های امید هم میهنانشان را هم خاموش کنند. از این رو است که نه تنها از اتفاقات مثبت و امیدبخش شاد نمی شوند بلکه گوش به زنگ نشسته اند تا بن بستی رخ دهد و امید و آمال امیدواران را لگدکوب کنند.
خارج نشین ها اصولا طرح یا ایده اجرایی مشخصی برای اصلاح امور ندارند اما از این توانایی برخوردارند که با ساز ابراز مخالفت و منفی بافی، شهروندان را نسبت به بهبودخواهان ناامید کنند.
فکر می کنم در صد روز گذشته فضای امید و خوشبینی آنقدر زیاد بود که خارج نشین ها با همه تقلاها اما در مجموع مجال عمده ای برای عرض اندام به دست نیاوردند. با این حال هرگاه فرصتی مناسب دیدند از تیره و تار جلوه دادن اوضاع و مایوس کردن شهروندان طبقه متوسط دریغ نکردند.
از این رو تصور می کنم یکی از چالش های جدی دولت روحانی و حامیانش در صد روز دوم مواجهه با خارج نشین هایی باشد که درکی از مناسبات قدرت و ملاحظات خاص سیاست ورزی در ایران نداشته و به هر بهانه ای صد تیر یأس می کنند روان؛ باشد در این میانه یکی کارگر شود!
سجاد سالک/روزنامه اعتماد
ارسال نظر