گوناگون

موانع اميرکبير در راه نوسازي و تحول ايران

موانع اميرکبير در راه نوسازي و تحول ايران
خراسان - مورخ یکشنبه 1390/10/18 شماره انتشار 18026
نويسنده: رضواني نيا

اميرکبير که امروز سالروز شهادت اوست، يکي از اولين شخصيت هاي تاريخ معاصر ايران است که گام هاي جدي براي نوسازي و روزآمد کردن ايران برداشت. هرچند دولت او مستعجل بود و چند سالي بيشتر سمت صدراعظمي ناصرالدين شاه را بر عهده نداشت، اما در همين دوران خوش درخشيد و براي مدت کوتاهي طعم استقلال و عزت را به ايرانيان چشاند و سرمنشاء اصلاحات اساسي در ساختار سياسي، اجتماعي ايران شد. به مناسبت سالروز قتل اميرکبير در گفت وگويي با موسي حقاني مسئول موسسه مطالعات تاريخ معاصر به بررسي اين موضوع پرداخته ايم که چرا اصلاح و نوسازي ايران که حتي زودتر از کشورهاي شرق آسيا آغاز شده بود، به سرانجام نرسيد؟ چه موانعي در راه اجراي اصلاحات اميرکبير وجود داشت و ايران چه روندي را پس از اميرکبير طي کرد؟ حقاني در پاسخ از اقليت خائن و وابسته به استعمارگران سخن گفت و به نقش روحانيت در تحول ايران اشاره کرد.

سلسله جنبان اصلاحات در عصر قاجاريه

حقاني، اميرکبير را سلسله جنبان نوسازي و تحول در عصر قاجاريه دانست و گفت: زماني که اميرکبير اصلاحاتش را در ايران آغاز کرد، کشورهاي ديگر از جمله در جنوب شرق آسيا اصلاحات خود را آغاز کردند. البته روند اصلاحات در ايران متوقف شد ولي آن کشورها اين روند را البته تحت شرايطي متفاوت ادامه دادند به گونه اي که امروز به کشورهايي بسيار پيشرفته تبديل شده اند.وي ادامه داد:

البته مقايسه اصلاحات اميرکبير با آن چه در شرق آسيا رخ داد، چندان صحيح نيست. زيرا اگر پيشرفت هاي خيره کننده امروز کشورهاي شرق آسيا را مورد بررسي قرار دهيم، در مي يابيم که اين پيشرفت ها به طور مستقيم به آن اصلاحات مربوط نيست. اگرچه آن اصلاحات بي تاثير نبوده است ولي همراهي با غرب باعث اين پيشرفت و توسعه شده است.

تلاش براي ضعيف نگه داشتن ايران

حقاني تلاش استعمارگران براي ضعيف نگه داشتن ايران را از دلايل مهمي عنوان کرد که موجب شد اصلاحاتي که اميرکبير در ايران آغاز کرده بود، تداوم نيابد.

وي در اين باره افزود: ايران در منطقه اي مهم و استراتژيک در خاورميانه قرار دارد. پل ارتباطي بين سه قاره و در آن زمان کليد فتح هندوستان محسوب مي شد. وسعت جغرافيايي و جمعيت به نسبت زياد کشور ايران در آن دوره، از ايران کشوري مهم و قدرتي بزرگ در آسيا ساخته بود که استعمارگران اين قدرت را بر نمي تابيدند و به دنبال آن بودند که با نفوذ در ايران، اين کشور را ضعيف نگه دارند و از طريق ايران بر کل منطقه تسلط داشته باشند.

وي نفوذ عوامل وابسته به بيگانه در دربار قاجار را يکي ديگر از دلايل متوقف شدن روند اصلاحات اميرکبير در ايران و عقب ماندگي آن دانست و اظهار داشت: اين عوامل نفوذي به سرعت در دربار قاجار و تشکل هاي سياسي نفوذ کردند و با دخالت در امور مختلف مانع از

پيشرفت طرح هاي اصلاحي اميرکبير براي رشد کشور شدند.

خيانت هايي که به اميرکبير شد

مدير موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران با اشاره به سخني از چرچيل که مي گويد با استفاده از دو عنصر اقليت خائن و اکثريت ناآگاه مي توان به اهداف استعماري در ديگر کشورها دست يافت، تصريح کرد: متاسفانه در دوره اميرکبير اقليت خائن در ايران وجود داشت و ماجراي اميرکبير يکي از آن غم نامه هاي تلخي است که اقليت خائن در ايران رقم زدند. اين غم نامه فقط به قيمت از دست رفتن يک شخصيت بزرگ در کشور تمام نشد بلکه روند پيشرفتي را که او در کشور آغاز کرده بود، متوقف کرد. البته خوشبختانه اکثريت غافل و ناآگاه در ايران وجود نداشت و مردم ايران هوشيار و آگاه بودند. مرجعيت و روحانيت شيعه در راس حرکت هاي مردمي قرار داشت و همواره درباره اهداف و مقاصد بيگانگان روشنگري مي کرد. به همين دليل يک درگيري ۱۵۰ ساله بين اقليت خائن و مرجعيت و روحانيت شيعه که در راس حرکت هاي مردمي قرار داشت، وجود داشت.

وي به نقش اقليت خائن در مانع تراشي سر راه اقدامات اصلاحي امير کبير اشاره کرد و يادآور شد: اقليت خائن وظيفه داشت برنامه هاي استعمارگران را در کشورهايي نظير ايران اعمال کند و از استقلال طلبي که با تکيه بر نيروهاي مردمي در کشورها دنبال مي شد، ممانعت به عمل آورد. به همين دليل وقتي اميرکبير اصلاحات خود را در حوزه هاي مختلف سياسي، اداري، علمي، اقتصادي، اجتماعي و ... در ايران آغاز کرد، از اولين گروه هايي که در برابر او صف آرايي کردند همين اقليت خائن وابسته به بيگانه بود که از دوره فتحعلي شاه با کمک استعمار در دربار نفوذ کرده بود و در راستاي سياست ديکته شده سفير انگلستان حرکت مي کرد.

اقليت خائن در خدمت سياست هاي انگلستان

وي با بيان اين که انگلستان از طريق اقليت خائن به دنبال احاطه و تسلط بر ايران بود، افزود: سفير انگلستان در دوره اول جنگ هاي ايران و روسيه که ۱۰سال به طول انجاميد به صراحت به دستگاه ديپلماسي انگلستان ديکته کرد که براي حفظ هندوستان که آن زمان مستعمره انگلستان محسوب مي شد و همچنين براي سلطه اين کشور بر منطقه لازم است که ايران در بربريت و عقب ماندگي نگه داشته شود.حکومت انگلستان نيز به تمامي دستگاه هاي مرتبط با امور ايران دستور داد اين سياست را دنبال کنند وزارت مستعمرات و درياباني ، وزارت خارجه ، حکومت هند بريتانيا ، دستگاه هاي امنيتي و شرکت هاي به ظاهر اقتصادي انگليسي مانند رژي و رويترز که در ايران امتيازات گسترده گرفته بودند اين سياست را دنبال مي کردند. اين امتيازها اگرچه به ظاهر با هدف آباداني و بهره برداري از منابع ايران بود اما در اصل استعمارگران به دنبال نفوذ بر مردم ايران بودند.

عامل اصلي شکست اصلاحات اميرکبير

در مجموع مي توان گفت عامل اصلي شکست طرح هاي اصلاحي اميرکبير همين اقليت خائن بود که در دربار نفوذ داشتند و با هماهنگي با استعمارگران سياست هاي موردنظر آن ها را در ايران دنبال مي کردند. اگرچه عوامل ديگري هم باعث شد که اين اقدامات با موفقيت انجام نشود ولي بايد گفت اکثريت جامعه ايران اصلاحات اميرکبير را قبول داشت و با او همراهي مي کرد. در گزارش هاي تاريخي مشاهده مي شود که اميرکبير با اصلاحات اداري خود موفق شده بود که رشوه را در ادارات ايران از بين ببرد. دليل اين موفقيت آن بود که مردم و بدنه اداري کشور با او همراه بودند. البته او با موانع جدي نيز روبه رو شد اقدامات اصلاحي او مقارن با برخي شورش ها در کشور شد اوج گرفتن فتنه باب و بابيه که با ترور برخي علما و ترور اول ناصرالدين شاه از جمله تحرکاتي بود که علاوه بر اقداماتي که از درون حاکميت عليه اميرکبير انجام مي شد صورت گرفت تا اين بزرگمرد تاريخ ايران نتواند اصلاحات خود را به سرانجام رساند.

آقاخان نوري همه رشته هاي اصلاحي اميرکبير را پنبه کرد

وي در پاسخ به اين سوال که آيا پس از شهادت اميرکبير، کس يا کساني توانستند مسير او را ادامه دهند، گفت: تقريبا در دوره قاجار کس ديگري در ايران وجود نداشت که راه او را ادامه دهد. در دوره پهلوي هم چنين اتفاقي نيفتاد.در دوره قاجار بلافاصله پس از اميرکبير، ميرزا آقاخان نوري به قدرت رسيد که وابستگي او به انگلستان امري آشکار و روشن بود و او به طور رسمي حقوق بگير انگلستان بود.افراد ديگري هم در حاکميت حضور داشتند که به طور رسمي حقوق بگيران انگلستان محسوب مي شدند. اما اين که ميرزا آقاخان نوري که تبعيد شده اميرکبير بود به راس قدرت بازگردد و صدراعظم ايران شود، از عجايب تاريخ قاجار است و از نفوذ گسترده استعمار در دربار و دستگاه هاي اجرايي کشور حکايت مي کند.

زيرا اميرکبير هيچ گاه با حضور ميرزا آقاخان نوري و وابستگان او در عرصه سياست و حاکميت ايران موافق نبود. نوري در زمان محمدشاه و حاج ميرزا آغاسي به واسطه همين وابستگي هايي که به بيگانگان داشت، از سوي ميرزا آغاسي به تهران تبعيد شد و امير کبير هم اين تبعيد را تاييد کرد. اما ناصرالدين شاه با توجه به اين که نوجواني کم تجربه بود و تحت تاثير القائات ديگران قرار داشت، بعد از قتل امير، ميرزا آقا خان نوري را سر کار آورد. او تقريبا همه رشته هاي امير کبير را در حوزه استقلال کشور پنبه کرد و آشکارا بر خلاف سياست هاي امير کبير عمل کرد. البته ناصرالدين شاه بعدها متوجه اين اشتباه بزرگ خود شد و در نامه اي که براي فرزندان و ايل قاجار نوشت گفت که آن ها به هيچ وجه نبايد هيچ يک از اعضاي خاندان ميرزا آقا خان نوري را به کار گيرند چون آن ها مخل استقلال و پيشرفت ايران هستند.بعد از او هم کساني چون ميرزا حسين خان سپهسالار روي کار آمدند که به طور علني با گرفتن رشوه، منابع و منافع کشور را به بيگانگان واگذار مي کردند. گرچه آن ها با ژست روشنفکري اين اقدامات را انجام مي دادند.

سپهسالار شعار قانون گرايي مي داد ولي غيرعلني رشوه مي گرفت و به مدت ۷۰ سال امتياز منابع ايران را به رويترز که تبعه يهودي انگليسي بود، واگذار کرد. ولي شعار او اين بود که براي رشد و توسعه ايران اين کار را انجام مي دهد و بايد سرمايه هاي خارجي را جلب کند.کشورهاي ديگر مثل ژاپن هم به دنبال جذب سرمايه خارجي در آن زمان بودند اما هيچ گاه ۷۰ سال کشورشان را به بيگانگان نفروختند.وقتي قرارداد رويترز منتشر شد ، سفير فرانسه در ايران عنوان کرد که براي شاه ايران فقط هوا باقي مانده(يعني آسمان) چرا که روي زمين هر چه بود را به ديگران واگذار کرده است.

لرد کرزن که خود در زمره کارگزاران استعمار انگلستان بود و در دوره اي هم به نخست وزيري رسيد، عنوان کرد نفس اروپا در سينه حبس شد وقتي خبر واگذاري امتياز رويترز منتشر شد و خودش اعتراف مي کند که اتفاق نادري در جهان رخ داده است و ما سابقه چنين رفتاري را در ديگر دولت ها مشاهده نمي کنيم.بنابراين مي توان گفت آن هايي که مدعي تداوم راه امير کبير بودند و ادعا مي کردند که مي خواهند جاپاي او بگذارند، کاملا مسيري برخلاف او را پيمودند.

شخصيتي ماندگار و يگانه در تاريخ ايران

حقاني در پايان اين گفت و گو امير کبير را صدر اعظمي توصيف کرد که در اوج ذلت دربار قاجار زير بار بيگانگان نرفت و زياده خواهي هاي آن ها را با قاطعيت پاسخ داد و شان و جايگاه ايران و ايراني را تقويت کرد.وي در اين باره گفت: او در حوزه سياست خارجه هم فعالانه عمل کرد و هم مستقل و مقتدر . طوري که سياست هاي او باعث بيزاري انگليس و روسيه شده بود و آن ها مي کوشيدند امير کبير را از عرصه سياست و مديريت ايران حذف کنند.اما در مقابل امير کبير با رفتار صميمانه اي که با مردم داشت مي کوشيد با تکيه بر نيروهاي داخلي ايران را توانمند سازد او در عرصه توليد علم و ارتقاي علمي کشور بر خلاف ديدگاه عباس ميرزا که دانشجوياني را به خارج از کشور اعزام کرد، معتقد بود به جاي اعزام دانشجو بايد استاد از خارج کشور به ايران آورده شود تا متناسب با شرايط بومي سرزمين ايران ، دانشجويان و مردم با علوم روز و دانش جديد آشنا شوند.

تکيه او به مردم و مبارزه اش با بيگانگان از او شخصيتي ماندگار و يگانه ساخت، او براي حفظ استقلال ايران تا پاي جان فداکاري کرد و سرانجام نيز در اين راه به شهادت رسيد.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار