اینجا مکان تاریخی است، عکاسی ممنوع!+عکس
پارسینه: مردم در کنار آثار تاریخی عکس میگیرند تا جاودانه شوند. این همان رابطه مخاطب و میراث فرهنگی است که نوستالژی میآفریند. اما عکاسی چه حرفهای و چه برای ثبت لحظهای ماندگار هر روز با مشکل تازهای مواجه است و حالا این دغدغه، دیواری بلند میان جاودانگی و مخاطب میشود. انگیزهای که هر لحظه کمرنگتر شدهاست.
خبرگزاری میراث فرهنگی - گروه میراث فرهنگی - اکنون دیگر هر کسی یک دوربین دیجیتال دارد، دوربینی که دلش میخواهد با آن سفرها کرده و با آثار تاریخی و طبیعی عکس بگیرد؛ به قول سوزان سانتاک، گردآوریِ عکسها، یکجا جمعکردن و کنارِ هم نشاندنشان یعنی گردآوردنِ جهان. وقتی از چیزی عکس میگیریم، آن چیز را از آنِ خود میکنیم. جاودانه می شویم. اما جمع آوری جهان و جاودانگی و نوستالژی چندان هم آسان نیست، به قول حافظ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها.
عکاسی جاسوسی نیست !
«مردم برای دیدن و عکس گرفتن از آثار تاریخی و طبیعی با هزینههای کلان به شهرهای دور سفر میکنند، تا نشانی از خودشان همراه آثار تاریخی برای نسلهای بعد به یادگار بگذارند اما وقتی به مقصد میرسند از عکاسی جلوگیری و آنقدر دیوار و حایل برایشان کشیده میشود که ارتباط میان آنها و آثار تار و تیره میشود.»
«جاسم غضبانپور»، این را میگوید، عکاسی که برای نشان دادن میراث تاریخی، طبیعی و نشانههای برجای مانده از جنگ، زندگی خود را وقف کرده و عمری خطرها را به جان خریده است: «وقتی فردی برای بازدید به مراکز فرهنگی وتاریخی میرود و عکس میگیرد آثار تاریخی را از آن خود میکند و حس می کند که مالک و مسئول محافظت از آن است، اما وقتی در برابر این حس مانع گذاشته میشود، دیگر کار تمام، دیوار ایجاد شدهاست. اگر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این ممانعت را انجام دهد یا هر سازمان و ارگان دیگر، دیوار کشیده میان بازدیدکنندگان و مبلغان میراث فرهنگی بزرگتر میشود.»
غضبانپور عکاسی را یکی از راههای ترویج گردشگری میداند و میگوید: «گاهی چنان با کسانی که برای عکاسی به تخت جمشید میروند، برخورد میشود که گویی برای جاسوسی آمدهاند. اماعکاسی جاسوسی نیست. من با عکسم باعث ترویج گردشگری و آگاهی رسانی به مردم میشوم. اکنون اما درد بسیار است.»
او از مشکل بزرگ آگاهی نداشتن مسئولان و نگهبانان مراکز فرهنگی میگوید، اینکه برخی از این مسئولان هنوز نمیدانند که امروزه دوربین کوچک وبزرگ معنای خود را از دست داده است. اکنون دوربینهای موبایل با کیفیت 15 مگاپیکسل میتوانند، عکسهایی تهیه کنند که در رسانههای تصویری و شبکههای اینترنتی استفاده شود.
برای آنهم مثال میآورد: «یکجایی برای عکاسی رفته بودم، مسئول آن جا گفت که نباید از فلاش استفاده کنید. من اصلا از فلاش استفاده نمیکردم. گفت از کجا بدانم این نور قرمزی که از دوربین شما خارج میشود، مادون قرمز نیست! او حتی نمیدانست که در دوربینهای جدید این نور قرمز مسئول تنظیم کردن دوربین روی تصویر است و مادون قرمز نیست.»
غضبانپور درد اصلی را فقر آموزش در ایران میداند و این که ما در رسانههای جمعی و عمومی (رادیو و تلویزیون و روزنامه ها و مجلات) کشورمان در طول چند دهه اخیر در مورد مسایل اجتماعی و فرهنگی آموزش ندادهایم. آنوقت از مردم انتظار داریم که چگونگی برخورد با آثار تاریخی را بدانند .
وقتی که خطوط ورود ممنوع برای گرفتن عکس شکسته میشود |
او اعتقاد دارد که دیگر نمیتوانیم به 2500 سال تمدن و فرهنگ و تاریخمان ببالیم. باید وضعیت حالمان را بسنجیم که چقدر پیشرفت کردیم. وقتی امروز دیگر با استفاده از گوگل ارت میتوان به دورترین نقاط دنیا رفت و عکس گرفت. تابلوی عکاسی ممنوع چقدر بی معنی میشود .
این عکاس، درد دلهای بسیاری دارد، از مسئولانی که به نوعی مانع عکس گرفتن او میشوند: «چند وقت پیش برای عکاسی به موزه هنرهای معاصر رفته بودم که در فضای باز است و عکاسی از آن به راحتی امکان پذیر است ولی با وجود مجوزهای عکاسی مسئول حراست این موزه اجازه عکاسی از نمای موزه و مجسمههای محوطه را ندادند! این درحالیاست که من ساعتها درموزه لوورپاریس عکاسی کردهام . »
کتابهای حلبچه، جنگ تحمیلی (شش جلدی)، صنعت نفت ایران، همه با هم (گزارش تصویری از فعالیتهای جهاد سازندگی)، دایره المعارف گیلان، آب- نیرو- طبیعت و 20 سال عکاسی فیلم درایران به صورت مشترک با دیگر عکاسان چاپ شده و کتابهای زندگی و آثار صنیع الملک، توفان صحرا، جنگ خلیج فارس، مجموعه سه جلدی شکوه ایران، بم (قبل و بعد از زلزله)، شکوه خوزستان به صورت افرادی از آثارمطرح این عکاس است.
ثبت سواری از کول شیرسنگی
«گاهی باور آن آزار دهنده است اما همه ما بارها دیدهایم که برخی از هموطنانمان سوار بر آثار تاریخی مثل شیرسنگی شده و با خوشحالی عکس میگیرند یا اینکه با رنگ و اسپره اسم خود را روی آثار تاریخی مینویسند و بعد با آن عکس میگیرند. ده نفره میپرند روی سر ستونها تخت جمشید و بعد عکس می گیرند! این فاجعه است.»
حسن غفاری، عکاس تخصصی میراث فرهنگی که بسیار نادیدههای ایران را ثبت کرده، امروز شکایتش از مردمی است که برای عکاسی به مراکز میراث فرهنگی و طبیعی ایران سفر میکنند اما هنگام عکاسی به آثار و طبیعت صدمه میزنند.
او معتقد است که عکاسی قوانین خاص خود را دارد و عکاسی ناآگاهانه به گنجینههای ملی آسیبهای جدی وارد میکند.
او میگوید که ما آزاد نیستیم که هر گونه رفتاری را با میراث تاریخی و طبیعی خودمان داشته باشیم و رعایت نکردن این قوانین باعث میشود که صدمات اساسی به تاریخ ما وارد و حتی امکان عکاسی برای عکاسان حرفهای که همه عمر و جان و عشقشان میراث است، سخت شود.
وقتی که همه برای گرفتن عکس به آثار تاریخی نزدیک می شوند و به ورود ممنوع ها توجه نمیکنند! |
غفاری که کارشناسی ارشد عکاسی از دانشگاه هنر تهران را دارد، بر مسئله و اهمیت آموزش تاکید میکند و تمام حرفش این است که ما در فضای شهری هم که زندگی میکنیم، حق نداریم هر جایی که دلمان خواست ماشینمان را پارک کنیم. بلکه باید به یکسری قوانین پایبند باشیم. البته پیش از آن باید این قوانین آموزش داده شده و آگاهی رسانی شود.
این عکاس مستند اجتماعی با اینکه از اعضای انجمن عکاسان میراث فرهنگی است و بسیار به نقش این انجمن در کمک به عکاسان این حوزه تاکید دارد اما با این وجود می گوید: «اعضای انجمن عکاسان بسیار حرفهای و زبده بوده و تا کنون کتابهای نفیسی در این حوزه منتشر کرده اند اما متاسفانه به دلیل اینکه بیتوجهی به آثار تاریخی وجود دارد و عکاسی از این تخریبها باعث زیر سوال رفتن مسئول مربوطه میشود، از عکاسی حرفهای ممانعت به عمل میآید که خود درد بزرگی است.»
حسن غفاری، سالهای متمادی در این حوزه فعالیت کرده و عکسهای بسیاری از خود به یادمان گذاشته است، نمایشگاه "برههای ایرانی" او یکی از بهترین مجموعه عکسها از زندگی عشایر است.
کاری میکنند، بنای باشکوه در نظر مردم خرابه شود!
«بارها شده که من با شرایطی بسیار دشواری سفر میکنم اما وقتی به مراکز تاریخی و طبیعی در شرایط نوری مناسب میرسم، می گویند: تعطیل است.»
«افشین بختیار»، عکاس معروف طبیعت و میراث فرهنگی، دل پری از برخوردها و محدودیتهای این حوزه دارد این را میگوید و ادامه میدهد: «وقتی دوربین حرفهای داشته باشی و کارت و حتی مجوز برای عکاسی، گاهی ممانعتها و محدودیتها بیشتر میشود.»
او با بیان اینکه ممانعت از عکاسی از دستاوردهای تاریخی و فرهنگی تبعات بسیار نامناسبی دارد، میگوید: «وقتی سه پایه و دوربین بزرگ میبینند، میگویند که عکاسی ممنوع است! در حالی که دوربینهای بسیار کوچک با قابلیتهای بسیار وجود دارد.»
بختیار معترض به چگونگی برخورد با عکاسان بوده و تعریف میکند که برخی از مراکز تاریخی چنان با عکاس برخورد میشود که آدم فکر میکند خرابکار است. درحالی که ما با سخت جانی و شرایط بسیار مشکل به جاهای دور میرویم تا عکاسی کنیم و این فضاهای نادیده را به جهانیان معرفی کرده و نشان دهیم. حرفه من عکاسی است و از این راه زندگی میکنم اما با این حرفه به درستی برخورد نمیشود.
او برخورد با بازدیدکنندههایی که به مراکز تاریخی میروند را مشکل میداند: «بارها دیدهام که افراد به سختی مرخصی میگیرند، راهی تخت جمشید میشوند و بعد به خاطر داشتن کیف یا دوربین با آنها برخورد بدی میشود؛ همین امر باعث میشود، میان مردم و میراث فاصله بیافتد. با رفتارشان کاری میکنند که بنای تاریخی باشکوه در نظر مردم خرابه شود!»
بختیار معترض برخورد سازمان میراث فرهنگی با بازدیدکنندگان و عکاسان است و میگوید که متولی آثار تاریخی با روحیه عکاسان و مردم بازی میکند. به جای اینکه از کسانی که عکاسی حرفهای میکنند و معرف گنجینههای ملی هستند، حمایت کنند، مانع عکاسی آنها میشوند.
افشین بختیار35 سال است که در این حوزه عکاسی کرده و تاکنون بیش از 40 جلد کتاب از مجموعه عکسهای خود از جمله پاسارگاد تا داراب، ایران سرزمین افسانه ای و ....به چاپ رسانده است.
دردسر بعد از ساعت اداری!
«عکاسی خارج از ساعات اداری گاهی بسیار دردسرساز میشود. در برخی از مراکز همچون تختجمشید، بعد از ساعات اداری شیوه حفاظت تغییر می کند و همین امر باعث میشود که هماهنگی برای گرفتن عکس دشوار شود.»
حسین کریمزاده، یکی از عکاسان شهیر در حوزه عکاسی میراث فرهنگی با بیان دردسرهای حرفهای میگوید، از دشواریهای تهیه تجهیزات عکاسی، هزینههای کلان برای مسافرت، سختیها اقامت و نبود حمایت مسئولان مربوطه.
او شرایط عکاسان را از جهاتی بهتر از مردم عادی میداند و می گوید که با کمک مجوزهای انجمن عکاسان میراث فرهنگی تا حدودی مشکلات برای عکاسی از بناهای تاریخی رفع میشود. اگر چه قرار بود که با ارایه بخشنامهای از سوی سازمان میراث فرهنگی مشکلات عکاسان تنها با داشتن کارت برطرف شود، اما متاسفانه این اتفاق نیافتاد و حتما باید برای عکاسی مجوز داشت اما مردم عادی و عکاسان نوپا چنین امکانی هم ندارند.
مردم سفر میکنند تا عکس بگیرند، تا جاویدان شوند، تا نوستالژی پیدا کنند |
او بر این باور است که نباید میان مردم و عکاسی از میراث فرهنگی فاصله ایجاد کرد اما بر این نکته هم تاکید میکند که برخی از مردم تجربه کار عکاسی را ندارند و گاهی ممکن است با استفاده غلط سه پایه و سایر وسایل یا ایستادن در فضاهایی که امکان خطر ریزش وجود دارد، به بناهای تاریخی آسیب وارد میکنند.
او در ادامه با بیان اینکه نبود آگاهی در زمینه عکاسی نباید برای عکاسی ممنوعیت ایجاد کند، میگوید که اشتباه و ایراد به عکاسی مردم وارد نیست. سازمان میراث فرهنگی در زمینه اطلاع رسانی کوتاهی کرده است. سازمان میراث فرهنگی باید درک مردم را بالا ببرد.
او از نگهبانانی میگوید که تنها سوت میزنند و بر سر کسانی که به آثار تاریخی آسیب می رسانند، فریاد می زنند در حالی که حتی برخی مراکز تاریخی از داشتن تابلو آگاهی رسانی محرومند.
کریم زاده با بیان اینکه تلقی عمومی این است، دوربین بزرگ یعنی نوع خاصی از عکاسی، عکاسان حرفهای با مشکلات بسیاری رو به رو هستند؛ این در حالی است که ما دوستدار میراث فرهنگی هستیم.
حسین کریم زاده بیش از 15 سال است که به صورت حرفهای و تخصصی در رسانههای حوزه میراث فرهنگی فعالیت و تاثیر مهمی در ترقی و توسعه این حوزه داشته است.
گزارش: فاطمه علی اصغر
عکس: رضا عزیزی
ارسال نظر