گوناگون

تعطیلات عید نوروز خود را چگونه گذراندید؟

پارسینه: به نام خدا که معلم را آفرید و ما دانش آموزان را که امروز بتوانیم قلم در دست بگیریم و انشا بنویسیم ...

پارسینه-گروه طنز: به نام خدا که معلم را آفرید و ما دانش آموزان را که امروز بتوانیم قلم در دست بگیریم و انشا بنویسیم که تعطیلات عید خود را چگونه گذراندیم و با سواد شده و مدرک بگیریم و مثل برادرم دنبال کار بگردیم! البته واضح و مبرهن است که ما تعطیلات عید را نگذراندیم بلکه تعطیلات عید خودش گذشت و اگر دست ما بود که اصلاً نمی‌گذاشتیم بگذرد! چون که ما دانش آموزان تعطیلات را خیلی دوست داریم و خیلی خوش می‌گذرد چرا که دیگر لازم نیست آدم 9 شب بخوابد و 7 صبح بیدار شود؛ البته به غیر از بعضی شب‌ها که نمی‌دانم چرا مامان بابا گیر می‌دهند که ما زود بخوابیم!

البته خب امسال عید زیاد هم خوب نبود و کار و کاسبی و عیدی ما حسابی کساد بود. بابام می‌گوید کم شدن عیدی‌ها به خاطر بحران‌های اقتصادی اروپا است. البته خودش از همه بدتر است و نه تنها در کل سال یارانه‌ من را نمی‌دهد تا با آن سرمایه گذاری کنم بلکه عیدانه من را هم نداد! ای کاش من هم هر چه زودتر یک سرپرست خانواده بشوم تا خودم عیدی خودم را بگیرم و ثروتمند بشوم!

در شب اول عید من به کامران عمه مهین و ساسان خاله شهین یک پیامک دادم تا ببینم عید دیدنی کجاها رفته‌اند و امسال سطح عیدی‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنند و یک خط مشی‌ای تعیین کنیم مبنی بر آن‌که کجاها برویم بهتر است و کجاها نرویم بدتر است... که کلاً نتیجه‌ی مذاکرات گروه 2+1 یعنی من به اضافه ساسی و کامی رضایت بخش نبود! راستی گفتم موبایل! موبایلم را بابام دو هفته پیش هم به عنوان عیدی و هم کادو جشن تولد برایم خرید. اما من از آن راضی نیستم چون ایرانی است و تنها حسنش این است راحت در جیب جا می‌شود و می‌توان آن را راحت از دیگران قایم کرد تا مسخره‌ات نکنند! البته یک حسن دیگر موبایلم آن است که هم می‌توان با آن زنگ زد و هم پیامک فرستاد که من از این امکانات موبایلم به خوبی استفاده می‌کنم. مثلا دو سه روز مانده به عید این پیامک را نوشته و برای تمام اقوام بزرگتر فامیل سند تو آل کردم! «هر کس عیدی من را قبل از تحویل سال بدهد از 18 درصد جایزه خوش حسابی برخوردار می‌گردد! با تشکر. فربد!»

در روز دوم عید ما به خانه عمو محمود اینا رفتیم. عمو محمود بسیار ثروتمند است و در کار پسته است و انبارهای بسیار زیاد و بزرگی دارد! عمو محمود هیچی به من عیدی نداد و من خیلی ناراحت شدم. مامان که موضوع را فهمیده بود دستی بر سر من کشید و به من گفت اشکالی ندارد پسرم غصه نخور! درست است که این عموی گدایت به تو عیدی نداد اما چیزی از شایستگی‌های تو کم نمی‌شود! این جا بود که برای اولین بار حس نتیجه نگرفتن ورزشکاران ایرانی در میادین بین المللی را برای اولین بار تجربه و حس کردم! واقعا چقدر درد آور است این کم نشدن چیزی از ارزش‌ها!

در روز سوم عید ما به مسافرت رفتیم و من گم شدم اما اصلا نترسیدم؛ چون پسورد فیس‌بوکم یادم بود. در نتیجه از یک آقای پلیس آدرس نزدیک ترین کافی نت را گرفتم و به کافی نت رفتم و وارد فیس‌بوک شدم و از فیس‌بوک مامانم را پیدا کردم!

البته واضح و مبرهن است یکی از خوبی‌های فصل بهار و عید آن است که ادارات آب، برق، گاز و تلفن تعطیل هستند و قبض به در خانه آدم نمی‌آید و در نتیجه بابای آدم خوش اخلاق‌تر است!

ما امسال بسیاری از اوقات خود را صرف تماشای فیلم‌های مفید تلویزیون کردیم و من یک روز که مامان اینا نبودند یواشکی گوشی تلفن را برداشته و به 162 زنگ زدم و بابت برنامه‌های مفید تلویزیون علی‌الخصوص آکادمی گوگوش از آن‌ها تشکر کردم!

انشای من در همین جا تمام می‌شود و ما از این انشا نتیجه‌ می‌گیریم که عید خیلی‌ خوب است و فصل بهار خیلی خوب است و در فصل بهار همه چیز شکوفه می‌دهد و ما شکفته می‌شویم (در این جا مامانم گفت آفرین پسرم چقدر مثل رئیس جمهورها انشا نوشته ای!) و ما باید از همه نعمت‌های خدا استفاده کنیم و اگر گم شدیم به فیس‌بوک برویم تا هم پیدا شویم هم بفهمیم عجب مامان خوشگلی داریم و نمی‌دانستیم و برایش لایک بزنیم!

***

ارسال نظر

  • سجاد

    اون جمله آخر در مقدمه انشا خیلی بودار بود.

  • اسماعیل

    عالی بود

  • aminjoojole

    خیلی بیخود بود

  • ناشناس

    خیلی خوب بود ولی آخرش خانواده شوهرم که همش سعی میکنن زندگی منئو خراب کنن از دماغم دراوردنش.خدا براشون نسازه

  • باب اسفنجی

    خوبخوبخوبخوب خوبخوبخوب خوب .

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار