قیمت یک "سم موثر" برای یک خودکشی موفق چقدر است؟!
پارسینه: یک گزارش متفاوت از خیابان ناصر خسروی تهران
حميد جعفري: نيازمنديهاي جرايد را ورق بزنيد، ميبينيد كه ميتوانيد حدود قيمت شير مرغ تا جان آدميزاد، براي فروش و رهن و اجاره به صورت نقد و اقساط با تسهيلات ويژه را به دست آوريد. كار سختي نيست. حالا اگر صفحات اصلي روزنامهها را ورق بزنيد در صفحه حوادث با قيمت ارزان جان آدميزاد روبهرو ميشويد. به اين تيترها توجه كنيد؛
كامران باقري، لنكراني وزير بهداشت وقت: كاهش آمارخودكشي و ثبت سالانه70هزار مورد سرطان (سه سال پيش - منبع: سلامتنيوز)
احمديمقدم، فرمانده نيروي انتظامي: آمار خودكشي در كشور دو برابر قتل است (دو سال پيش - منبع: سلامتنيوز)
احمد حاجبي، رييس اداره سلامت وزارت بهداشت: سازمان پزشكي قانوني آمار خودكشي را به وزارت بهداشت نميدهد (223 روز پيش - منبع: خبرگزاري فارس)
هر روز 5/10 نفر در كشور خودكشي ميكنند (25 مرداد 90 - منبع: روزنامه «شرق»)
آمار خودكشي در زنان بيش از مردان است (63 روز پيش - منبع: سايت «تابناك»)
همانقدر كه از اين دست اظهارنظرها خوانده و شنيده ميشود اخباري چون فردي - مردي، زني - سيانور خورد و مُرد! يا قرص برنج خورد و مُرد! به وفور شنيده و خوانده ميشود. خودكشي اين روزها حسابي ميسر است. انواع و اقسام هم دارد. آمار سازمان پزشكي قانوني در سال گذشته حكايت از آن دارد كه روزانه حدود 10نفر در ايران خودكشي ميكنند و بررسيهاي آماري نشان ميدهد كه در يك سال، از هر صدهزار نفر حدود شش نفر خودكشي كردهاند.
خيابان «ناصر خسرو» در مسير شمال به جنوب
زمزمه دارو، دارو، چنان در هم ميپيچد كه نميداني به سمت كدام صدا بايد برگردي. كور عصاكشي براي اموات مردم دعا ميكند. پيرمردي «چايي» داد ميزند. زندگي در مفهوم خريد و فروش جاري است. اما كسي ميتواند حدس بزند قرصي، گردي براي خودكشي در حال جابهجا شدن و دادوستد است؟ مرد ميانسالي در حال نوشيدن چاي است. به سراغش ميروم و ميگويم: «دنبال قرصي ميگردم كه همه چيز را تمام كنم، سيانور، قرص برنج...» نشاني ديگري ميدهد: «از آن آقا بپرس كه تيشرت سفيد به تن دارد.» به سراغ مرد جواني ميروم...
- سلام! دنبال سيانور ميگردم.
- براي خودم! ميخوام خودكشي كنم! داري؟
نداريم!
- چيز ديگهاي نداري؟
نيست، گير نمياد، اينجا سيانور اصل بهت نميدن!
- چي ميدن؟
آشغال!
- اون نشد، قرص برنج، نشد سم گراز...
سيانور ميخواي بايد 300هزار تومن بدي، نميدي كه ...
- واسه چند گرم؟
يه ذرهاش، نيم گرم. 300 هزار بده...
- الان آنقدر پول ندارم، اگر بخوام پيدات كنم همينجا ميتونم پيدات كنم؟
آره، بيا جلوي همين كبابي.
بازار قاچاق دارو چنين جواناني را تا به حال به خود نديده بود كه انگار شغل آبا و اجداديشان شده باشد؛ به سراغ پسري جوانتر از فروشنده قبلي ميروم...
- دنبال سيانور ميگردم، داري؟
چند بهت قيمت دادن؟
- از 300 هزار تومن تا 100 هزار تومن
سيانور هم داريم.
- چند؟
چه مدلي ميخواي؟ چقدر پول ميخواي بدي؟
- معطلي نداشته باشه ديگه، درد نكشم.
واسه خودت ميخواي؟
- نه واسه پشتسريم ميخوام! واسه خودم ميخوام ديگه!
يه قرص وكيوم شده گِرد ِ. اون هم باهات 120 هزار تومن حساب ميكنم.
- كجاييه؟
پشتش چيزي ننوشته، اما خارجيه. ايرانياش هم هست كپسول، مرگ موش قاطي ميكنن باهاش...
- مطمئنه؟
آره، اون هم فقط يه نفر داره كه شيميايي فروشِ.
- مغازهداره؟
آره، مطمئنه توي وكيومِ. اصل و تضميني ِ. اما به يه شرط بهت ميدم؛ دنبال دردسر نميگرديم.
- چه دردسري؟
فردا خدايي نكرده يكي بياد دنبال ما كه از اينجا و از من گرفتي.
- مگه ميان؟
اون ديگه دست خداست. آدميزاده ديگه ميخوره وقت مردن ازش بپرسن چي خوردي، چي نخوردي، از كجا خريدي و گرفتي خلاصه بيان دنبال ما.
- نه، خيالت راحت. تنها زندگي ميكنم... نميدونستم قيمتها اينطوريه وگرنه دنبال طناب ميگشتم.
چقدر ميخواي پول بدي؟
- 30 هزار تومن
تا 70-60هزار تومن ميتونم برات جور كنم
- يه دوري بزنم... ميام پيشت
دوباره چشمم روشن شد به جواني. همين كه ميبيند با چند نفر در مسير پيادهروي شمالي در حال گپ و گفت درباره سيانور و قرص برنج هستم به سراغم ميآيد.
قرصشو ميخواي يا پودرشو؟
- قرص.
پودر كه بهتره، ميريزي روي غذا ميخوري يك، دو، سه... تموم.
- گرمي چند؟
50 هزار تومن. واسه چي ميخواي؟
- براي خودم.
آخه چرا؟
- بگذريم...
بيا توي كوچه بهت بدم...
- نه گرون ميگي...
اين همه راه هست، چرا ميخواي اين كار رو بكني؟ من نميارم واست.
- تو نمياري، بالاتر كه واسم ميارن...
برو شيشه بكش، مغزت باز شه، بيخيال خودكشي شي!
نزديك مسجد پيرمردي نشسته روي صندلي. به هر حال هرچه باشد دود از كنده بلند ميشود كه شايد اگر دنبال اصل جنس سيانور بودم، مطمئن باشد. به سراغش ميروم.
- از بالا آمار سيانور گرفتم قيمتهاي پرت دادن، نفهميدم چي بايد بگيرم... سيانور اصلگير نمياد قربونت. كپسول خالي بر ميدارن چيزهاي ديگه ميدن جاي سيانور
- ميكشه؟
نه! قرص برنج هست بهتره.
- چند؟
دونهاي 30هزار تومن.
- ميكشه؟
آره.
«اميل دوركيم» در اثر معروف خود به نام «خودكشي» آن را پديدهاي اجتماعي تعريف ميكند و مينويسد: «خودكشي عبارت است از هرنوع مرگي كه نتيجه مستقيم يا غيرمستقيم كردار منفي يا مثبت خود قرباني است كه بايد چنان نتيجهاي به بار آورد.» در ايران سالها طول كشيد تا مسوولان در قبال آسيبهاي اجتماعي از «انكار» دست بكشند. اما موضع «انكار» به اعلام نكردن آمار خودكشي بدل شده است. به گواه تحقيق جامعهشناسان، در ايران انگيزه خودكشي در گروههاي ناموسي، اختلافات خانوادگي، تحصيل و ازدواج، شكست و نااميدي، فقر و تنگدستي، بر ملا شدن حقايق و اسرار، استرسها و فشارهاي لحظهاي روحي و رواني، تنهايي، عشق و تمايلات شديد عاطفي و اعتياد به موادمخدر و الكل، تقسيمبندي شده است. اينها همه مولفههاي يك سوي تساوي است. در سوي ديگر انگار تنها چيزي كه ارزان شده است، جان آدمي است. مواد لازم براي خودكشي در تهران هميشه در دسترس است.
ارسال نظر