گوناگون

سه موج متفاوت ایران هراسی؛از ایرانی گروگانگیر تا امپرطوری ایران!

سه موج متفاوت ایران هراسی؛از ایرانی گروگانگیر تا امپرطوری ایران!

پارسینه: در سه دهه گذشته پروپاگاندای ایران-هراسی رسانه های رسمی تحت نفوذ جریانهای جنگ طلب - به منظور زمینه سازی و توجیه تحریم و جنگ علیه ایران در افکار عمومی - در سه موج مختلف قابل بررسی است:

1- موج اول ایران-هراسی در دهه 1980 بود که پروپاگاندای ضدایرانی کلیت ایران ( بدون تفکیک میان ملت و حکومت) را نشانه میگرفت و به عنوان خطری برای ثبات منطقه و منافع غرب معرفی میکرد. در این تصویر «ایرانی» موجودی زشت، کثیف، متقلب، متحجر، متعصب، خشن، گروگان گیر و تروریست معرفی میشد که لیاقت حکومت غربگرای پهلوی را نداشت و به همین دلیل دست به انقلاب زده بود. ایرانیانی که در دهه 80 میلادی در اروپا و آمریکا زندگی میکردند به خوبی یادشان هست که این تصویری که مدام از ایران و ایرانی ارائه میشد زند گی روزمره شان را تا چه اندازه سخت میکرد و با چه چالش هایی رو به رو میساخت. ایرانیان مقیم اروپا - جدا از سن و سال و موقعیت اجتماعیشان - مدام باید به شیوه های گوناگون به همسایگان و اطرافیانشان تسلی خاطر میدادند و ثابت میکردند که «تروریست» نیستند و برای آنها خطری ندارند.

اما بی اعتمادی و هراس و تنفر از ایرانی ها به حدی بود که تغییر دیدگاه مردم تقریباً محال به نظر میرسید. ایرانیان مقیم آمریکا هم که در خود توان مقابله با پروپاگاندای سیستماتیک ضدایرانی را نمیدیدند برای پنهان کردن هویت ایرانیشان خود را «Persian» معرفی میکردند تا با این هویت جدید از تیررس رسانه ها و فضاسازی هایشان خارج شوند.

در این موج ایران-هراسی، ایرانی موجود منفور و خطرناکی بود که باید به هر وسیله ای مهار یا نابود میشد، ولو با سلاح های شیمیایی صدام. کتاب و فیلم «Not without my daughter» (بدون دخترم هرگز) نوشته بتی محمودی و آهنگ «Bomb bomb Iran» که از رادیو و تلویزون آمریکا پخش میشد نمونه بارز فضای پروپاگاندای ضدایرانی دهه 80 اند.

2- موج دوم ایران-هراسی در اواخر دهه 90 آغاز شد. در آن زمان نسل اول مهاجر ایرانی بعد از انقلاب پس از سالها زندگی در غرب موفق شده بود تا شناخت بهتری از جامعه و فرهنگ ایران به افکار عمومی کشورهای میزبان ارائه بدهد. در داخل کشور هم جنبش های اجتماعی- سیاسی که خبر از پویایی و سرزندگی مردم ایران میداد با تصویر رایج تروریست و متحجر که از ایرانی ها ارائه میشد کاملاً در تضاد بود.

در چنین مقطعی شکل پروپاگاندای ایران-هراسی جریانها جنگ طلب کاملاً تغییر کرد و ایرانی کثیف و متحجر و تروریست ناگهان تبدیل به ایرانی غربگرا و آزادیخواه شد که در چنگال حکومت اسلامی اسیر شده و از قدرتهای غربی انتظار «یاری» و «آزادسازی» دارد. در این فضا نظریه هایی از قبیل این که؛ ایران در حال طی کردن دوران «قرون وسطی» تاریخ خود است و غربی ها موظفند دستش را بگیرند و به عصر روشنگری و تجدد برسانند توسط تحلیلگران غربی و بعضاً ایران مطرح میشد.

همچنین این دوگانه رادیکال میان ملت و حکومت ایران این فرصت را به جریان جنگ طلب میداد تا فشارهای سیاسی، اقتصادی و تهدیدهای نظامی علیه ایران را نه تنها در جهت حفظ «منافع غرب» و «صلح جهانی» که برای «حمایت» از مردم «آزادیخواه» ایران توجیه کند. در همین موج پروپاگاندا است که جرج بوش از «بزرگی ملت و تمدن ایران» سخن میگوید و نتانیاهو برای جوانهای ایرانی که میخواهند «شلوار جین» بپوشند و نمیتوانند(!) دلسوزی میکند.

البته شاید به خاطرهمین تعریف و تمجیدها و تفکیک قاطع میان ملت و حکومت، موج دوم پروپاگاندا در قشری از ایرانیان نسبت به موج اول از موفقیت و استقبال به مراتب بیشتری برخوردار بود. در حوزه تحلیل سیاسی مفاهیمی مانند «تحریم های هدفمند» از محصولات این موج پروپاگاندا هستند.فیلم مستند «Iranium» که با صدای یک چهره سرشناس ایرانی به زبان انگلیسی شرح داده شده نمونه بارز موج دوم پروپاگاندای ایران-هراسی است.

3- موج سوم پروپاگاندای ایران-هراسی بسیار جدیدتر است و شاید مربوط به یک سال یا چند ماه اخیر باشد. در این موج جدید «ایرانی» دیگر نه آن تروریست منفور و عقب افتاده و متحجر دهه 80 است که باید با سم پاشی از بین برود و نه آن آزادیخواه دوست داشتنی شیفته غرب است که نیازمند تحریم ها و بمب های هدفمند آمریکاست تا «آزاد» شود. بلکه دشمنی قهار، بیرون آمده از دل تاریخ است که در صدد احیای «امپراطوری» و جاه و جلال گذشته خود برپا خاسته و در این راه سایر تمدن های بشری را در خطر وجودی قرار داده است.

این بار ایران در بیان تحلیلگران رسانه های رسمی و اظهارات سیاستمداران جنگ طلب «آلمان نازی»، «امپراطوری پارس»، «امپراطوری صفوی»، «تمدن آریایی / شیعی» است و ایرانی فردی «خودشیفته»، «نژادپرست»، «قوم گر»، «کشورگشا»، «سلطه جو» و «توسعه طلب» است.

البته این بار هم راه مقابل با این دشمن همان افزایش تحریم های اقتصادی و احیاناً حمله نظامی است.

موج سوم پروپاگاندای ایران-هراسی از این جهت از دو موج قبلی خطرناک تر است که اولاً موقعیت ایران را خارج از قواعد سیاست بین المللی قرن 21 ام تعریف میکند و میکوشد تا ساز و کارهای دیپلماتیک و حقوقی روز را از او سلب کند. دوماً با تاکید بر مفاهیم «نژاد»، «قومیت» و «مذهب / فرقه » این واژه ها را بار دیگر در لغت نامه سیاسی منطقه زنده و جایگزین مفاهیمی چون «حقوق»، «کرامت» و «برابر» انسان ها میکند - که این کار عامدانه و با قصد ایجاد تنش ها و جنگهای نژادی/ قومی/ مذهبی در منطقه صورت میگیرد. سوماً کشور ایران را به عنوان یک «تمدن نظامی» معرفی میکند و میکوشد تا تمام ابعاد فرهنگی، ادبی، علمی، معنوی که عناصر اصل قدرت و نفوذ ایران هستند را از او بگیرد.

نکته قابل توجه این است که در هر موج پروپاگاندا جریانهایی هم در داخل و هم در خارج از کشور بودند و هستند - که خواسته یا ناخواسته - با تحلیل ها و سیاستها و اظهارات خود آب در آسیاب آن میریزند. مقابله با پروپاگاندا رها شدن کامل از فصاسازی ها کلیدواژه ها و روایتهای ساختگی آن است و نه رقابت در چارچوب آن. جریانهای صلح طلب باید با مولفه ها و عناصر پروپاگاندای روز آشنا باشند و بکوشند تا خود روایتی متفاوت و فضایی جدید با زبانی دیگر ارائه بدهند.

علی نصری/روزنامه نگار

ارسال نظر

  • ناشناس

    خراب کردیم اقا .....

  • ناشناس

    خودمون هم کم کمک نکردیم به ایران هراسی!!...

  • omid

    پارسینه جان خودت که مقاله هات بدتره!
    همیشه بوی امپراطوری پارسی میده نوشته هات!!!!

    میدونی که تو خود ایران کلمه امپراطوری + پارس خریداری نداره.میدونی که.

  • ناشناس

    پارسینه جان یادت میاد مقالات در مورد هم وطنان یهودی که میگفت خون بچه مسلمونا را تو نون فطیر میکنند. این مقاله بی‌ سر و ته چقدر به "ایران هراسی" که هراس از "رژیم ایران" هست میتونه دامن بزنه. این مقاله کلی‌ تو مجلات و نشریات دست راستی‌ و جنگ طلب امریکائی به عنوانه سیاستهای جاری ایران مورد توجه جنگ طلبای آمریکایی بود

  • ناشناس

    برو از این پان فارسای متوهم گله مند باشه... که متوهممانه تو کامنتاشون دم از تشکیل امپراطوری فارس میزنن... اینا یه چن جلسه رواندرمانی نیاز دارن طفلکیااا

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار