این گزارش تیتر ندارد، “درد” دارد
این نوشته گوشهای از رنجهای خانم مریم.ب بانویی ۵۸ساله در دهه اخیر است.
اپیزود اول:
سال ۸۱ آغاز دوره جدیدی از ابتلا برای وی است. دچار سوختگی شدید میشود که بعد از یک سال مداوا به طور نسبی درمان میشود.
اپیزود دوم:
سال ۸۵ به علت ابتلا به سرطان رحم، جراحی سنگینی انجام میدهد و پس از آن هم، تحت شیمی درمانی و رادیوتراپی (برق) قرار میگیرد که هزینههای زیادی را به ایشان تحمیل میکند.
اپیزود سوم:
چند ماه بعد در همان سال به دلیل بیماری دیابت و عوارض بیماری گذشته و داروهای مصرف شده و همچنین پدیدآمدن عفونت بر اساس نظر پزشکان ۲ انگشت پای ایشان را قطع میکنند.
اپیزود چهارم:
از سال ۸۸ بعلت بیماری اعصاب قادر به راه رفتن عادی نبوده و با کمک دو عصا و افراد خانواده بسختی راه میرود.
اپیزود پنجم:
سال ۸۹ دچار خونریزی روده میشود که پس از حدود ۲ ماه درمان این بیماری کنترل میشود.
اپیزود ششم:
اواخر سال ۹۰ بعلت مشکلات قلبی در بیمارستان قلب و عروق تهران برای مداوا بستری شده و آنژیوگرافی میشود.
اپیزود هفتم:
از اردیبهشت سال ۹۱ به دلیل نوعی بیماری عصبی شبیه ام.اس که هنوز به طور کامل تشخیص داده نشده است، از ناحیه لگن به پایین "فلج" شده و قادر به راه رفتن و یا ایستادن تحت هیچ شرایطی نیست.
متاسفانه حتی کنترل ادرار هم ندارد و مجبورند ایشان را پوشک کنند و با ویلچر جابجایش میکنند.
***
زمین گیر شدن مادر به شدت خانواده را دچار مشکل کرده و به همین علت ایشان را مدتی در بیمارستان خاتم الأنبیا بستری کردند و بعلت عمیق بودن درمان و همچنین هزینههای فوق العاده سنگین، به بیمارستان امام خمینی منتقل میشود.
پزشکان برای درمان ایشان تعدادی آمپول آی وی آی جی تجویز کردند و همچنین فیزیوتراپی مداوم و طولانی که مجموع هزینههای آن بسیار سنگین است.
آیا میدانید…؟
*به طور مثال هر ۵میلی گرم آی.وی.آی.جی با بیمه تامین اجتماعی حدود ۱۵۰هزار تومان است.حال حساب کنید وقتی قرار باشد ایشان ماهانه بین ۱۲۵میلی گرم تا ۲۰۰ میلی گرم از این آمپول را تزریق کند.
*هزینه پوشک ایشان در ماه حدود۳۵۰-۴۰۰هزارتومان است.
*بخاطر شرایط این خانم مجبورند فیزیوتراپی را در خانه انجام دهند. به همین دلیل هزینههای این کار بسیار بالا رفته و بیمه تنها چهل هزار تومان از یک میلیون تومان هزینه آن را پرداخت کرده است.
*درباره خانواده
- پدر خانواده که کارگر ساده ای بوده حدودهفت سال پیش سکته مغزی کرده و خانه نشین شده است.
- این خانم ۴پسر دارد. یکی کارگر نانوایی است(که ازدواج کرده و ۲ بچه دارد)+برادر دیگر پادوی یک مغازه لباسفروشی است+برادر دیگر درکارگاه ساخت سوله کار میکند+پسر آخر که ترم اخر روانشناسی است.
- همه کارها و هزینههای فوق العاده سنگین درمان مادر را برادرها با سختی تهیه میکنند. کارهای شخصی مادر را هم بیشتر پسر کوچکتر انجام میدهد چون توان اقتصادی برای گرفتن پرستار ندارند.
لطفا همت کنید
چيزي براي گفتن ندارم...