مرگ مشکوک پونه ۱۶ ساله در بزم شبانه با پسر تهرانی در پشت بام مدرسه
پارسینه: بزم شبانه دختر و پسر جوان در پشت بام یکی از مدارس جنوب تهران به حادثهای مرگبار منجر شد.
بزم شبانه مرگبار در پشت بام مدرسه ای در تهران حادثه ای تلخ را رقم زد که در این حادثه دختر ۱۶ساله به طرز مرموزی از بلندی سقوط کرد و جانش را از دست داد.
بامداد شنبه۱۱ مرداد قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری بیسیم از مرگ مشکوک دختر نوجوانی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد. تیم جنایی داخل کوچهای حوالی منطقه اتابک در جنوب تهران با جسد دختر ۱۶سالهای به نام پونه روبهرو شدند که حکایت از آن داشت از پشت بام به داخل کوچه سقوط کرده و جانباخته است.
بررسیها نشان داد مادر پونه سرایدار مدرسه ابتدایی است و پونه همراه او زندگی میکرده است تا اینکه ساعتی قبل همراه پسر مورد علاقهاش به نام فرید به پشت بام میروند که پس از سقوط مرموز و مرگبار پونه از پشتبام مدرسه، فرید هم از محل فرار میکند.
مادر پونه با شکایت از فرید به اتهام قتل دخترش به مأموران پلیس گفت: چند سالی است از شوهرم جدا شدهام و همراه دخترم زندگی میکنم. من سرایدار مدرسه هستم همین جان هم زندگی میکنیم. دخترم مدتی است با پسر جوانی به نام فرید ارتباط دوستی دارد و با هم رفت و آمد دارند.
چند ساعت قبل فرید به خانه ما آمد و بعد با دخترم به پشت بام رفتند تا اینکه دقایقی قبل صدای هولناکی به گوشم رسید. وقتی به پشت بام مدرسه رفتم خبری از آنها نبود و وقتی کمی جلوتر رفتم با جسد خونین بیجان دخترم داخل کوچه روبهرو شدم و موضوع را به اداره پلیس خبر دادم.
وی در پایان گفت: فرید با دخترم اختلاف داشت و احتمال میدهم، او دخترم را از پشت بام به پایین هل داده است. با طرح این شکایت مأموران پلیس فرید ۲۱ساله را به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار دادند، اما دریافتند وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریختهاست. تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه دو روز قبل مأموران پلیس مخفیگاه قاتل فراری را شناسایی و وی را دستگیر کردند.
متهم صبح دیروز در دادسرای امور جنایی تهران مورد تحقیق قرار گرفت. وی در بازجوییها مدعی شد که پونه به خاطر مشاجره لفظی با مادرش، خودش را از پشتبام به پایین پرت کرده است. متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه به دستور قاضی ساسان غلامی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
فرید قتل پونه را قبول داری؟
نه، چرا باید او را بکشم؟ من او را دوست داشتم و تصمیم داشتیم با هم ازدواج کنیم. من هیچ کسی در زندگیام ندارم و پونه همه زندگی من بود.
مادرش مدعی است که شما او را از پشتبام به پایین هل دادی؟
مادرش اشتباه میکند. آن شب من مقداری مرغ خریدم و به خانه آنها رفتم و بعد هم سه نفری به پشت بام مدرسه رفتیم و کباب درست کردیم و خوردیم. من در حال خورد مشروب بودم که متوجه شدم پونه و مادرش به خاطر موضوعی با هم مشاجره لفظی میکنند. مادرش قهر کرد و از پشت بام به پایین رفت و من و پونه تنها شدیم. کمی با هم حرف زدیم و بعد به پونه گفتم که نباید به مادرش بیاحترامی و بیادبی میکرد. پونه از حرفهای من ناراحت شد و از من فاصله گرفت و بعد هم به پشت کولر رفت و ناگهان خودش را به پایین پرت کرد. آنقدر سریع و بدون مقدمه این کار را انجام داد که من نتوانستم عکسالعملی نشان دهم.
چرا فرار کردی؟
وقتی دیدم فوت کرده خیلی ترسیدم و فرار کردم.
چطور با پونه آشنا شدی؟
پدر و مادرم از هم جدا شدهاند و چند سالی است که در بنگاه املاک کار میکنم. دو سال قبل پونه همراه مادرش و یکی از بستگانش برای اجاره خانهای به بنگاه آمدند که با هم آشنا شدیم.
حرف آخر؟
قرار بود به زودی به خواستگاریاش بروم و با هم ازدواج کنیم، اما او مرا تنها گذاشت و رفت.
بامداد شنبه۱۱ مرداد قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری بیسیم از مرگ مشکوک دختر نوجوانی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شد. تیم جنایی داخل کوچهای حوالی منطقه اتابک در جنوب تهران با جسد دختر ۱۶سالهای به نام پونه روبهرو شدند که حکایت از آن داشت از پشت بام به داخل کوچه سقوط کرده و جانباخته است.
بررسیها نشان داد مادر پونه سرایدار مدرسه ابتدایی است و پونه همراه او زندگی میکرده است تا اینکه ساعتی قبل همراه پسر مورد علاقهاش به نام فرید به پشت بام میروند که پس از سقوط مرموز و مرگبار پونه از پشتبام مدرسه، فرید هم از محل فرار میکند.
مادر پونه با شکایت از فرید به اتهام قتل دخترش به مأموران پلیس گفت: چند سالی است از شوهرم جدا شدهام و همراه دخترم زندگی میکنم. من سرایدار مدرسه هستم همین جان هم زندگی میکنیم. دخترم مدتی است با پسر جوانی به نام فرید ارتباط دوستی دارد و با هم رفت و آمد دارند.
چند ساعت قبل فرید به خانه ما آمد و بعد با دخترم به پشت بام رفتند تا اینکه دقایقی قبل صدای هولناکی به گوشم رسید. وقتی به پشت بام مدرسه رفتم خبری از آنها نبود و وقتی کمی جلوتر رفتم با جسد خونین بیجان دخترم داخل کوچه روبهرو شدم و موضوع را به اداره پلیس خبر دادم.
وی در پایان گفت: فرید با دخترم اختلاف داشت و احتمال میدهم، او دخترم را از پشت بام به پایین هل داده است. با طرح این شکایت مأموران پلیس فرید ۲۱ساله را به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار دادند، اما دریافتند وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریختهاست. تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه دو روز قبل مأموران پلیس مخفیگاه قاتل فراری را شناسایی و وی را دستگیر کردند.
متهم صبح دیروز در دادسرای امور جنایی تهران مورد تحقیق قرار گرفت. وی در بازجوییها مدعی شد که پونه به خاطر مشاجره لفظی با مادرش، خودش را از پشتبام به پایین پرت کرده است. متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه به دستور قاضی ساسان غلامی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گرفت.
گفتگو با متهم
فرید قتل پونه را قبول داری؟
نه، چرا باید او را بکشم؟ من او را دوست داشتم و تصمیم داشتیم با هم ازدواج کنیم. من هیچ کسی در زندگیام ندارم و پونه همه زندگی من بود.
مادرش مدعی است که شما او را از پشتبام به پایین هل دادی؟
مادرش اشتباه میکند. آن شب من مقداری مرغ خریدم و به خانه آنها رفتم و بعد هم سه نفری به پشت بام مدرسه رفتیم و کباب درست کردیم و خوردیم. من در حال خورد مشروب بودم که متوجه شدم پونه و مادرش به خاطر موضوعی با هم مشاجره لفظی میکنند. مادرش قهر کرد و از پشت بام به پایین رفت و من و پونه تنها شدیم. کمی با هم حرف زدیم و بعد به پونه گفتم که نباید به مادرش بیاحترامی و بیادبی میکرد. پونه از حرفهای من ناراحت شد و از من فاصله گرفت و بعد هم به پشت کولر رفت و ناگهان خودش را به پایین پرت کرد. آنقدر سریع و بدون مقدمه این کار را انجام داد که من نتوانستم عکسالعملی نشان دهم.
چرا فرار کردی؟
وقتی دیدم فوت کرده خیلی ترسیدم و فرار کردم.
چطور با پونه آشنا شدی؟
پدر و مادرم از هم جدا شدهاند و چند سالی است که در بنگاه املاک کار میکنم. دو سال قبل پونه همراه مادرش و یکی از بستگانش برای اجاره خانهای به بنگاه آمدند که با هم آشنا شدیم.
حرف آخر؟
قرار بود به زودی به خواستگاریاش بروم و با هم ازدواج کنیم، اما او مرا تنها گذاشت و رفت.
منبع:
رکنا
ارسال نظر