گوناگون

آینده و سرنوشت ملل در اسارت مکانیسم های بین المللی

آینده و سرنوشت ملل در اسارت مکانیسم های بین المللی

پارسینه: "بررسی پیوند معاهدات تجاری، سیاسی و تسلیحاتی با روابط خارجی و چشم انداز سازی اندیشکده های راهبردی"

ساده سازی امور بین الملل و تقلیل مسائل سیاست خارجی به سطح منازعات جریانی و اتخاذ رویکرد‌های حزبی، آسیب جدی به منافع ملی و مصالح کشور است.
شیوه برخورد با هرگونه معاهدات بین المللی یا موضوعاتی نظیر همگامی با مکانیسم‌های جهانی را نمیتوان از منظر دوگانه‌های جریانی نگریست که بواقع خطای راهبردی ست.

تغییرات گفتمانی گروه‌های سیاسی داخل در مسئله و موضوعات سیاست خارجی در دهه‌های مختلف، نشان از پیچیده گی‌ها نظام بین الملل و سیال بودن مفاهیم سیاسی و بعضا حقوق بین الملل و مناسبات جهانی ست و البته ضرورت توجه به موقعیت‌ها و ساختار روابط دولت‌ها و دگرگونی‌های #خاورمیانه مهمترین درس این دگرگونی‌های تئوریک است.

ساده انگاری در شکل مناسبات و اتخاذ رویکرد تطبیقی الگو‌های سیاست خارجی و یکسان انگاری فرایند‌های تصمیم سازی در رابطه با کشور‌های مستقر در جغرافیای سیاسی متفاوت نظیر؛ خاور دور یا خاورمیانه و دیگر مناطق در اقصی نقاط جهان، ناشی از دانش حداقلی در علم سیاست و بعضا قرارگرفتن در چشم انداز ترسیمی اندیشکده‌هایی است که اساسا، بازتولید کننده‌ی مناسبات، روابط قوا و هژمونی موجود هستند.

باید پذیرفت که تحولات سیاسی و آینده یک کشور و یک منطقه و یا یک جغرافیای سیاسی، منحصر بفرد و تحت تاثیر عناصر متشکل و هویتی و ساختاری همان منطقه است که تجربه و مسئله‌ی تمدنی و الگوی تاریخی متفاوتی نیز دارند و تاکید بر تک علتی بودن و تقلیل امور بین الملل، ساده انگاری محض و خسارت بار است.

بارزترین نمونه جهت تاکید بر مطالب فوق و مصداق بارز تفاوت‌های ساختاری جغرافیای سیاسی منطقه‌ای، بررسی الگو‌های تجاری و گردش تسلیحاتی مالی و معاهدات امنیتی و نظامی ست که بخش مهم و تلاش عمده اندیشکده‌های آمریکایی و اروپایی و بازیگران سیاسی آن‌ها در سطح دولت‌ها و شرکت‌های فراملی و چندملیتی بوده است و صدالبته چنین یکسان‌سازی‌هایی در چشم انداز‌های مناطق مختلف و به اسارت درآوردن سرنوشت ملت ها، اساسا با هدف سود و سرمایه صورت میگیرد و با دکترین شوک و یا بحران سازی‌های مرزی بدنبال تامین منافع مجتمع‌های بزرگ صنعتی نظامی هستند و اینگونه مطالعات نشان از تلاش مراکز تصمیم سازانی ست که با فراگیر نمودن الگو‌های بحران و تنش، در تلاش بوده تا منافع کثیر و متنوع دولت‌های مسلط را تامین و یا بازتولید کنند و دراین میان جغرافیای سیاسی یک منطقه را تابع الگو‌های خود نموده و از طرف دیگر، نیرو‌های نیابتی خود را در هیئت‌های حاکمه دولت ها، بدین منظور تقویت و پشتیبانی میکنند.

دیدار‌های پشت پرده، برخی معاهدات نظامی و بعضا تجاری و البته نشست‌های امنیتی نظیر بحرین با حضور نماینده اسرائیل و یا الگو‌هایی نظیر ناتو عربی مصداقی از همان بازتولید منافع_روابط هژمونیک دولت‌های خارج از خاورمیانه است که منافع درهم تنیده و ساختاری با اعضای ناتو عربی و.. دارند و در این میان کشور‌هایی نظیر ایران و نقش استراتژیک سردار سلیمانی، بر هم زدن الگوی بازی آنان و پرهیز از تابعیت فرآیند‌های تحکیمی آن الگو‌ها بوده است

بازخوانی حوادث خاورمیانه و برخی همپیمانی‌های اخیر در کشور‌های دور و نزدیک و چرخش‌های سیاست خارجی ترکیه و امثالهم از چنین زاویه‌ای قابل فهم و البته تحلیل است. وابستگی سیاست خارجی یک کشور به طراحی و سناریو‌های فراملی و پیوند زدن فرایند‌های تصمیم سازی و شاخص‌های تعیین کنندگی نهایی سیاست خارجی به مکانیسم‌های فراملی، از جدی‌ترین اسیب‌هایی ست که دربلند مدت صدای ان شنیده خواهد شد! طراحی #بودجه داخلی یک کشور با هدف و کارویژه "پیام بین المللی" و اولویت سیاست خارجی، نمونه بارز پیوندزدن فرایند‌های اصلی داخلی به مکانیسم‌های بین المللی ست که شکنندگی جدی بدنبال خواهد داشت.

بقلم دکتر شریعتی دبیر فراکسیون دیپلماسی بین المللی مجلس

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار