محمدعلی رامین: روحانیت به جای فعالیت در حزب و NGO، به مسجد بازگردد
برای دیپلماسی عمومی تعاریف متعددی ارائه میشود؛ از فروشگاههای زنجیرهای «مک دونالد» تا سفر نمایندگان مجلس به کشورهای مختلف و اظهارنظرهای آنها طبق این تعاریف شامل دیپلماسی عمومی میشود. بیشتر کارشناسان نقش تشکلهای غیردولتی، احزاب و رسانهها را در پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی بسیار موثر میدانند اما هنگامی که به سراغ محمدعلی رامین به عنوان معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد رفتیم، او هرچند که بر تاثیرگذاری تشکلهای غیردولتی و احزاب در دیپلماسی عمومی صحه میگذارد؛ اما معتقد است که این ابزارهای دیپلماسی عمومی در کشورهای غیرغربی بیشتر در جهت منافع کشورهای غربی استفاده میشوند. او در این مصاحبه بیشتر به عنوان یک کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی به اظهارنظر پرداخت تا معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد؛ هرچند که به دفاع از آزادی مطبوعات در دولتهای احمدینژاد هم پرداخت. رامین پیشنهادی تازه برای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی در جهان اسلام و البته جمهوری اسلامی ایران ارائه داد و آن تشکیل شبکهای از مساجد در سراسر کشورهای دنیاست که این مساجد به نوعی جایگزین احزاب و تشکلهای غیردولتی خواهند شد و خواهند توانست حتی در مقابل شورای امنیت سازمان ملل یا به قول او سازمان دول هم عرض اندام کنند.
بخشهایی از گفتگوی بهروز شجاعی، خبرنگار همشهری ماه با محمدعلی رامین که در شماره 53 این ماهنامه منتشر شده در ادامه میآید:
• در عرصه فراملی و روابط بینالملل، امروزه در ساختار نظام بینالملل که محصول جنگ دوم اروپاست، نظمی ایجاد شده که این نظم از نظر هر عقل سلیم ناعادلانه، غیرانسانی و ناپایدار است؛ اما در عین حال در درون این نظم دو نوع رابطه به طور مشخص تعریف شده: یکی دیپلماسی رسمی که سیاست رسمی دولتهاست و دیگری سیاست غیررسمی دولتها که از طرق مختلف روابط بینابینی، روابط متقابل را مدیریت میکنند مثلا در مجموعه شورای امنیت سازمان ملل که پنج قدرت دارای حق وتو و امتیاز ویژه در میان دیگر ملتها و دولتها هستند از مجموعه سازمان ملل که شامل 192 کشور هستند، برای اهداف جمعی گروه پنجگانه خودشان بهرهبرداری میکنند.
• سازمان ملل که باید نمایندگان ملتها در آن باشند- چون عنوانش سازمان ملل است- صرفا نمایندگان دولتها هستند که عنوان حقیقی آن باید «سازمان دول» باشد. لیکن برای اینکه همین دولتها برای اهداف کلان آن قدرتهای پنجگانه مسلط قابل کنترل باشد در کنار ساختار رسمی روابط بین دول، از میان مجموعههای فعال اجتماعی به نام NGOها یا سازمانهای مردم نهاد، یک نوع مدیریت جانبی اجتماعی در راستای مهار دولتها را برای اغراض جهانی خودشان ایجاد کردهاند.
• در حقیقت، گرچه عنوان میکنند که NGOها یاوران دولتها در روابط بینالمللی هستند؛ اما همین NGOها را در راستای منافع کلان مدیریت جهانی خودشان بعضا به تقابل با دولتهای مستقل از جهان خواران وا میدارند. در بررسی تشکلهای غیردولتی میبینیم که اینها در کشورهای غربی منافع ملی خود را دنبال میکنند ولی در دیگر کشورها برای آنکه فرهنگ اصیل ملی آنها را مهار کنند و اراده ملی آنها را در راستای منافع جهانی سلطه طلبان قرار دهند از همین NGOها برای اغراض خودشان استفاده میکنند. این NGOها را آموزش خاص میدهند و روابط خاص را با آنها برقرار میکنند و کنفرانسها و نشستهای محلی، بومی، ملی، منطقهای و بینالمللی برایشان برگزار میکنند و از طریق این ارتباطات بسیاری از تمنیات و اغراض خود را پیش میبرند و از این آنها به عنوان ابزاری برای مهار دولتهای مستقل استفاده میکنند.
• به طور کلی اگر بحث شما فراتر از مبحث NGOها باشد، میتوانید به نکات ارزشمندی دست پیدا بکنید: مثلا احزاب سیاسیای که در قدرت نیستند؛ یعنی احزابی که اقلیت هستند، همواره به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی تلقی میشوند، در عموم کشورهای غربی همین احزاب اقلیت، همواره در راستای تقویت و گسترش منافع ملی خود در کنار دولتها در روابط بینالملل نقش آفرینی میکنند. و با وجود رقابت با احزاب حاکم بر کشورهای خود، لیکن با جدیت تمام در راستای گسترش منافع ملی با احزاب و دولتهای مستقر کشورشان همکاری صمیمانهای دارند و باز در همین مورد اگر مقایسهای بکنید بین احزابی که در غرب هستند با احزابی که در کشورهای غیرغربی و از جمله در کشورما، میبینید که همانند آنچه در مورد NGOها صدق میکند، احزاب سیاسی هم در کشور ما که یک پدیده غربی تلقی میشوند، عملکردشان غالبا مستقل از بیگانه نبوده و در راستای خدمترسانی به جامعه خود و گسترش و تقویت منافع ملی و همکاری با حکومتهای ملی و مستقل خود در برابر بیگانگان نیست ، به جز موارد استثناییای که از این قاعده جدا هستند.
• شما اگر دولتهای پیشین را از زمانی که فضای باز سیاسی بعد از پایان جنگ در کشور ما حاکم شد- یعنی در دوران امامت امام خامنهای در نظر بگیرید- مشاهده میکنید در دولت آقای هاشمی رفسنجانی به ندرت حتی یک نشریه منتقد امکان بقا و دوام داشت و چند نشریهای که در زمان دولت آقای هاشمی ایجاد شد (از جمله همشهری، ایران و نظایر این نشریات) فقط مدیحه سرا و مجیزه گوی شخص آقای هاشمی رفسنجانی بودند و در دولت ایشان که نخستین بار احزاب سیاسی به صورت حزب دولتی بروز کردند و حزب کارگزاران با روزنامههای وابسته به دولت عملا جریان رسانهای را از استقلال عمل ساقط کرد و هیچ نوع اطلاع رسانی آزاد و مستقل و آزادی اندیشهای- نه در دانشگاهها و نه در رسانهها- مورد حمایت قرار نگرفت. آنگونه که امام خامنهای در سال 1375 فرمودند، خدا لعنت کند آن دستهایی را که نگذاشتند دانشجویان و دانشگاهیان ما سیاسی بشوند.
• در دولتهای آقای خاتمی شما باز هم مواجه هستید با یک حزب سیاسی دولتی به نام مشارکت و انبوهی از نشریات دولتی؛ یعنی صدها نشریه در زمان آقای خاتمی توانستند مجوز بگیرند و با امکانات دولتی منتشر بشوند؛ فقط برای آنکه در تایید، تمجید و حمایت از شخص آقای خاتمی و عناصر پیرامون او فعالیت کنند.
• در همین دوران به ندرت یک نشریه مستقل و منتقد دولت میتوانست فعالیت کند. بنده خودم جزو معدود افرادی هستم که مجوز نشریهای به عنوان «امامت» را گرفتم ولی به دلیل عدم حمایتهای دولت وقت ناگزیر شدم برای حفظ استقلال «ماهنامه امامت» از جریان وابسطه به دولت، آن را تعطیل کنم.
• پس از این مقایسه میرسیم به دولتهای نهم و دهم که امروز ارزیابی ما و شما در این زمینه است. اولا در هیچ دولتی شما این همه رسانه منتقد از دولت را نداشتید. در حال حاضر مجموعه بزرگ نشریات همشهری گواهی است بر این مدعا که در هیچکدام از دولتهای پیشین شهرداری توان این را نداشت که انبوهی از نشریات را- اگر نگوییم علیه دولت- حداقل به عنوان یک منتقد سرسخت و انعطاف ناپذیر در برابر سیاستهای دولت منتشر کند. اما رسانههای منتقد محدود به نشریات همشهری نمیشوند. امروز صدها نشریه که وابسته به جناحهای مخالف دولت هستند در تهران و سراسر کشور منتشر میشوند و هیچگونه منعی هم برای نقد و تجزیه و تحلیل آزاد رسانهای ندارند. در این فضای باز سیاسی- رسانهای گاهی بعضیها آنچنان تندروی میکند که به جای نقد دولت به تخریب، سیاهنمایی و حتی فحاشی و اهانت صریح روی میآورند.
• البته این روند رفتار خوبی نیست و نوعی دیکتاتوری رسانهای است که علیه دولت آقای احمدینژاد شکل گرفته و مردم هم این دیکتاتوری رسانهای را نمیپذیرند که افرادی صاحب رسانه با استفاده از امکانات همین حکومت به بهانه اینکه میخواهند دولت را نقد کنند، همه تلاشهای حکومت را که امروز به دست نماینده ملت انجام میگیرد، تخریب کنند.
• در جامعه اسلامی ما ساختارها، نهادها و ظرفیتهایی هست که در هیچ جای جهان غرب وجود ندارد. اگر NGOها، احزاب و رسانههایی این چنینی فراوردههای غرب هستند و همه اینها به نوعی از یک منبع مشترک در غرب به نوعی تغذیه شده و به نوعی الگو میگیرند و لاجرم بسیاری از تلاشها و زحمات خیرخواهانه و انساندوستانه این مجموعهها در کشور ما حتی اگر نخواهند از آبشخور غرب تغذیه بشوند، نتیجه زحمات آنها در سیستم ظالمانهای که از سوی غرب تعریف و تثبیت شده قرار میگیرند. بهتر است ما به بازخوانی شرایط بپردازیم و با یک بازنگری براساس شناخت عمیق اجتماعی، ظرفیتهای موجود را به رسمیت بشناسیم و از آنها در راستای اهداف ملی و فرهنگی خودمان استفاده کنیم.
• یکی از آن نهادها و سرمایههای اجتماعیای که در غرب شبیه آن وجود ندارد نهاد مسجد و استفاده مناسب از اهالی مسجد است. در دولت آقای هاشمی رفسنجانی با تاسیس فرهنگسراها تلاش شد که مراکزی جایگزین فعالیت مساجد بشوند که لاجرم به خلوت و بیرونق شدن مساجد هم منجر شد، اما امروز ما این فرصت را داریم که در دولت اصولگرای دهم به بازخوانی این قضاها بپردازیم و به جای اینکه روحانیت ما که خاستگاه اصلی او مسجد است، برود درپشت درهای بسته حزب، NGO و شبیه ساختارهای غربی فعالیت کند، به مسجد برگردد و با بازسازی جایگاه خود و مسجد از ظرفیت عظیم اجتماعی بهرههای درست برای مصالح عمومی و منافع اسلامی ببرد.
• فرض کنید ما الان حدود 70هزار مسجد در کشور داریم که غالب این مساجد صرفا در حد نمازخانه یا برای برگزاری برخی مناسبتها مورد استفاده قرار میگیرند. اگر روحانیت ما مرکز ثقل فعالیتهای خود را مسجد قرار دهد و این مرکز را احیا کند از آنجایی که نابترین و خالصترین قشرهای اجتماعی به مسجد رجوع میکنند، مسجد محل رجوع قشرهای نخبه و فرهیخته اجتماعی است؛ چه از میان دانشگاهیان و چه از میان اهل فرهنگ، اقتصاد، صنعت، بازار و از همه اقشار اجتماعی محل رجوع روزانه آنها مسجد است.
• اگر مسجد آن جایگاه اصلی خود را در جامعه اسلامی بازیاید و ما بتوانیم از این ظرفیتهای اجتماعیای که به مسجد رجوع میکنند استفاده بهینه ببریم، قطعا خلئی را که NGOها و احزاب میخواستند پرکنند و هرگز در جامعه اسلامی ما نتوانستند پایگاه اجتماعی پیدا کنند همین مسجد میتواند به خوبی پر کند و نیازهای اجتماعی را تامین کرده و منافع ملی را در سراسر جهان گسترش داده و تقویت کند. در اینجا اشاره میکنم همه این قشرهای فرهیخته وقتی به مسجد مراجعه میکنند، چون وضعیت مسجد به گونهای است که امکان فعالیتهای آنها وجود ندارد صرفا به برگزاری نماز جماعت و شنیدن یک سخنرانی اکتفا میکنند و از آنجا خارج میشوند و تمام فعالیتهای اجتماعی خود را در خارج از مسجد انجام میدهند.
• حال اگر این حضور قشرهای فرهیخته در مساجد مورد عنایت و توجه امامان جماعت قرار گیرد و با تقویت هیات امناهای مساجد که از بهترین نیروهای اجتماعی هستند این جایگاه تقویت شود و امکان فعالیتها گسترش پیدا کند، آنگاه شما مشاهده خواهید کرد که به جای دو یا سه ساعت که مساجد ما باز هستند در تمام 24 ساعت این مراکز پویا و پر جنب و جوش میتوانند فعال باشند و تمام نیازهای اجتماعی، اخلاقی، تربیتی، آموزشی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در همین مراکز مورد بحث، گفتوگو و تبادل نظر و تصمیمسازی قرار میگیرند. در این صورت است که میشود با یک طراحی ساده اما با پیگیریهای جدی یک سیستم جهانی جدید را از طریق مساجد ساماندهی کرد. مثلا اگر از میان 70هزار مسجد موجود شما هیاتها و کانونهای فعال اجتماعی را ساماندهی کنید و این 70 هزار مسجد در ایران به 2میلیون و نیم مسجد سایر کشورهای جهان متصل و مرتبط بشوند، یک سازمان جدید جهانی شکل میگیرد.
• این مراکز دارای یک نوع پیوند اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی بهطور طبیعی و تاریخی هستند که این به هم پیوستگی نادیده گرفته شده و همه این مجموعهها رها و گسسته از هم مشاهده میشوند. اگر این به هم پیوستگی احیا و تقویت شود، میتوان بیش از 2 میلیون و نیم کانون انسانی، اجتماعی، علمی، سیاسی و فرهنگی از درون این مساجد ساماندهی کرد که با هر تشکل و سازمان جهانی به خوبی رقابت میکنند و به مثابه یک سیستم نوین جهانی میتوانند بر سرنوشت بشریت تاثیرگذار بانشد. تمام NGOهای موجود در جهان هم که زیر سلطه پنج قدرت مسلط تمام تلاشهایشان به هدر میرود استقلال و آزادگی انسان را برای تحقق عدالت در گستره جهان تحقق میبخشند. در این صورت تمام NGOهایی که امروز در جهان زیر نظر سازمان ملل و تحت مدیریت آن باید تلاشهای خود را ساماندهی کنند، تغییر مسیر داده و با پیگیری رسالت جهانشمول انسانی خود مقابل شورای امنیت سازمان ملل که همه فعالیتهای آنها را زیر نظر دارد خواهند ایستاد و آنگاه است که مجموعه نهاد مسجد در سراسر جهان طرحی نو را به جهانیان ارائه کرده و در تعامل بینالمللی، ایجاد تفاهم جهانی و اصلاح ساختارهای عادلانه جهانی بالاترین نقش را
میتواند ایفا کند.
• اگر مساجد در جایگاه اسلامی خود باشند- مثلا چیزی شبیه جامعه مدنی پیامبر اعظم(ص)- در آن صورت دولتمردان بیشترین ارتباط را با مساجد خواهند داشت، بیشترین نشستهای دولتمردان و کارگزاران حکومت در مساجد با مردم خواهد بود، دفاتر و ادارات دولتی تنها محل رجوع مردم به حکومتگران نخواهد بود بلکه مردم نزدیکترین فاصلهای که بین خودشان و کارگزاران میتوانند پیدا کنند، حضور جمعی و مشترک آنها در مساجد، نمازهای جماعت و نمازهای جمعه خواهد بود.
• طرف دیگر برای اینکه مسجد جایگاه واقعی خودش را پیدا کند باید عزمی ملی ایجاد شود و علمای حوزههای علمیه ما در مساجد حضور پیدا کنند و باید این بزرگان دین جایگاه و شأن مسجد را احیا کنند؛ مثلا اگر هر مرجع تقلید تعدادی از مساجد کشور را مورد حمایت مالی خودش قرار دهد و با مدیریت فکری نیازهای فکری و معنوی این مساجد را تامین کند، مساجد رونق میگیرند. حضور علما، شخصیتهای سیاسی، مذهبی و علمی هم که نخبگان جامعه تلقی میشوند، میتواند باعث رونق مسجد و مشارکت بیشتر مردم و قشرهای فرهیخته در مساجد شود. وقتی این جریان ایجاد شد، آنگاه راهکارهایی برای برطرف کردن موانع موجود بر سر چگونگی پیوند بین اهالی مساجد جهان پیدا خواهد شد؛ مثلا اکنون از میان 57 کشور اسلامی تعدادی با شما همجهت و همسو هستند، از این کشورها میتوانید شروع کنید و در مساجدی که اشتراکات عقیدتی، مذهبی و سیاسی بیشتری دارند، این پیوندها را برقرار و این ارتباطات اجتماعی را ایجاد کنید. از طریق این مساجد علما، سیاسیون و نخبگان علمی، دانشگاهی و صنعتگران آن کشورها میتوانند با هم ارتباط داشته باشند.
• اگر مسجد به عنوان پایگاه ارتباط اجتماعی در این کشورها معرفی شود، الگویی برای سایر کشورها شده و آنگاه سایر کشورهای جهان اسلام متوجه خواهند شد که اینگونه ارتباطات نه تنها صدمهای به آنها نمیزند بلکه منافع فراوانی را برای آنها ایجاد میکند که آنها از آن منافع غافل بودهاند. در نتیجه اگر این بسترهای جدید ایجاد شوند، فرصتهای جدیدی برای همه ملتها و دولتها فراهم خواهد شد و قطعا در جهان اسلام با استقبال مواجه میشود. از طرف دیگر، امروز در سراسر جهان مسجد وجود دارد و شما در دنیا کشوری را سراغ ندارید که مسجد نداشته باشد، بنابراین اگر پیوند میان مساجد به صورت یک طرح جهانی پیگیری و جمهوری اسلامی طلایهدار و پیشقراول این حرکت جهانی شود، پیوند میان اهالی مساجد سراسر جهان را گستره فعالیت خود قرار میدهد و حضور اهالی مساجد سراسر جهان در پیوندی نزدیک با یکدیگر تاثیرگذاری نقش این افراد را در تعیین سرنوشت جهانیان ارتقا خواهد داد.
• متن کامل این گفتگو را در همشهری ماه شماره 53 بخوانید.
ارسال نظر