دیدار امام خمینی با استالین

پارسینه: إمام می فرمایَد : «من در کنارِ شاه به استقبال می رفتیم؛ با این که خوشم هم نمی آمد. روزولت آمد.

متن این سخنان بدین شرح است:
... آن زمان آمریکا و شوروی و بریتانیا به شاه إعلام کردند و قرارِ کنفرانسِ تهران را گذاشته و ایران را پُلِ پیروزی قلمداد می کنند. روزولت، رئیس جمهورِ آمریکا، استالین، رهبرِ شوروی، و چرچیل، نخست وزیرِ بریتانیا در تهران جمع شدند و به این جا فقط یک لقبِ پلِ پیروزی دادند.
منتها شاه به علمایِ قُم می گویَد که : من قدرت ندارم در مقابلِ این ها حرف بزنم. لذا امام را به عنوانِ نماینده علما تعیین می کنند که با شاه از این ها استقبال کند و إمام حرفها را بزند. شاه مستأصل و آدمی ترسو و ضعیف بود. تازه بعد از فرار پدرش رویِ کار آمده و این مسائل پیش آمده بود. مسلمًا معلوم است که دست نشانده هرسه طرف است و جرئت ندارد به چرچیل، روزولت و استالین حرفی بزند. إمام می فرمایَد : «من در کنارِ شاه به استقبال می رفتیم؛ با این که خوشم هم نمی آمد. روزولت آمد. درِ هواپیما را باز کرد. بدونِ پلّکان پایش را رویِ زمین گذاشت. چرچیل هم همین طور. أمّا استالین با یک هواپیمایِ بسیار بزرگ آمد. ساعت ها منتظرش بودیم. دیدیم أوَّل کالسکه زرّینی با چندین اسب پیاده شُد.
با سیگاری در گوشه لبش پیاده شُد. شاه معرّفی کرد. من هم نماینده علما بودم. شاه به من گوشه چشم می آمد که این خیلی آدمِ شجاعی است. بعد به استالین دست دادم. یک خرده بی اعتنا به من نگاه کرد. در سالن به من گفت: شما چه نظری نسبت به ما دارید؟
من گفتم: شما در کاخِ کِرِملین زندگی می کنید؟ گفت: بله. گفتم: شما حرف از نظامِ کارگری می زنید. آیا هر نفر مردمِ روس و اتّحادِ جماهیرِ شوروی می توانند کالسکه زرّین سوار شوند؟ گفت: نه. گفتم: آیا این است شعارِ عدالت خواهی و نظامِ کارگریِ شما؟

توهم در حد معمای شاه ورزی !!!!!!
عجب افسانه سرایی. باور نمی کنم چنین روایتی در هیچ منبع تاریخی آمده باشد؟ یا اصلا این آقا چنین صحبتی کرده باشد؟ پارسینه مشکوک میزنی؟
شوخی می کنی!!!
واقعا به این میگن خاطره
؟+! حتما قبلی غیر قابل انتشارم