ماجرای سفر به ایرانشهر و پناه بردن به تبعیدگاه رهبر انقلاب
پارسینه: در این برنامه پای صحبت کسی خواهیم نشست که در عنفوان جوانی به مکتب خمینی (ره) و نهضت انقلاب اسلامی پیوسته و در دوران نهضت انقلا باسلامی در عرصههای مختلف حضور داشته است. از شاگردان استاد شهید آیت الله بهشتی و آیت الله قدوسی است و بعد از انقلاب اسلامی از جوانانی بود که به عرصه قضائی پیوست و دادستانی کرج را در ۲۰ سالگی تجربه کرد. خاطرات زیادی در حوزه قضائی در اول انقلاب دارد. کسی که ۳ حکم مستقیم از امام خمینی (ره) دریافت کرده و مدارج مختلف را در حوزه قضائی کشور طی کرده و الان یکی از مسئولیتهای مهم کشور را برعهده دارد و حرفهای گفتنی فراوانی برای ما خواهد داشت.
*سلام عرض میکنم و خیلی لطف کردید.
من هم خدمت جنابعالی و همه بینندگان عزیز، عرض سلام و ادب دارم و این ایام را به همه هموطنان و همه عاشقان امام (ره) در سراسر عالم تسلیت عرض میکنم.
*می خواهم از نقطه آشنایی شما با حضرت امام (ره) شروع کنیم. چطور با امام (ره) به عنوان طلبه جوان آشنا شدید؟
من با اسم امام (ره) و ویژگیهای ایشان که از جمله بارزترین آنها علم و اجتهاد و هم روحیه انقلابی ایشان بود، شاید سال ۵۲ یا ۵۳ که ابتدای طلبگی من در مشهد مقدس در حوزه علمیه مشهد مقدس بود، با نام امام (ره) و ویژگیهای ایشان آشنا شدم.
*چند ساله بودید؟
من آن زمان ۱۴ یا ۱۵ ساله بودم. چون ابتدای طلبگی من بود، میخواستیم در حوزه وارد شویم و آن زمانهایی بود که میخواستم مرجع تقلیدی برای تقلید خودم انتخاب کنم. در بین مراجعی که آن روز اسم آنها مطرح بود اسم امام (ره) بین انقلابیون و طلاب انقلابی مطرح بود، اما رسیدن خدمت حضرت امام (ره) برای بعد از انقلاب اسلامی است. در واقع، چون سن و سال ما آن زمان قبل از انقلاب طوری نبود که خدمت امام (ره) برسیم، چون امام هم در نجف بودند و ما هم سن و سالی نداشتیم که خدمت امام (ره) برسیم. بعد از انقلاب اسلامی خدمت ایشان رسیدیم.
*با برخی علما درباره حوزه آن زمان و مراجعی که آن زمان بودند صحبت کردم. یک ویژگی خاصی را از امام (ره) بیان میکردند؛ شجاعت، صراحت و انقلابیگری امام (ره) که به نوعی حوزه و مکتب شیعه را به سمت تحولی برد.
اینکه مکتب امام (ره) میگوییم، مکتب طبیعتاً باید یک پشتوانهای برای زندگی انسان باشد. این پشتوانه زندگی هم دارای اهداف و هم دارای ظرفیتهایی است و با توجه به ابزارهایی است، با توجه به بایدها و نبایدهایی است. این مکتب طبیعتاً دارای یک جهانبینی است که این میتواند زندگی انسان را به نحوی رقم بزند که انسان به آن اهداف و آرمانهای بلند برسد. امام (ره) شخصیت جامعی داشتند. شخصیت ایشان هم علمی بود که ایشان را یک فیلسوف و عارف و فقیه و اصولی و یک مفسر میشناختند. کسی که از جهات علمی دارای ویژگیهایی است که میتواند صاحب یک ایده و مکتب فکری شود.
از طرف دیگر ایشان، مکتبشان مبتنی بر یک عقلانیت است که این عقلانیت دارای دو عنصر اساسی است؛ یک عنصر بنیادهای معرفتی است که امام (ره) از آن بهرهمند است یعنی کاملاً بر مبانی تسلط دارد و نکته دوم این که ایشان میتواند با توجه به توانائیهای شخصی و توانائیهایی که خداوند متعال به ایشان داده، مبتنی بر این بنیادهای معرفتی یک تحولی را ایجاد کند. این عقلانیت امر بسیار مهم و قابل توجهی است که شما در طول این مدت میبینید کسانی که حتی ممکن است خیلی آن چنان سینهچاک دین نبودند، ولی این مبانی را قبول داشتند، یعنی عاشق امام (ره) و روحیه انقلابی و مسئولیتپذیری که امام (ره) داشتند، شدند؛ این نکته مهم و قابل توجهی است؛ لذا در این رابطه مطلبی که الان مهم است، این است که باید بدانیم آنچه از عقلانیت، معنویت، اخلاق و عدالت به عنوان سنگهای زیربنای جامعه سالم و اسلامی امام (ره) میخواستند در جامعه ایجاد کنند، نگاه کنیم که اینها را چقدر توانستهایم در جامعه ایجاد کنیم و الان در کجای کار هستیم و بعد از این چه اقداماتی باید انجام شود.
*یک مورد در هم سن و سالان شما در دوران مبارزه این بود که هم مبارزه میکردید و هم درس میخواندید بنا بر تکلیفی که امام (ره) بر دوش شما گذاشته بودند. چطور این را مدیریت میکردید؟
من به یاد دارم اولین باری که تکهای از روزنامه اطلاعات را در مدرسه خان زدند، مدرسه آیت الله بروجردی (رضوان الله علیه) که آن زمان، چون مدرسه فیضیه و دارالشفا بسته بود، مرکزیت در مدرسه خان بود. طلبههای مدرسه خان که ما ان زمان جزو طلبههای این مدرسه بودیم منزل آیت الله نوری طلاب رفتند و به رگبار بسته شدند و در میدان صفائیه که قضایا را شما و همه بینندگان میدانید.
۱۹ دی قم.
بله. بعد چهلم قم در تبریز و چهلمهایی که بعداً برگزار شد. آنجا بحثی که مطرح بود این بود که تمام طلبهها هم درس میخواندند و هم تلاش میکردند در جایگاه یک طلبه با احساس مسئولیت و دارای روحیه انقلابی کار و تلاش کنند. حالا ما که طلبه معمولی و جوانی بودیم، اما افاضلی که آن زمان بودند و جزو مدرسین بودند، اینها بزرگانی بودند که هم حوزه درس خود را داشتند و هم اطلاعیه میدادند، اعلامیه میدادند و جلساتی داشتند.
من خودم یک سال تا یک سال و نیم بود که در اول پیروزی انقلاب که شاید قدری به درس و بحثم توقف ایجاد شد، همواره در این سال همواره تلاش کردم هیچگاه رابطهام با درس و بحث قطع نشود. هیچ زمانی ارتباط من با کتاب و مباحث حقوقی و فقهی که رشته خودم است، قطع نشود و این برای امثال ما طلبهها امر ضروری است که هیچگاه ارتباط ما قطع نشود. الان هم که در دستگاه قضائی هستیم یکی از ابزارهای مهم علم و دانش است؛ یعنی به هیچ عنوان نمیتواند رابطه این مجموعه با علم و دانش قطع شود.
*حتی شنیدم زمانی که دادستان همدان بودید در سن ۲۱ سالگی و درسهای خارج که نمیرسیدید نوار را تهیه میکردید و میبردید.
بله. همینطور بود. من آخر هفته یا دو هفته یکبار که به قم میرفتم در دفتر تبلیغات یک بسته نوار میگرفتم. آن زمان مثل الان ارتباط نبود. الان رادیو معارف است. یا رابطههای دیجیتالی است و نیازی به این کارها نیست، ولی آن زمان اینطور نبود که ضمن کار کردن نباید ارتباط ما با درس و بحث قطع شود. این کار ضروری برای امثال ما است.
*و البته کار سختی است.
سخت است، ولی به نظر من شدنی است، برای این که از یک طرف نمیشود رابطه را با درس قطع کرد و از سوی دیگر مسئولیت انقلابی را باید در نظر داشت. اوایل که دادستان کرج بودم وقتی خدمت مرحوم شهید قدوسی رفتم و قدری جوان بودیم و عرصه برای ما سخت شده بود و گفتیم اجازه دهید ما برگردیم به قم و شما فرمودید یک سال تا ۶ ماه بیاییم و الان بیشتر شده است. ایشان فرمودند: من خدمت امام (ره) رفتم و همین حرفی که شما میزنید را به امام (ره) زدم. گفتم اجازه دهید به مدرسه حقانی قم برای درس و بحث برویم و دنبال کار خودمان برویم. امام (ره) فرمودند: شما این را به من میگویید، من کجا بروم؟
*می خواندم زمان انقلاب تصمیم گرفتید به علما و آدمهای موثر انقلاب که تبعید شدند، سر بزنید. با سه نفر از دوستان خود ایرانشهر خدمت حضرت آقا میروید که آن زمان ایرانشهر بودند.
ما یک سفر تبلیغی رفته بودیم. به رفسنجان رفتیم. امکانش نشد کار تبلیغی کنیم. سوم چهارم محرم بود و تصمیم گرفتیم سفر خود را از سفر تبلیغی به سفر سیاسی تبدیل کنیم تا اینکه به ایرانشهر خدمت مقام معظم رهبری رفتیم. در خیابانی که میرفتیم هنوز به منزل ایشان نرسیده بودیم که دو نفر از دوستان را دستگیر کردند و دو نفر دیگر فرار کردیم و به منزل آقای حجتی کرمانی رفتیم.
ایشان هم در آنجا تبعید بودند. در یک ساعتی که نزدیک شب بود از منزل ایشان به منزل آقا آمدیم و شب را منزل ایشان ماندیم. آقا بعد از صبحانه فرمودند که از دیشب تا صبح چند بار در خانه من آمدند تا شما دو نفر را ببرند؛ من در مقابل اینها ایشان ایستادم. بعد ایشان ما را دست فردی مورد اعتماد خودشان سپردند و از فرمودند: ا. زکدام راه بروید تا از شهر خارج شوید. آن سفر برای ما سفر آموزندهای بود به ویژه شبی که منزل آقا بودیم افرادی که آنجا بودند. به یاد دارم چهرههایی همچون مرحوم شهید هاشمی نزاد بود، مرحوم آیت الله طبسی منزل ایشان بودند.
*همان شبی که شما بودید.
بله. منزل ایشان ۱۵-۱۰ نفر بودند. البته شب هم پذیرایی ایشان برای همه نان و سیبزمینی بود. آقایی که خودشان جزو فراریها از دست رژیم پهلوی بود، آن شب در منزل ایشان بود. ایشان از افراد پذیرایی میکرد، جزو انقلابیها بود. بعد بعضی از چهرههای جوان ایرانشهری بودند، حتی از اهل سنت که جزو مریدان آقا شدند. اینها جلوههای مکتب امام (ره) است. مکتب امام (ره) بزرگوار که در این دوره از آن صحبت میکنیم، به نظر من باید برای نسل نو روشن شود در مقابل مکاتب شرق و غرب، یک مکتبی ارائه شد که دارای ویژگیهایی است؛ لذا اگر اجازه دهید خصوصیات و ویژگیهایی از مکتب امام (ره) بگویم تا مشخص شود که این مکتب سیاسی با مکاتب سیاسی که امروز در عالم از آن دم زده میشود، متفاوت است. اولین ویژگی سیاسی مکتب امام (ره)، اخلاص و دلدادگی به خدا و خداباوری بود. نکته دوم در مکتب سیاسی امام (ره) مردمی بودن و مردمداری است؛ واقعاً به مردم عقیده داشتند و مردم را دوست داشتند. نکته سوم در انقلاب امام (ره) مسئله توجه به معنویت و سیاست بود؛ یعنی پیوند بین سیاست و معنویت بود. در احزاب در دنیا و در مکاتب غالبا سیاست بدون معنویت را دنبال میکنند. ولی اینجا پیوند بین سیاست و معنویت است. امام (ره) پرچم سیاست توام با معنویت را بلند کردند.
*نتیجهاش همین کرونایی است که الان در قلب اروپا و آمریکا تفاوت برخورد آنها را با برخورد ما در مقابل کرونا میبینیم.
بله. دیدید که در این قضیه جمهوری اسلامی که پرچم آن به دست مقام معظم رهبری است چطور مردم را به خط کردند. نهادهای انقلاب اسلامی به خط شدند، دولت و ملت به خط شدند، برای اینکه در این امر همه حضور داشته باشند و نتیجه این امر، «موفقیت» شده است. به نظر من، تدابیر حکیمانه ایشان در این امر تاثیرگذار بود. والا مگر میشد به این راحتی درب امامزادهها و مساجد را بست! چه برسد که حرم مطهر امام رضا (ع) بسته شود، چون مردم میدانند این کاری است که باید بشود. از هر کسی بپرسید میگویند آقا این را خبر دارند، آقا این را فرمودند: و آقا خودشان میگویند باید پایبند این ضوابط بود؛ چشم! این خیلی مهم است که ایشان همه را پایبند به مقررات کردند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم در مکتب سیاسی امام (ره) مسئله استکبارستیزی و ظلمستیزی است؛ چه استبداد داخلی و چه استعمار خارجی باشد. از دیگر ویژگیهای این مکتب، مسئله توجه به دین و آموزههای دینی بود؛ یعنی بنای امام (ره) این بود که دین و اموزههای دینی بر تمام زوایای زندگی انسان معاصر، مردم مسلمان ایران حاکم شود. از ویژگی دیگر مکتب سیاسی امام (ره) مسئله توجه به عدالت اجتماعی است. از اول امام (ره) پرچم عدالت اجتماعی را برداشتند و بنای ایشان این بود که عدالت اجرا شود. این که میگوییم امامین انقلاب اسلامی، رهبری معظم انقلاب بعد از امام (ره) همین پرچم را برافراشتند و فرمودند: توسعهیافتگی باید در پرتو عدالت باشد. آقا ادامهدهنده همان مکتب سیاسی امام (ره) هستند به این نحو که میفرمایند باید جامعه ما توسعه یافته شود؛ حتما باید جامعه ما توسعه فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی یابد، اما آن توسعه یافتگی در پرتو عدالت اجتماعی باشد.
انسان خواستههای مهمی دارد که یکی معنویت و اخلاق است. در برخی کشورهای اروپائی شاهد بودید از هم ماسک میدزدیدند. یعنی فقط توسعه اقتصادی که نماد توسعه یافتگی نیست؛ توسعه یافتگی بخشی از توسعه است. از ویژگیهای مکتب امام (ره) توجه به همه محرومین عالم است. امام (ره) نه برای الان که از روز اول انقلاب، حتی قبل از پیروزی انقلاب میفرمودند: مسئله فلسطین اهمیت دارد. ایشان رهبر ایران بودند، ولی توجه به آزادی فلسطین جزو اولویتهای امام (ره) بود و امروز هم جزو اولویتهای رهبری معظم انقلاب است.
رفع مظلومیت و محرومیت از کشورهای دیگر و مردم مظلوم دنیا جزو شاخصههای مکتب سیاسی امام (ره) بود؛ کسی نگوید چرا لبنان، فلسطین، غزه؟ اینها مسئله ما است؛ «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» این جزو راهبردهای امیرالمومنین (ع) است که به بشریت در بستر بیماری میآموزد. این جزو مسائل و خصوصیات مکتب سیاسی امام (ره) است.
*خوب است نگاهی شود که وضع فلسطین و جبهه مقاومت قبل از پیروزی امام و بعد از راهبردی که امام (ره) مشخص کردند، به چه صورت بوده است.
بله. دیروز ابتکار عمل دست یا صهیونیستها یا میزهای مذاکره و سازمانهای آزادیبخش بود، ولی امروز ابتکار عمل دست مجاهدین در صحنه است. یعنی کسی که ابتکار در عمل دارد مجاهدین فلسطینی و لبنانی و بچههای مجاهد غزه و جنوب لبنان هستند؛ ابتکار عمل دست اینها است.
انتفاضه اول، دوم، سوم، چهارم و اگر این حرکت معامله قرنی که از آن دم میزنند و این طرح شکست خورده را دنبال کنند و کراخه باختری را ضمیمه سرزمینهای اشغالی کنند، حتماً انتفاضه جدیدی بسیار گستردهتر از انتفاضههای قبل در منطقه به راه خواهد افتاد. خب تلاش کردند که اصل این نظام تاسیس نشود. اما کار آنها نگرفت و بالاخره تاسیس شد. بالاخره تلاش کردند در دهه دوم تثبیت نشود، ناکارامدی را در همه جا دمیدند که درست است که این نظام دینی است، اما ناکارآمد است و زندگی انسان معاصر را نمیتواند اداره کند. اما معلوم شد این سخن هم بیهوده است و نظام تثبیت شد. دهه سوم تلاش کردند این نظام و پیام آن و مکتب امام (ره) توسعه نیابد، پیام به بقیه ملتها نرسد. این کار هم موفقیتی نداشت.
الان فهمیده اند این جریان سازی که به نام مکتب امام (ره) صورت گرفت با آن شخصیت جامعی که امام (ره) داشت توقفناپذیر است. این ادامه مییابد. دیروز نگران یک حزب الله در جنوب لبنان بودند و امروز باید شاهد باشند ۶-۵ حزب الله در جاهای عالم پرچم برافراشتهای است که به نام امام حسین (ع)، به نام انقلاب اسلامی و ارزشها پیش میرود. بحث سنی و شیعه، این اقلیم و آن اقلیم هم نیست. منطقه این آهنگ را پیدا کرده است. دلیل شهادت حاج قاسم سلیمانی این است که ایشان آن ظرفیتهای عظیمی را که در کشورهای منطقه است، با منویات رهبری معظم انقلاب اسلامی از شرایط بالقوه به فعلیت رسانده و اینها پای کار آمدهاند؛ این خیلی مهم است. عینیتبخشی کار گام دوم است.
بیانیه گام دوم عبارت است از تبیین وضع موجود، که در گام دوم واقعیتها را باید بیان کرد. دوم؛ بیان آرمانها یعنی شرایط موجود را بیان کرده، شرایط مطلوب را تبیین کرده و تاکید به اینکه وضع موجود را به وضع مطلوب تبدیل کنیم. این امر شدنی است که در گام دوم انقلاب اسلامی به دنبال گام اول ۴۰ ساله، یک حرکت متفاوت همراه با تحول انجام شود.
*یکی از مهمترین مسائلی که حضرت آقا در بیانیه گام دوم اشاره کردند جوانگرایی است. شما از جوانهایی بودید که در ۲۰ سالگی اولین سمتتان دادستانی کرج را داشتید که پر از ضدانقلاب و وابستگان رژیم طاغوتی بود یعنی یک مسئولیت بسیار سنگین را به شما سپردند. همان طور که امام به جوانان تکیه کردند رهبری انقلاب هم همین تاکید را دارند. نگاهی که امام به جوانان داشتند، چطور بود؟ در ۲۸ سالگی امام به شما حکمی میدهند که به مسائل قضائی مردم رسیدگی کنید. ان هم در زمانی که بزرگانی در قضائیه بودند، ولی امام به جوان ۲۸ ساله اطمینان میکند و این میدان را میدهد.
همین دورانی که شما بیان میکنید، من خدمت مرحوم شهید بهشتی رفتم زمانی که دادستان کرج بودم. یک نشستی در دادگستری تهران بود، ما از کرج آمده بودیم، نکتهای مطرح بود و ایشان از کرج از من سوالی داشتند که این پرونده را چکار کردید و من گزارشی به ایشان دادم. واقعاً در آن برخورد ایشان به نحوی برخورد کردند، یعنی مواجهه من با شخصیت آیت الله دکتر بهشتی که احساس کردم همه آنچه از روحیه دادن و تشویق کردن و نسبت به اینکه ما را مورد محبت و لطف خود قرار دادند.. وقتی من از جلسه آقای بهشتی بیرون آمدم به حاکم شرع خودمان که شهید سلطانی بودند و در جریان هواپیما به شهادت رسیدند، گفتم آقای بهشتی ما را بسیار تحویل گرفتند، در حالی که گزارش ما اینقدر تحویل گرفتنی نبود، ولی ایشان میخواست ما را مورد تشویق قرار دهد. جوانی آمده و با بیان خودش به ایشان گزارشی میدهد.
نگاه امام (ره) هم همین طور بود. در جلساتی که خدمت امام (ره) رسیدم، درباره برخی مسائل قضائی در آن سالهایی که در تهران بودم. البته قبل از اینکه تهران باشم خدمت ایشان نرسیده بودم. حاج احمد آقا در آن جلسات بودند، واقعاً امام (ره) همین نگاه را داشتند. اول سخنان ما را میشنیدند و بعد هم نگاه ایشان این بود که معلوم بود نسبت به ما با اینکه شاگرد شاگردان ایشان و طلبهای جوان بودیم و خدمت ایشان گزارش میدهیم. ایشان گوش میدادند و انچنان درباره مسائل روحیه میدادند.
یک جلسهای با برخی دوستان خدمت ایشان رفتم وقتی بیرون آمدیم احساس ما این بود که با اینکه روحیه جوان و انقلابی داشتیم، اما امام (ره) انقلابیتر از ما هستند. ما گفتیم این کارها را میکنیم و ممکن است امام (ره) بگویند اینها تندروی است. دیدیم امام (ره) خیلی گامها از ما جلوتر هستند و نه فقط تشویق کردند بلکه گفتند باید این کار را به صورت جدی دنبال کنید، نه فقط در تهران بلکه در استانهای دیگر هم دنبال کنید. این معلوم بود که این نگاه را به جوانان دارند و جوانان را باور دارند. وقتی امروز میگوییم امام این انقلاب، همین پرچم توجه به جوانان را امام (ره) دیروز برافراشتند و امروز دست رهبری است و به ما تاکید میکنند که توجه به جوانان داشته باشیم. باید اعتماد به جوانان کرد. اینها دارای ظرفیتهایی هستند که هرچه اعتماد شود و میدان داده شود طبیعتاً در کار شاهد موفقیتها و بالندگیهایی هستیم.
*این اطمینانی که امام (ره) به شما در آن زمان میکردند برخی مواقع دلهره نمیداد که این بار مسئولیت من را سنگین میکند؟
امام (ره) اطمینان داشتند و این نوعی اعتماد به نفس ایجاد میکرد. من باید یکی از شاخصههای مکتب سیاسی امام (ره) را عرض کنم که این اعتماد به نفس بود. هم اعتماد به خودشان که ظرفیتی را خداوند در وجود ایشان قرار داده است و هم اعتماد به توانائیهای مردم؛ یعنی انچه رهبری معظم انقلاب امروز میفرمایند که ما میتوانیم. در بیانیه گام دوم چند جا فرمودند: ما میتوانیم. این همان نگاه امام (ره) است.
امام (ره) حقیقتا معتقد به دست جوانان، قضات، نمایندگان مجلس و مدیران بود که میتواند کارهای بزرگی انجام شود و واقعا هم اینچنین بود. نمونه واضح آن جبهه بود. مگر در جبه امکانات و سلاح کافی را داشتیم؟ ولی بچههای جبهه، چه جهاد سازندگی که سنگرسازان بیسنگر آن روزها بودند و چه بچههای سپاه و ارتش و بسیج آن روز و نیروهای مردمی نشان دادند که میتوانیم. برخی متاسفانه دل در گروی غرب دارند و همچنان در دل آنها این نیست که میتوانیم. برخی مواقع مجبور میشوند در ظاهر اینچنین جلوه کنند، چون فضای کشور فضای ما میتوانیم است، آنها هم اعتراف میکنند که میتوانیم، والا در خلوت خودشان میگویند مگر میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ قدرت اصلی برای کدخدا و آمریکاییها و اروپاییها است. در حالی که اینطور نیست. در همین قضیه کرونا نشان دادیم که ما میتوانیم.
*اشاره کردید به بیانیه گام دوم و نکتهای که درباره اجرای عدالت حضرت آقا گفتند. آقا در این بیانیه اشاره به کارهایی داشتند که جمهوری اسلامی در عرصه عدالت انجام داده و کارهای بزرگی هم بوده است، اما نباید کتمان کنیم که عقب افتادگیهایی در قضیه عدالت داریم. به لحاظ این اشارهای که حضرت آقا در گام دوم داشتهاند چه برنامهای ریختهاید و چه کاری در این زمینه میخواهید انجام دهید؟
ما حتما موفقیتهای بسیاری در حوزههای مختلف داشتهایم که این موفقیتها در بیانیه گام دوم تبیین شده است؛ واقعیت هم گفته شده است. گامهای بلندی را به لطف خداوند و به برکت اخلاص مردم و به برکت خون شهدا برداشتهایم، اما به برخی از بخشهایی که مورد تاکید امام (ره) و رهبری بوده، نتوانستهایم دست یابیم. چرا؟
از جمله از مسائل مهمی که امروز مورد انتظار مردم است مثلاً استقلال اقتصادی، موضوع عدالت اجتماعی است. آن چه مورد انتظار بود با آن چه انجام شد تفاوت دارد. باید گامهایی در این رابطه برداشته شود. باید کار جهشی در این زمینه انجام شود. به نظر من در حوزه بانکداری، مالی و پولی، واردات و صادرات، مالیات، مسائل دادرسی، قانونگزاری هرجا به رهنمودهای امام و آن چه رهبری تاکید کردهاند عمل کردیم آنجا حوزه موفقیت ما بوده است. هر جایی که کاستی داریم و وضع موجود ما با وضع مطلوب تفاوت دارد، جاهایی است که به این رهنمودها کم توجه یا بیتوجه بودیم.
یک حاج قاسم سلیمانی در منطقه بود که دشمن خواست، ولی نتوانست. ما خواستیم و توانستیم. چه اتفاقی افتاد؟ ظرفیتهای منطقه شناسایی شد. این ظرفیت منطقه در جهت اهداف بلند انقلاب اسلامی بکار گرفته شد. امروز نه فقط جبهه مقاومت، بلکه جبهه بین المللی مقاومت علیه صهیونیستها و استکبار جهانی تشکیل شده و ما هم در رابطه با اجرای عدالت همین مسئله را داریم. اجرای عدالت یعنی ظرفیتهای کشور، داشتههای کشور به عدالت بین مواردی که از مردم و بخشهایی که نیاز است، توزیع عادلانه برای همه شود. این توزیع عادلانه بسیار مهم است. این نیازمند این است که هم قانون عادلانه باشد، هم مجریان عادل باشند و هم قضا و دادرسی عادلانه باشد. این بخشی که مربوط به قضاست مربوط به ما است البته پیشانی عدالت دستگاه قضائی است، اما وقتی میگوئیم عدالت، باید همه اجزای نظام، هر کسی که به نام حکومت کار میکند برخوردار از این عدالت باشد و فرقی بین بخشدار، استاندار، فرماندار و قاضی و نماینده مجلس و وزیر و وکیل نیست.
همه اگر عادلانه حرکت کنند جامعه مزه شیرین عدالت را میچشد. این نکته مهمی است. در بخش قضائی که بخش مهمی است، ما معتقد هستیم کارهایی در این مدت انجام شده است. کارها لازم بوده، اما به نظر ما کافی نیست، چون ظرفیت قانون اساسی برای قوه قضائیه ظرفیت بسیار بالایی قرار داده است. انتظار این است این دستگاه به عنوان حوزه نظارت و قضاوت که حوزه نظارت آن کمتر دیده شده، اما در نظارت باید دیده شود و در حوزه قضاوت اگر قضاوت عادلانه، به موقع و احکام متناسب باشد، خیلی نقش میتواند در رابطه با اجرای عدالت داشته باشد.
ما سعی کردهایم از ابتدای مسئولیت در اینجا، آن نکات محوری که از آموزههای امام (ره) در ذهن داشتم یا خدمت ایشان بودیم و دوره ایشان را درک کردیم و شنیدیم، یا آن آموختههایی که از رهبری داشتهایم در مدتی که مسئولیتهای مختلفی داشتهایم، مسئولیتهایی بوده که مبسوطالید نبودهام، ولی الان واقعا با این اتمام حجتی که به بنده و امثال ما شده که مسئولیت سنگینی است، فکر میکنیم خداوند متعال عنایت کند این ظرفیتهای بسیاری که در قوه قضائیه وجود دارد را با برنامه ریزیهایی داریم دنبال کنیم، تا شاهد این باشیم پروندهها کمتر شده، پروندهها به موقع رسیدگی شده و مردم احساس کنند دستگاه قضائی ملجا و پناهگاه آنها است. اگر کسی در اقصی نقاط کشور ظلم کرد، مظلوم احساس کند که اگر به این پدر مهربان به عنوان دستگاه قضائی مراجعه کند، حق او ستانده و بازگردانده میشود.
*به ظرفیتهای قانون اساسی اشاره کردید که ممکن است بعضا در حوزه عدالت مغفول مانده باشد. آیا نگاه شما به آزادیهای اجتماعی هم هست؟
حتما. یکی از مسائلی که مورد تاکید ماست مسئله گسترش آزادیهای مشروع، گسترش عدل و آزادیهای مشروع از محورهای قانون اساسی است. ما دنبال این هستیم که این مسئله کاملا با ساز و کارهایی که در قوانین پیشبینی شده، حتی برخی از سازوکارهایی که ممکن است در قانون پیشبینی نشده باشد، ما دنبال پیشنهاد به مجلس شورای اسلامی هستیم که آن سازوکارها بتواند دقیقا هم نسبت به احقاق حقوق عامه باشد و ما هم توجه جدی در این دوره داریم و هم پیشگیری از وقوع جرم ...
*ممکن است لایحه هم بدهید؟
بله. درباره آزادیهای مشروع، به معاونت حقوقی گفتم حتما در صدد تهیه لایحه باشند. یک زمانی کار سیاسی برای جمع کردن نظر این و آن و رأی است و یک زمانی، یک ماموریت اساسی است که قانون برعهده حکومت گذاشته است. به عهده قوه قضائیه گذاشته است؛ این کاری است که باید انجام شود. بخشنامه کرامت که به قضات و همکاران کردیم یک کار بخشنامه عادی نیست. این را هر ماه دنبال میکنم که تحقق یابد. یعنی کرامت انسانی در مجموعه دستگاه قضائیه باید به عنوان محوریترین نکته مورد توجه همه باشد.
*یا درباره حقوق کنسولی ...
نسبت به مسئله حقوق کنسولی اخیرا بخشنامه کردیم. حقوق شهروندی یک مسئله مهمی است که قانون برای آن داریم. این قانون باید اجرایی شود و دنبال این هستیم قوانینی که به هر دلیلی در حاشیه رفته، به متن بیاید و اجرا شود. قانون پیشگیری از وقوع جرم که ۴ سال است جلسه آن تشکیل نشده بود. جلسه را تشکیل دادیم و دوستان را گفتیم پیگیری کنند. مسئله پیشگیری از وقوع جرم یک مسئله واقعی در قوه قضائیه است. مسئله اصلاح مجرمین؛ مجرم فقط زندانی نیست. بخشی از مجرمین ممکن است زندانی نشوند. بنای قانون اساسی این است کسی که آسیبدیده اجتماعی شد، آسیب دیدگی او تبدیل به جرم شد، جرم تبدیل به مجازات و کیفر شد، باید تلاش کرد این را به عنوان آسیبدیده اجتماعی اصلاح کرد که جامعه شاهد فساد یا خلاف از ناحیه فرد نباشد. این از کارهایی است که باید صورت گیرد.
*چند وقت پیش با معاون شما آقای باقری هم گفت و گویی داشتیم حرکتی که در کرونا کردید و آزادی ۱۰۰ هزار زندانی یک الگویی برای کشورهای دیگر شد. ایشان اشاره داشتند در ایتالیا چنین الگویی را اجرا کردند. این نشات از نظریه فقهی شما میگیرد که تعداد زندانیها را به سمت کمتر شدن پیش ببرید یا اینکه صرفا برای این دوره و برهه دیدهاید؟
اولا این هم مبنای دینی دارد و هم مبنای حقوق بشری که در متن دین و هم انقلاب اسلامی است. توجه به حقوق انسانها و توجه به سلامت انسانها جزو وظایف ماست. جزو مبانی است که دین به آن تاکید میکند. همواره مورد تاکید در انقلاب شکوهمند اسلامی بوده است. قرار ما در زندانی بر انتقامجویی نیست. قرار ما بر کیفر است. کیفر برای تاثیر زندان بر روحیه زندانی و اصلاح مجرم است. اصلاح مجرم بحث بسیار مهمی است؛ لذا تلاش زندانهای ما باید این باشد که مجرمین اصلاح شوند.
با یک مشکلی مواجه شدیم. در این مشکل جز افرادی که امکان نبود بروند، یا وثیقه مناسب نداشتند یا اتهام آنها در حدی نبود که بروند، افراد دیگر را تلاش کردیم تا بشود مرخصی بروند؛ بیش از ۱۲۰ هزار نفر مرحصی رفتند. این در دنیا بی نظیر است. این کار نشات گرفته از مبانی انقلاب اسلامی ماست. برخلاف آنچه برخی گفتند اینها مرتکب جرائمی شدهاند، اینهایی که بیرون رفتند، آمار و ارقام هم داریم که جز چند مورد که در برخی استانها گزارش شده، این طور نبوده که مرتکب چرم شوند. یعنی در هر کشور دیگری بود ممکن بود کشور بلرزد، ولی در کشور ما این کار انجام شد و به قول شما این قضیه موجب شد کشورهای دیگر هم الگو بگیرند. وقتی رفتار حقوق انسانی، نه که حقوق بشر را شما به ما یاد دهید، ما در متن دین خود حقوق بشر داریم.
*من دو خاطره از شما خواندم برایم جالب بود. آنهم در عنفوان جوانیتان قاطعانه ایستادید. یکی تماس رئیس جمهور وقت بنی صدر برای یک زندانی که در کرج زندانی شده بود و شما قاطعانه به رئیس دفتر ایشان جواب دادید. یکی هم در مورد آقای خلخالی بود که گلایه ایشان را نزد شهید قدوسی کردید. البته خودتان برخورد قاطع و انقلابی انجام دادید.
من به عنوان دادستان کرج معتقد بودم باید کسی در کار من دخالت نکند، البته من هم در کار کسی دخالت نمیکردم. در حوزه قضائیه من کاری کند. آن زمان تماسی گرفته شد و گفتند آقای رئیس جمهور این نظر را دارند. گفتم اینجا من دادستان هستم، کاری که مطابق با مبانی باشد انجام میدهم و کاری که مطابق با مبانی نباشد انجام نمیدهم ولو ایشان بگویند. گفتند رئیس جمهور میگوید؛ گفتم ایشان در حوزه خودشان میتوانند دخالت کنند، در حوزه من حق دخالت ندارند.
در مورد موضوع آقای خلخالی هم همین مطرح بود. افرادی آنجا بودند که به نام ایشان اقداماتی میکردند که این کار در حوزه دادستانی بود. من نزد آقای قدوسی آمدم و گفتم در حوزه من کارهایی میکنند. من بنا دارم جلوی ایشان را بگیرم. ایشان گفتند در شهرستانهای دیگر هم افرادی که با ایشان کار میکنند اقداماتی میکنند که آن کارها در شأن دادستان است. من گفتم در کرج میتوانم اینها را جمع کنم. خدا رحمت کند آقای خلخالی با من تماس گرفت و گفت: میدانید چه کار کردید؟ گفتم بله میدانم چه کار کردم، من اینجا دادستان کرج هستم. گفت: بالاتر از شما هم نمیتواند کار ما را محدود کند. گفتم شما تماس بگیرید و بگویید من را از اینجا بردارند، مسئله من حل است، ولی من تا روزی که اینجا هستم اجازه نخواهم داد کسی این کار را انجام دهد. گفتند این امر در جاهای دیگر کشور هست. گفتم همه جای کشور باشد، اینجا قانون مشخص است و اینجا جایی است که من مسئولیت آن را دارم. این کار در کرج انجام شد. به آقای قدوسی هم گفتم و ایشان گفند خوب کاری کردید! خودتان ابتکاری کردید که آنجا انجام شد.
*دو فرمان داشتیم که یکی فرمان ۸ مادهای حضرت امام (ره) بود که میتوانید درباره آن صحبت کنید. یکی هم فرمان مقام معظم رهبری درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی بود. این دو در دو برهه مختلف، اثرات ویژهای از خود برجای گذاشت.
فرمان ۸ مادهای امام (ره) به نظر من، همین الان هم آن مبانی برای حفظ حقوق فردی و جمعی و حیثیت افراد، عدم مداخله در زندگی خصوصی افراد همواره پابرجا است. در فرمان ۸ مادهای مقام معظم رهبری که در سال ۸۰ داده شد من سازمان بازرسی کل کشور بودم و سه سال بعد از آن که تا سال ۸۳ بودم، هر سال نمایشگاه تشکیل دادم که به عنوان نمایشگاه مبارزه با فساد. تمام دستگاههای اداری کشور را به تصویر کشیدم. ابتدا که میخواستم نمایشگاه تشکیل دهم برخی میگفتند مگر اینجا کارخانه است. چه چیزی را میخواهید نمایشگاه دهید! من گفتم من نمایش میدهم و شما بیایید و ببینید. برخی از کسانی که ما را منع میکردند بعداً نوشتند یا فیلم این موجود است که فکر نمیکردیم این گونه شود که یک وزارتخانه یا سازمان، آسیب هایش را تصویر کنیم.
*مرحوم آیت الله هاشمی در یکی از همین نمایشگاهها آمد و گفتند ایکاش زودتر این انجام میشد.
بله؛ یا یکی از آقایان سیاسیون که انتظار نداشت گفت: من تاکنون فکر میکردم بازرسی زهر است؛ امروز میفهمم بازرسی پادزهر است. یکی از آقایانی که آن روز جزو کارکنان بازرسی بود یک صفحه نوشت که من خودم این کاره هستم، ولی ابتدا به فلانی گفتم چه چیزی را میخواهید بازرسی کنید، ولی وقتی نمایشگاه گذاشتیم ایشان وقت گذاشت. سه ساعت وقت گذاشته بود و تمام بخشها را دیده بود. گفته بود این جلوهای است که میتواند تمام آسیبهای اداری کشور را به نمایش بگذارد.
منتهی برخی ساختارهای فسادزا را آن زمان اعلام کردیم، اگر همان زمان اصلاح میشد شاهد این میزان مشکل نبودیم. مثال میزنم. آن زمان پروندهای برای فاضل خداداد مطرح بود. مسئله ۱۲۳ میلیارد تومان در بانک صادرات بود و پرونده در قوه قضائیه رسیدگی شد. آن زمان این پرونده را دنبال کردیم. بعد از سالها ۱۲۳ میلیارد، ۵۰۰ میلیارد و بعد سه هزار میلیارد و بعد عددها بیشتر میشود. عدد بیشتر شده، متهمین هم فرق کردهاند، ولی جنس آنها یکی است. از همانجا که سال ۷۴ و ۷۵ گزیده شدیم باز هم گزیده میشویم. نظام بانکداری ما باید اصلاح شود.
معتقد هستم پیام ۸ مادهای رهبری در سال ۸۰ همواره به عنوان سند است و منشور قابل اجرا برای قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه است. یعنی قوه مقننه اگر میخواهد مبارزه با فساد اقتصادی کند، منشور همین پیام ۸ مادهای رهبری است. بنده هم بخواهم دنبال کنم پیام جامعی است و همه چیز در آن وجود دارد. همه موارد کامل در آن دیده شده است. کاملا دیده شده که یک؛ ساختارهای فسادزا اصلاح شود. دو؛ مقرراتی که منافذ برای فساد ایجاد کرده، قانونگزاران اصلاح کنند. سه؛ به مجرمان و مفسدین اقتصادی هم رسیدگی عادلانه و قاطع شود. اخیرا به دوستان گفتم شاید چندمین بار است که مسئولیت دارم آقا بحث مبارزه با قاچاق کالا را مطرح میکنند. مبارزه با قاچاق سازمانیافته در این کشور با این گزارشی که اخیرا مجلس اعلام کرده است، امکانپذیر نیست؟ حتما امکانپذیر ایت. یک ما میتوانیم اینجا است. برای صنعتگر میشود صنعتگر، برای نوآور در حوزه فناوری، نوآوری حوزه فناوری میشود و برای ما مبارزه با قاچاق کالا میشود. اصلاح نظام مالیاتی و اصلاح نظام پولی و مالی کشور میشود. هر چه این قضیه با تاخیر مواجه شود، با نگاههای دیگر و متناسب با انقلاب نباشد ما عقب میافتیم. باید مشکلات داخل کشور اینجا حل شود. من عمیقا به این فرمایش رهبری اعتقاد دارم که هیچ مشکلی در کشور نیست، الا راه حل آن در درون کشور وجود دارد.
*در بحث قضائی به عنوان کسی که از ابتدای شروع دستگاه قضا در جمهوری اسلامی حضور داشتید، آن راهکارهایی که امام (ره) دادند و نکات ویژهای که لحاظ داشتند، مثلا یکی تشکیل دادگاه ویژه روحانیت بود که چگونه با فرمان امام تشکیل شد، نکات دیگری وجود دارد که قابل بیان باشد؟
حضرت امام (ره) نسبت به برخورد قاطع با مجرمان تاکید داشتند. امروز هم نگاه رهبری همین است. نگاه ایشان این است که مسائلی که بخواهد جامعه را تهدید کند و در حوزه مسائل اقتصادی اخلال ایجاد کند، اخلال در نظام ارزی و پولی، اخلال در نظام توزیع و یا تولید داشته باشد، در جامعه به هیچ وجه پذیرفته نیست. البته من باز هم اشاره کنم؛ این تکرار است، اما از آن تکرارهای مفید است، که اخلالگران اقتصادی را میشناسیم، معرفی به ما میکنند پیگیری میکنیم و کیفر میکنیم، اما این تمام قضیه نیست.
حتما باید کاری کرد زمینه از اخلالگران گرفته شود. کسی که جرمی را مرتکب میشود، انگیزه جرم، ابزار جرم و بسترها و زمینههای ارتکاب جرم وجود دارد. اگر کسی تصمیم بگیرد از بانک دزدی کند، ولی وقتی ساختارها در بانک طوری تنظیم شده که امکان دستبرد او وجود ندارد، انگیزه جرم دارد، اما زمینه ارتکاب جرم نیست. باید زمینههای وقوع جرم را در جامعه از بین ببریم. این همان نظاماتی است که بارها تاکید کردم باید دولت اصلاح کند. اما در ارتباط با مسائل اجتماعی همواره دنبال این هستیم تا بشود کار به دستگاه قضائی کشیده نشود. آخرین دوا دستگاه قضائی است. دستگاه قضائی اولین راه حل نیست. دستگاه قضائی آخرین راه حل است. اولین راه حل این است که دستگاهها باید کار خود را نجام دهند. در این دوره بنای ما این است که مطالبه کنیم از سازمانهایی که کار خود را در زمان درست انجام نمیدهند.
*یکی دیگر از سوالاتی که از محضر شما داشتم، در مورد موضوع منافقین و سال ۶۷ بود. تاکیداتی که امام (ره) در این امر داشتند. خاطرات ویژهای هم آیت الله مقتدایی از این دوران بیان کردند. از صحبتهای شما میخواندم که اگر دستور به موقع امام (ره) نبو، د. چه فجایعی ممکن بود اتفاق افتد. در این زمینه هم توضیح میفرمائید.
جوانان امروز منافقین را نمیشناسند، چون قدری اتوکشیده شدند.
خیلی هم معرفی نشدند.
در اروپا اتوکشیده شدند؛ اینها داعشیهای سال ۶۰ بودند. همان خونریزی ها، پوست از سر مردم کندن ها، در سفره افطار مردم همه را به رگبار بستن، کاسب را در دکان زدن، روحانی را در خیابان زدن، استاد دانشگاه را در دانشگاه زدن، ۱۷ هزار نفر را منافقین شهید کردند. رئیس جمهور را کشتند، نخست وزیر را کشتند، رئیس دیوان عالی کشور را کشتند، ۷۲ تن از یاران امام (ره) در حزب جمهوری را کشتند. آنچه جنایت در این کشور از انها برآمد از انفجار، کشتن، ویران کردن انجام دادند. ۱۷ هزار نفر را شهید کردند که مسئله روشنی است. متاسفانه یک سوال جدی این است چطور تروریستهایی که تا دیروز هم از ناحیه اروپائیها و هم از ناحیه امریکاییها در لیست سیاه بودند، بخاطر زد و بندهای سیاسی اینها را از لیست سیاه درآوردند و الان با اینها همکاری میکنند و به اینها پناه دادند؟!
ما جریان منافقین را بشناسیم. امام (ره) اینها را خوب شناختند که این داعشیهای آن روز بودند. داعشی مثال میزنم، چون به ذهن نزدیکتر است، تا بگوییم منافقین چطور سر ۵-۴ نفر از بچههای کمیته را پوست کندند، زنده زنده برخی را به گور کردند. جنایتهای هولناکی در کشور مرتکب شدند. اسناد این وجود دارد، هم خارجیها در اسناد خودشان دارند؛ قضیه روشن است. اینها را نباید مجال داد. امام (ره) تا زمانی که به قول خودشان کوچکترین احتمالی میدادند که بازگشت کنند و به دامن ملت بازگردند نسبت به آنها لطف داشتند. قهرمان مبارزه با نفاق امام (ره) بزرگوار هستند و کسانی همانند شهید لاجوردی که به خوبی جریان نفاق را شناخت، کسانی همانند شهید کچوئی و بسیاری از این عزیزان که جریان نفاق را خوب شناختند.
در جریان فتنه لبنان اینها رسما برای اسرائیلیها و سازمانهای جاسوسی اسرائیل کار میکردند؛ بدترین و زشتترین کارها را علیه ملت ایران مرتکب شدند. اینها کسانی هستند که به هیچ وجه امام (ره) نباید به اینها مجال میدادند و امام (ره) آنها را خوب شناختند و در واقع آنچه میتوان در تحلیل مقام امام (ره) بیان کرد این است که جریان نفاق را و پلیدی نفاق را خوب شناختند و خوب در این رابطه عمل کردند. عزیزان بسیاری که در این رابطه چه در سپاه، چه در کمیته ها، چه در دادگاههای انقلاب، چه در بخشهای مختلف انصافا آنچه درباره مبارزه با منافقین انجام دادند، در رابطه با ایجاد امنیت برای مردم و جامعه بود.
* به تقریبا ۳۱ سال پیش در این ایام شما را ببرم که دلها برای این میتپید که وضعیت امام (ره) را در جماران بدانند. شما چه حسی داشتید؟
ساعت ۸ یا ۸:۳۰ شب بود که آقای محمد علی انصاری به من زنگ زدند. آن زمان من دادستانی بودم. ایشان فرمودند: حال امام (ره) ناجور است. اول اینطور شروع کردند، ولی از بیان ایشان فهمیدم و این ناباورانه بود. شاید هیچ وقت پشت تلفن برای آن حالت پیش نیامده است. سه مقطع برای من خیلی مقاطع خاصی از جهت حزن بود. یکی حاکم شرع ما مرحوم سلطانی که ترور شد و به شهادت رسید و برای ما سخت بود. یکی شهادت آقای بهشتی، چون درباره مظلومیت آقای بهشتی امام (ره) صحبت کردند که شاید ۴۰-۳۰ روز در شهادت آقای بهشتی محزون بودم. درباره امام (ره) هم فوق العاده بود. بالاترین درجه درباره امام (ره) بود. آن زمانی که آقای محمدعلی انصاری به من زنگ زدند و فرمودند: وضعیت این طور شد ساعت ۹-۸ شب بود و کارهایی باید پیگیری میشد و مواردی را باید انجام میدادم و پیگیری میکردم.
روز اول صبح فردا که اعلام شد رحلت امام (ره) بزرگوار و روز بعد تشییع جنازه و حضور در نماز بر ایشان، هیچ زمانی باور نمیکردیم. باور واقعی تا مدتها نمیشد که جامعه ما بدون امام (ره) زندگی کند.
*آن ایام فکر میکردید حضرت آقا انتخاب شوند؟
من اصلاً نمیدانستم چه میخواهند بکنند. برای ما روشن نبود که خبرگان چه میکند و بعد از امام (ره) چه شرایطی ایجاد میشود. نکته مهم، آن خط امام (ره) است. امروز معتقد هستم هیچ کسی برتر و بهتر و عمیقتر از رهبری، مفسر خط امام (ره) نیست. بهترین مفسر خط امام (ره)، رهبری است. همه نکاتی که به عنوان مکتب سیاسی امام (ره) گفتم، عینا در بیانیه گام دوم جلوه دارد. همه در سیره و سلوک رهبری جلوه دارد. امروز کسی که در عمل و اجرا بخواهد ولایی باشد، کسی است که خط امام (ره) را در عمل اجرا کند.
استکبارستیزی جزو متن خط امام (ره) است. مگر کسی میتواند استکبارستیز نباشد و بگوید من خط امامی هستم، کسی میتواند به رای مردم احترام نگذارد و بعد بگوید من خط امامی هستم؟ امام (ره) به رای مردم احترام میگذاشت. امام (ره) میفرمود: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد. کسی میتواند پشتیبان ولایت فقیه نباشد و بگوید خط امامی هستم. خط امام (ره) خط روشن و نورانی است، خط تاریکی نیست که من بگویم خط امام (ره) چیست؟ خط امام (ره) روشن است. هم در حمایت از ولایت فقیه و هم در حمایت از مردم و رای مردم و در مبارزه با ظلم و استکبار و در توجه به محرومین و مستضعفین!
*از جمله افرادی بودید که از آغاز درس خارج حضرت آقا شرکت داشتهاید. ویژگیهایی که در درس و تدریس دارند ...
آقا بعد از رهبری، اولین بحثی که شروع کردند بحث جهاد بود. من توفیق شرکت در درس ایشان را داشتم و استفاده میکردم و سالها استضائه از درس ایشان میکردم. یکی از ویژگیهای درس ایشان استظهارات ایشان است. استظهارات ایشان بسیار قوی است. یعنی مجتهد و فقیه از نکات مهمی که دارد از مبانی یعنی از آیات قرآن، روایات، سنت بتواند برداشتهای دقیق و نوینی داشته باشد. همان مبانی است، اما یک برداشتهای بسیار نو و دقیق داشته باشد و این در درس ایشان کاملاً روشن بوده است. مسئله استظهارات از ویژگیهای درسی ایشان است. نکته دیگر در درس، توجه ایشان به رجال بود. شناخت رجال حدیث یکی از کارهای فنی حدیثشناسی است. بالاخره برای شناخت آیات قرآن به روایات باید استناد کنیم. روایاتی که از وجود مقدس پیغمبر و ائمه بیان شده است. اینکه این روایت قابل استناد است یا خیر، شناخت رجالش خیلی مهم است. در رجال، ایشان واقعا قوی هستند. هر کسی مدتی درس ایشان برود کاملا میفهمد. یکی از ابزارهای مهمی که در فقاهت بسیار میتواند تاثیر داشته باشد کاری است که فقیه مهارت میدهد؛ یعنی یک فقیه ماهر کسی است که به رجال مسلط باشد. این از ویژگی ایشان بود که به رجال کاملا تسلط دارند.
نکته سوم این که برخلاف ان چه برخی اوایل تصور میکردند به برخی ابواب فقهی تسلط دارند، ما در حین درس برداشت ما این بود که ایشان به تمام ابواب فقه تسلط دارند، نه اینکه به چند باب یا چند بحث تسلط دارند. کسی است که تمام مبانی را در دست دارند و به تمام ابواب تسلط دارند و این هم از نکاتی بود که کسی مدتی درس ایشان میرفت میفهمید تسلط ایشان به ابواب مختلف فقه زیاد است.
*شما جدای از این که موفق در تحصیلات حوزوی بودید در تحصیلات دانشگاهی هم همواره شاگرد اول بودید. درست است؟
نه، شاگرد اول نبودم، ولی جزو کسانی بودیم که سعی میکردیم عقب نمانیم. در کنکور دکترا که شرکت کردیم، چون ما را میشناسند و قیافه ما مشهور است، وارد سالن که شدم برخی فکر کردند برای بازدید آمدهام، جلوی پای من بلند میشدند. دیدند آخر سالن نشستیم و شروع به نوشتن کردیم. همه عقب نگاه کردند و تعجب کردند و فهمیدند مانند دیگران در امتحان عمومی شرکت کردیم.
*شما از سال ۸۰ هم درس خارج تدریس میکنید. مدتی است متوقف کردهاید؟
الان تمام هم و غم ما قوه قضائیه است. یعنی درس و بحث من قوه قضائیه شده است. دو مقطع یک فاصلهای ایجاد شد که یکی، مقطع اول انقلاب که یک سال، یک سال و نیم که آن زمان داشت و مقطع دوم از روزی که به قوه قضائیه امدم. تقریبا یک سالی است البته کرونا هم به آن اضافه شد که این مقطع را توفیق پیدا نکردم. ان شاالله بعد از این خداوند توفیق دهد بتوان بیشتر ...
*البته به گفته خودتان نباید قطع کنید.
ان شالله.
*خیلیها معتقد هستند عمود خیمه جمهوری اسلامی ولایت فقیه است. توانسته حتی آدمهای خارجی که نظام را رصد میکنند، با تکیه بر ولایت فقیه توانستیم خیلی از بحرانها را بگذرانیم. از زبان شما شنیدنی است که کجاها بود اگر ولایت فقیه نبود ما میماندیم؟
امروز ما واقعا آنچه از عزت و افتخار و اقتدار نظام ما دارد بدون تردید یکی از علتهای مهم و اساسی آن مسئله ولایت فقیه است. دشمنیهای بسیاری که از روز اول انقلاب با کشور ما شده، امروز رمز ماندگاری کشور را باید در امام (ره) و رهبری دید. بعد از این هم همین طور است.
در منطقه هم روزی که داعش حمله کرد خیلیها ترسیدند خصوصاً با جنایتهایی که انجام میدادند؛ چون دست ساخته صهیونیستها بودند و با درسهای آنها کار را دنبال میکردند. رهبری به همه اعتماد دادند که کار را پیش ببرید و پیروز هستید. در جنگ تحمیلی امام بعد از اینکه صدام ۳۱ شهریور ۵۹ فرودگاه مهرآباد را زد بسیاری از نقاط غرب و جنوب را اشغال کرد، امام (ره) فرمود: بایستید و با ایستادگی حصر ابادان باید شکسته شود. بعد با اقتدار نیروهای مسلح را در میدان نگه داشتند و پیروزی و افتخار نصیب شد. در جریان نفاق و بنی صدر چالشهای بسیاری کشور ما داشت. در این فراز و فرودها جریان بنی صدر و جریان نفاق و جریانهای مختلفی که در کشور پیش آمده، هر سال با فتنهها و توطئههایی مواجه بودهایم.
فتنه ۸۸ مسئله کمی در این کشور نبود. ابعاد فتنه ۸۸ امریکاییها اروپائیها سوار بر موج شدند و در میدان آمدند و گفتند در سفارتخانهها باز است و هر کسی میخواهد پناهنده شود. هم مالی و هم رسانهای از جریان فتنه حمایت کردند. ولی آنکه کشور را نجات داد، بدون تردید نقش، ولی فقیه نقش اول است. در همه فتنهها و سختیها اینچنین است.
در همین قضیه اخیر که کرونا است یکی از جهاتی که باید امروز مورد توجه قرار گیرد که نقش رهبری در دل دادن به مردم و تحمل این وضعیت، ایجاد ظرفیت برای تحمل این مشکلات، حضور مردم برای تولید کالای مورد نیاز پزشکی و درمانی، بسیاری از مسائل که مهمترین آن نقش روحی و معنوی و ظرفیت ایجاد کردن برای کشور بود. جز از رهبری این کار از کسی برنمی آمد؛ واقعا این طور است. دلیلش این است که کشورهای دیگر به شدت بهم ریخته است. احزاب و مدعیان همه کشورها، از کشورهای همسایه تا همه عالم، این است که به شدت بهم ریخته است.
نقش اول در کشور ما در همه مسائل نقش رهبری است. هم دشمنان اهمیت این بخش را فهمیدهاند و تضعیف میکنند و به دنبال اهداف پلید خودشان هستند و هم دوستان فهمیدهاند که امروز با هر سلیقه سیاسی فهمیدهاند که جایگاه رهبری جایگاهی است که میتواند کشور را در همه سختیها به پیش ببرد و به نقاط هدفی و آرمانی کشور را نزدیک کند، باید مورد توجه همه باشد.
ان شاالله خداوند سایه مقام معظم رهبری را بر سر ما مستدام بدارد. ما هم به عنوان سربازان ایشان در کسوت قضائی، اداری، سازمانی، در مجلس، در دولت و هر جایی که هستیم توفیق یابیم وظیفه خود را بشناسیم و به وظیفه خود عمل کنیم.
*دو سه بار به شهید بزرگوار شهید قاسم سلیمانی اشاره کردید، متن وصیت نامه ایشان در فرازی خیلی توجهات را جلب کرد. آنجا که خطاب به خیلی از مراجع دارند که به معنای واقعی حمایت کنید و پشتیبان رهبری باشید. فکر میکنید چه در ذهن حاج قاسم میگذشت که چنین جملهای را با این جهتگیری نوشتند؟
امروز این انگیزهای که در منطقه برای دفاع از جریان مقاومت ایجاد شده، فقط با عشق به رهبری اتفاق افتاده است. من در جمع اینها در سوریه رفتم. اینها نیروهای حزب اللهی متدین عاشق آقا هستند که اسم آقا را میبردند اشک میریختند. من دیدم این بچهها را. این جریان راهپیمائی اربعین دیدنی است. سالها این راهپیمائی را رفتهاید. من این سالهایی که اربعین رفتم غوغایی است. آنجا کار ایرانی و عراقی و حجازی نیست، یعنی جبهه بین المللی مقاومت را میتوانید در آنجا ببینید.
همه مسئله این است که بسیاری از این اربعینی ها، کربلای خود را هدیه به آقا کردند. کسی به اینها گفته این کار را کنید؟ این رابطه را بسیاری درک نمیکنند. فکر میکنند رابطه بین روسای کشورها و مردم است، یک رابطه سیاسی است. رابطهای که آقا امروز با ملتها دارند که امروز حاج قاسم همه آنها را به خط کرده و امروز چبهه مقاومت در منطقه تشکیل شده و ترامپ و اذنابش این تصور را داشتند که با رفتن حاج قاسم این قضایا متوقف شود که متوقف نخواهد شد. شیخ نمر را در سعودی زدند و فکر کردند انقلاب آنجا در حجاز دچار وقفه شود، آقای شیخ زکزاکی را دچار آسیب کردند و خانواده او را از هم پاشاندند و ۵ فرزند او را شهید کردند و فکر کردند مسئله نیجریه تمام است؛ اصلاً اینطور نیست. قضیه یمن با شکم گرسنه نزدیک به ۶ سال ایستادگی در مقابل سعودیها که همان یمن سابق است، چه تغییری ایجاد شده است؟ اینها همان نقش عظیم رهبری است. در غزه، غزه ایها هستند. در فلسطین، فلسطینیها هستند. دنبال ایرانی نگردند. فقط مردم انجا به برکت این انقلاب بیدار شدند.
*اگر ناگفته یا خاطرهای دارید بفرمائید.
من خاطرهای از آقا درباره قضیه قوه قضائیه بگویم. من آستان قدس بودم که برای من سخت بود از خدمت حضرت امام رضا (ع) بیایم. با یک حالتی به ایشان عرض کردم برای من سخت است. ایشان فرمودند: من میدانم کراهت در پذیرفتن این مسئولیت دارید، البته به دلیل اینکه خادم حضرت رضا (ع) بودم، اما شما بدان که در این قضیه خیر دنیا و آخرت است. چیزی که خودتان نمیخواهید، اما این مسئولیت را میپذیرید.
این جملهای که ایشان بیان کرد احساس کردم خواست و ماموریتی که به من به عنوان سرباز محول شده، در آن خیر و برکتی است که همواره در کار خودم میبینم. دلیل هم اخلاص خود ایشان است. امیدوارم که خداوند توفیق دهد بتوانیم قضایی که در تراز قضای انقلاب اسلامی باشد، در تراز قضایی که امیرالمومنین فرمودند: باشد، بتوانیم دستگاه قضائی را نزدیکتر کنیم به آنچه مورد توقع است.
*خیلی لطف کردید. برای شما آرزوی توفیق میکنم. مردم به شما و قوه قضائیه امید بستهاند.
شما و مردم دعا کنید که ما شرمنده خدا و پیغمبر و خون شهدا و رهبری معظم نشویم و آنچه برعهده داریم را درست بشناسیم و به درستی انجام دهیم.
ارسال نظر