گوناگون

روایت دسته اول هاشمی رفسنجانی از لو رفتن عملیات کربلای ۴ که غواصان را قربانی کرد

پارسینه: همه چیز، آماده بود. حتی وقتی می‌خواستم به جبهه بروم، احتیاط کردم و به خوزستان نرفتم. دو سه روز قبل از عملیات به بوشهر رفتم و به شکل کاملاً ناشناس، غروب شبی که قرار بود عملیات شود، زمینی به طرف خوزستان آمدم و از اهواز و سه راهی آبادان خرمشهر به سوی امیدیه رفتم که آقایان رحیم صفوی و دکتر روحانی با من بودند. شب را در پایگاه امیدیه ماندم. آنجا بود که خبر لو رفتن عملیات را شنیدم. آقای سنجقی را با یکی از محافظانم به منطقه فرستادم تا خبرهای جدیدتری را براساس مشاهدات بگیرم

به گزارش پارسینه، متن سوال و پاسخ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه می‌آید:

چند وقتی است که شهدایی را که پیدا شدند، به کشور برگرداندند. اینها مربوط به عملیات کربلای 4 در سال 65 هستند؛ قرار بود با این عملیات، موفقیت‌های خوبی برای نظام بدست آید؛ ولی آن عملیات، طبق پیش‌بینی‌ها، جلو نرفت و برای نظام موفقیتی در پی نداشت. گفته می‌شود که علت شکست آن عملیات این بود که اطلاعات عملیات لو رفته بود. در همین رابطه، گروه‌هایی را منتسب کردند که باعث لو رفتن عملیات شدند. چیزی که در رسانه‌ها خواندیم، این بود که نهضت آزادی و مجاهدین، اطلاعات را لو دادند و آمریکا هم با هواپیماهای جاسوسی از منطقه عکسبرداری کرده و آن را در اختیار صدام قرار داده بود. می‌خواستم بدانم با توجه به اینکه شما مسئولیتی در دفاع مقدس داشتید، این عملیات برای چه منظوری طرح‌ریزی شد، علت اصلی شکست عملیات چه بود و چه کسی در این شکست، مقصر بود؟

طبعاً چون من فرمانده جنگ بودم، جمع‌بندی همه اطلاعات قبل و بعد از عملیات و در حین عملیات به من می‌رسید. یعنی من دایماً از اینها دعوت می‌کردم و مسایل را می‌پرسیدم. پس همه چیز را خوب می‌دانم. به همان سیاستی که در خیبر اعلام کرده بودیم که یک جای حساسی از عراق را بگیریم و بعد جنگ را تمام کنیم، عمل می‌کردیم. فرماندهان به ما گفتند که اگر می‌خواهید این کار را بکنید، مهلتی به ما بدهید، طرحی را تهیه می‌کنیم تا ابزار لازم آن را تهیه کنیم.آنها رفتند و عملیات را طراحی کردند. در آن زمان آن طرف فاو در دست ما بود. نظر من همان موقع، این بود که از ساحل خور عبدالله به ام‌القصر برویم؛ ام‌القصر، پایگاه دریایی عراق بود و کشتی‌های جنگی و غیرجنگی‌شان که در آنجا بود از طریق کانالی به دریای خلیج‌فارس می‌رفتند. بنا بر این بود که ما به آنجا برویم. البته قبلا ًرفته بودیم، اما موفق نشده بودیم؛ چون در آنجا یک کارخانه نمک بود که نتوانستیم از آن عبور کنیم. این دفعه، بنا شد عملیاتی انجام دهیم که بتوانیم کاملاً عراق را از دریا، جدا کنیم؛ یعنی هدف اصلی من به عنوان فرمانده جنگ، این بود؛ اگر این کار انجام می‌شد، ما به هدف‌مان می‌رسیدیم و می‌گفتیم که الان قطعنامه را می‌پذیریم و شما هم بیایید حق و حقوق ما را بدهید تا آتش بس را بپذیریم.

عملیات خیلی حساس بود. گفتند ما این تعداد نیرو لازم داریم. ما چند ماه تبلیغات کردیم، جوانان جمع شدند و آموزش دیدند، با نهایت رازداری، همه چیز را در این طرف اروند آماده کردیم. نقشه چند فلش داشت، عملیات فریب داشتیم، عملیات پشتیبانی داشتیم و همه چیز، آماده بود. حتی وقتی می‌خواستم به جبهه بروم، احتیاط کردم و به خوزستان نرفتم. دو سه روز قبل از عملیات به بوشهر رفتم و به شکل کاملاً ناشناس، غروب شبی که قرار بود عملیات شود، زمینی به طرف خوزستان آمدم و از اهواز و سه راهی آبادان خرمشهر به سوی امیدیه رفتم که آقایان رحیم صفوی و دکتر روحانی با من بودند. شب را در پایگاه امیدیه ماندم. آنجا بود که خبر لو رفتن عملیات را شنیدم. آقای سنجقی را با یکی از محافظانم به منطقه فرستادم تا خبرهای جدیدتری را براساس مشاهدات بگیرم. برای ارتش و سپاه دو محور مشخص ‌کردیم. باید دوباره از اروند عبور می‌کردیم؛ ما در فاو عبور کرده بودیم و این بار می‌خواستیم از پشت نیروهای عقب(جنوب بصره) وارد شویم. جایی را در نظر گرفته بودیم و آن نقطه حساسی بود که نزدیک‌ترین راه (یک جزیره) عبور بود.
منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

  • یکی

    وقتی فهمیدی عملیات لورفته چرادستورحمله راصادرکردی جناب فرمانده؟؟؟؟؟

  • یکی

    ببخشین یادم رفت.
    دسته اول؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • ناشناس

    خوب بقیش چی شد؟؟؟

  • ناشناس

    در جنگ حفاظت اطلاعات بسیار ضعیفی داشتیم.

  • ناشناس

    بنده خدا جوانان مردم. آقای هاشمی اون موقع آقا زاده های شما مسئولین کجا بودند ؟

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار