پاسخ جشنوراهٔ «داستان فتنه» به خلیل رشنوی
پارسینه: در این پاسخ آمده است: خلیل رشنوی در داستانهایش بیناموسی را عادی جلوه داده است.
سایت اصولگرای «رجانیوز» نوشت:
روابط عمومی جشنواره مردمی داستان "فتنه و بیداری" به نوشته "خليل رشنوي" پاسخ داد. رشنوي در نوشتهاي كه در وبلاگ خود منتشر كرده بود، جشنواره داستان فتنه را غير مردمي خوانده و از اينكه نويسندگاني مانند محمود دولتآبادي و عباس معروفي در اينگونه جشنوارهها حضور ندارند، با تمسخر ياد كرده بود.
به گزارش رجانيوز، جشنواره داستان فتنه و بيداري امسال براي دومين سال متوالي در ورامين برگزار شد و آثار رسيده به اين جشنواره قرار است مشابه سال گذشته در كتابهايي منتشر شود. سه كتاب "چت مقدس"، "عاشورای اغتشاش" و "خرابکار اجاره ای" كه حاوي آثار منتخب جشنواره سال گذشته بود، با استقبال و فروش خوبي مواجه شده بود.
(پارسینه: یادداشت خلیل رشنوی در این آدرس قابل مشاهده است.)
در پاسخ روابط عمومی جشنواره مردمی داستان "فتنه و بیداری" به رشنوي آمده است:
طی دو دوره برگزاری جشنواره مردمی داستان فتنه و بیداری، فتنه گران متعددی عنان تحمل از کف داده و برای تشفی درد جانکاه خود به جشنواره حمله ورشده اند. از سایت متعلق به مهاجرانی بگیر تا سعودی های متنجس به تخم عبدالوهاب که اخیراً قاپ همین شیر خر خورده را دزدیده و به دستبوسی شاه عربستان مفتخرش کردند!
بگذریم. هدفمان از گفتن اینها، نقل قصهی مهاجرانی و هجرت گزیده ها از غیرت و شرف و ملیت نیست، بلکه پیشگویی سرنوشت جوجه فتنه گرانی همچون خلیل رشنوی است که حاضرند برای مطرح شدن خود نزد اربابان و به حساب آمدن نزد شیاطین بزرگ، ملت نجیب ایران را لب باغچهی ذلت و شهوت ذبح کنند. با این سرعت سقوطی که اینان در پیش گرفته اند، دیر یا زود سرنوشتی بدتر از مهاجرانی و مخملباف و دیگر جرثومه ها خواهند داشت. البته ما می دانیم این پیش بینی نه سبب رنجش که جزو آمال آنان است. این ها هزینه می پردازند تا پروندهی سیاهشان را نزد این ملت قطورتر کنند، چرا که این سیاهی ها در چشم استکبار سفیدیست و مایهی اجر و قرب بيشتر خیانتکاران سیاهکار. با این حال، ناچاریم موضع جشنواره را مشخص کنیم تا در گرد و غبار فتنه، پوزهی گرگ ها زیر پوستین میشها مخفی نماند.
آقای خلیل رشنوی با ادبیاتی شایستهی خود جشنواره مردمی داستان فتنه و بیداری را مسخره می کند و این حرکت مردمی و متعهدانه را با الفاظی رکیک زیر سؤال می برد؛ چرا که به زعم ایشان جشنواره محلی از اعراب برای معلوم الحالانی چون دولت آبادی و معروفی و امثالهم قائل نشده!
لذا این ادبیات مثل شعر متعهد متعفن خواهد شد!
جداً که باید به درک و فهم ایشان آفرین گفت. آدم را یاد آن قصهی ملای رومی می اندازد. کسی که با زندگی متعفن خو گرفته، از استشمام بوی عطر حالش به هم می خورد و بی هوش می شود. ما از بی هوشی خلیل تعجب نمی کنیم. تعجبمان از این است که او هنوز نمی داند هدف جشنواره فتنه، مبارزه با فتنه گران است، نه تجلیل از آنان.
آیا کم بوده اند مشاهیر وطن فروش و خیانتکاری که توسط همین مردم فهیم و انقلابی مثل دستمالی مچاله شده، دور انداخته شدند؟
آنها خیال می کردند مردم محتاج هنرشان هستند. محتاج فیلم و قلمشان هستند. فیلم و قلمی که عزت و شرف این مردم را نشانه گرفته و راه نجات را غلتیدن در دامن کثیف دشمن معرفی کند، چه ارزشی برای مردم دارد؟ همین رویه را مگر شاه خیانتکار نداشت. ضمن برخورداری از آنهمه قدرت و مکنت، در نهایت ضعف و زبونی به درک فرستاده شد. آیا این حماقت نیست که جوجه خیانتکاران به این میهن و ملت، از سرنوشت اربابان خود درس عبرت نگیرند؟
خلیل گویا فلسفهی دنیا را شکم و شهوت می پندارد. زیرا کمتر داستانی دارد که در آن بی ناموسی را عادی جلوه نداده و دم تکانی برای دشمنان ملت را، افتخار نداند. آنوقت ادبیات متعهد را به سیاسی کاری متهم می کند!
مردمی بودن جشنواره فتنه و همچنین استقبال نویسندگان را دروغ می پندارد.
با اغماض از این که کافر همه را به کیش خود پندارد، در پاسخ می گوییم؛ اگر حضور چشمگیر مردم در مراسم اختتامیه نشانه مردمی بودن جشنواره است، یک نگاه هم به اختتامیه دوره اول بیندازید.
برای فهم استقبال نویسندگان نیز شما را ارجاع می دهیم به دیدن سه کتاب حاصل اولین دوره جشنواره: چت مقدس- عاشورای اغتشاش- خرابکار اجاره ای.
و نیز وعدهی کتابهای جشنواره دوم که به کوری بدخواهان در راه است!
به هر حال، چه "خلیل"ها خوششان بیاید و چه از تب رونق ادبیات سیاسی متعهدانه تب کنند و به حالت احتضار درآیند، بیرق جشنواره روز به روز برافراشته تر خواهد شد.
vaghean dar ezhare fazle in dooste azizamoon nemidoonam bayd chi bgam
درود بر خلیل رشنوی. مستند ساز بزرگ ایران