خطبهٔ اعتراضی آیتالله خامنهای در سال ۱۳۵۹
پارسینه: آقا برداشته در روزنامه سرمقاله کرده که خامنه ای را بایستی – اسم نیاورده اشاره کرده – محاکمه کنیم
به گزارش پارسینه، در سال 1359 اختلافات روحانیون خط امام و در راس آن، اعضای شاخص حزب جمهوری اسلامی چون آیت الله بهشتی، آیت الله خامنه ای، آیت الله موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی با جریان ابولحسن بنی صدر به اوج خود رسیده بود، حمله عراق به ایران و آغاز جنگ در 31 شهریور 1359، اختلافات سیاسی داخلی را تشدید کرد، ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور وقت که سمت فرماندهی کل قوا را نیز برعهده داشت به دلیل نوع استراتژی کلاسیکی که در جنگ به کار گرفته بود مورد مخالفت روحانیون انقلابی قرار داشت و نهادهای انقلابی چون سپاه پاسداران نیز روش بنی صدر در اداره جنگ را قبول نداشتند.
با سقوط بخش هایی از خرمشهر در آبان 1359، این تضاد به جدال بنی صدر با روحانیون حزب جمهوری اسلامی عمیق تر نیز شد، آنچه را که می شنوید، بخشی از خطبه های نماز جمعه آیت الله خامنه ای در این مقطع است که نسبت به حملات روزنامه بنی صدر-انقلاب اسلامی- به ایشان، واکنش نشان داده اند.
به گزارش پارسینه، متن این قسمت این خطبه بدین شرح است:
آقا برداشته در روزنامه سرمقاله کرده که خامنه ای را بایستی - اسم نیاورده اشاره کرده - محاکمه کنیم. در سرمقاله روزنامه عصر تهران اظهار کردند که بنده را باید محاکمه کنند. چرا؟ چون بنده در فلان خطبه یا فلان مصاحبه گفتم اگر طبق نظر روحانیون دلسوز خرمشهر عمل می شد؛ آن بخش از خرمشهر سقوط نمی کرد. بسم الله محاکمه کنید [تکبیر مردم].
بسم الله آقایان پررو و وقیح! محاکمه کنید مرا! من هم شما را دعوت می کنم به محاکمه. محاکمه کنید تا بفهمند مردم که چه جریاناتی در پشت پرده های پلید سالوس و تزویر شما دارد می گذرد. محاکمه کنید که ما هم اجازه پیدا کنیم حرف هایمان را بزنیم. ما انقدر حرف ها در دلمان نگفته داریم! ای خدای بزرگ تو شاهدی!والله آنقدر حرف گفتنی برای گفتن هست که اگر گفته بشود ذهنیات بسیاری از مردم تصحیح خواهد شد.
فقط به خاطر خدا و به خاطر گل روی امام (ره) و فرمان امام(ره) نمی گوییم. من خودم خدمت امام عرض کردم. گفتم ای امام بزرگوار وضع ما همان وضعی است که امیر المومنین (ع) فرمود: «فصبرت و فی العین قدی و فی الحلق شجی». ما صبر می کنیم. باز هم صبر می کنیم. باز هم نمی گوییم! اگر امام اجازه داد آنوقت خواهیم گفت و خدای بزرگ شاهد است که حرف برای گفتن زیاد داریم. «یک سینه حرف موج زند در دهان ما / از بیم دین اگرچه خموشیم چون حباب»
سلام اگه ممكنه فايل با پسوند mp3 رو بذاريد .ممنون