نگاهی کوتاه به فیلم «تیتی»؛چهره آبی عشق
پارسینه: شاعرانگی فیلم «تیتی» محصول احساسات لطیفی است که بین آدمها رد و بدل میشود. فیلم بدون آنکه در دام احساسگرایی بیفتد، یک عشق واقعی را به تصویر میکشد. عشقی که پر سوز و گداز و هیجانی نیست؛ بلکه ریشههای عمیقی دارد و نتیجهاش بهبود اوضاع طرفین است.
تیتی ساخته آیدا پناهنده حسن ختام مناسبی برای جشنواره فیلم فجر امسال بود. پس از دیدن زشتیها و پلشتیهای فیلمهای غالبا تلخ امسال، تماشای تیتی مثل یک داروی آرامبخش حال مخاطبان را بهبود بخشید.
چهره تیتی با نگاه گنگ و پُرابهامش بر پرده نقش میبندد. خودش میگوید نامزد دارد. نامزدی که در واقع ساخته و پرداخته ذهن تیتی است. کم کم میفهمیم دستهای قهرمان داستان چقدر خالی است. او هیچ چیزی ندارد. حتی بچه داخل شکمش هم عاریهای است. به بچه نباید وابسته شود. همان طور که به داراییهای دیگرش هم دل نبسته است. زمین را در چشم به همزدنی میبخشد. آنقدر قانع و سادهدل است که دل مرد بدجنس و شرور داستان هم برایش میسوزد. آنقدر ایمان دارد که دل به دریا میزند و منتظر معجزه میماند.
فیلمنامه مثلثی را طراحی میکند که روابط انسانی در هر سه ضلعش جریان دارد. انرژی درام صرف پرداختن به هر سه ضلع میشود و هیچ سمتی را رها نمیکند. همزمان با پیشروی درام سه رابطه مهم شکل میگیرد: ابراهیم و تیتی، امیرساسان و تیتی و در نهایت ابراهیم و امیر ساسان.
تحلیل دقیق هر سه رابطه با تمام ظرافتهایش در این مجال اندک ممکن نیست. به صورت خلاصه میتوان گفت که ابراهیم و تیتی آمده از دو دنیای متفاوت هستند. ابراهیم قلههای سواد و دانش را فتح کرده و تیتی کف دره بیسوادی نشسته. قدرت جادویی عشق این فاصله طولانی را از میان برمیدارد و دو نفر را کنار هم مینشاند. رابطهشان یادآور بزم محبتی است که طبیب اصفهانی دربارهاش میگفت: «بنازم به بزم محبت که آنجا/ گدایـــی به شاهی مقابل نشیند».
تیتی با روح پالایش یافتهاش دنیای ابراهیم را عوض میکند. او در پایان داستان دیگر آن مرد فیزیکدان تکبعدی نیست. طعم دوست داشتن و دوست داشته شدن را چشیده و اکتشافات علمی برایش بیارزش شده است. امیرساسان و تیتی رابطهای دارند که کفه اقتصادیاش سنگینتر است. مرد از سادگی و صداقت تیتی سو استفاده میکند و از او مثل یک ماشین جوجهکشی کار میکشد. رابطه ابراهیم و امیر ساسان یک رابطه خصمانه و خشونتآمیز است. این دو نفر به لحاظ روحی و اخلاقی هیچ وجه اشتراکی با یکدیگر ندارند و فقط بخاطر تیتی مجبورند همدیگر را تحمل کنند.
در فیلم پر از جزییات «تیتی»، حتی دستنوشتههای ابراهیم هم حضوری حساب شده دارند. مرد فیزیکدان وقتی از دختر جوان میپرسد چرا کاغذهای من را دور نینداختی، این پاسخ را میشنود: «حیفم اومد؛ قشنگه خط شما». تیتی عشق و علاقهاش به مرد را با نگه داشتن برگهها نشان میدهد. در مقابل امیرساسان با همین برگهها از ابراهیم انتقام میگیرد. در سکانسهای پایانی چشمپوشی ابراهیم از برگه دزدیده شده تحول روحی او را نشان میدهد.
شاعرانگی فیلم محصول احساسات لطیفی است که بین آدمها رد و بدل میشود. فیلم «تیتی» بدون آنکه در دام احساسگرایی بیفتد، یک عشق واقعی را به تصویر میکشد. عشقی که پر سوز و گداز و هیجانی نیست؛ بلکه ریشههای عمیقی دارد و نتیجهاش بهبود اوضاع طرفین است. نمایش روابط عاشقانه شخصیتها در کنار جاذبه بصری شمال کشور و قابهای چشمنواز از کوه و دریا و جنگل منجر به تولید فیلمی شده که تماشایش لذتبخش است.
تیتی از آن دست فیلمهایی است که یقه احساس مخاطب را از همان لحظه اول میگیرد و رها نمیکند. مهربانی زن کولیِ شیرینعقل در رگهای درام جاری میشود و به اثر جان میبخشد. در هنگام تماشای فیلم آرزو میکنیم که کاش خداوند تیتیهای بیشری خلق میکرد. آدمهایی که پلیدی و ناپاکی روزگار را نابود میکنند و صلح و آرامش را به اطرافیان هدیه میدهند. رفتن او به وسط دریا تداعی کننده شعر سهراب سپهری است که میگفت: «پشت دریاها شهری است/ که در آن پنجرهها رو به تجلی باز است». «تیتی» هم بیتوجه به دیگران دارد وسط دریا دنبال آرمانشهر خودش میگردد.
فیلم تی تی به کارگردانی و تهیهکنندگی آیدا پناهنده با حضور بازیگرانی، چون الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، پارسا پیروزفر، امیر حامد، سودابه جعفرزاده و مهدی فریضه ساخته شده است.
استادی که قصد دارد پایاننامهای در مورد پایان جهان به اثبات برساند، با مادری عجیب و غریب که میخواهد لیاقت انسانیت را داشته باشد، ملاقات میکند و...
چهارمین ساخته آیدا پناهنده تماما در گیلان جلوی دوربین رفته است.
چهره تیتی با نگاه گنگ و پُرابهامش بر پرده نقش میبندد. خودش میگوید نامزد دارد. نامزدی که در واقع ساخته و پرداخته ذهن تیتی است. کم کم میفهمیم دستهای قهرمان داستان چقدر خالی است. او هیچ چیزی ندارد. حتی بچه داخل شکمش هم عاریهای است. به بچه نباید وابسته شود. همان طور که به داراییهای دیگرش هم دل نبسته است. زمین را در چشم به همزدنی میبخشد. آنقدر قانع و سادهدل است که دل مرد بدجنس و شرور داستان هم برایش میسوزد. آنقدر ایمان دارد که دل به دریا میزند و منتظر معجزه میماند.
فیلمنامه مثلثی را طراحی میکند که روابط انسانی در هر سه ضلعش جریان دارد. انرژی درام صرف پرداختن به هر سه ضلع میشود و هیچ سمتی را رها نمیکند. همزمان با پیشروی درام سه رابطه مهم شکل میگیرد: ابراهیم و تیتی، امیرساسان و تیتی و در نهایت ابراهیم و امیر ساسان.
تحلیل دقیق هر سه رابطه با تمام ظرافتهایش در این مجال اندک ممکن نیست. به صورت خلاصه میتوان گفت که ابراهیم و تیتی آمده از دو دنیای متفاوت هستند. ابراهیم قلههای سواد و دانش را فتح کرده و تیتی کف دره بیسوادی نشسته. قدرت جادویی عشق این فاصله طولانی را از میان برمیدارد و دو نفر را کنار هم مینشاند. رابطهشان یادآور بزم محبتی است که طبیب اصفهانی دربارهاش میگفت: «بنازم به بزم محبت که آنجا/ گدایـــی به شاهی مقابل نشیند».
تیتی با روح پالایش یافتهاش دنیای ابراهیم را عوض میکند. او در پایان داستان دیگر آن مرد فیزیکدان تکبعدی نیست. طعم دوست داشتن و دوست داشته شدن را چشیده و اکتشافات علمی برایش بیارزش شده است. امیرساسان و تیتی رابطهای دارند که کفه اقتصادیاش سنگینتر است. مرد از سادگی و صداقت تیتی سو استفاده میکند و از او مثل یک ماشین جوجهکشی کار میکشد. رابطه ابراهیم و امیر ساسان یک رابطه خصمانه و خشونتآمیز است. این دو نفر به لحاظ روحی و اخلاقی هیچ وجه اشتراکی با یکدیگر ندارند و فقط بخاطر تیتی مجبورند همدیگر را تحمل کنند.
در فیلم پر از جزییات «تیتی»، حتی دستنوشتههای ابراهیم هم حضوری حساب شده دارند. مرد فیزیکدان وقتی از دختر جوان میپرسد چرا کاغذهای من را دور نینداختی، این پاسخ را میشنود: «حیفم اومد؛ قشنگه خط شما». تیتی عشق و علاقهاش به مرد را با نگه داشتن برگهها نشان میدهد. در مقابل امیرساسان با همین برگهها از ابراهیم انتقام میگیرد. در سکانسهای پایانی چشمپوشی ابراهیم از برگه دزدیده شده تحول روحی او را نشان میدهد.
شاعرانگی فیلم محصول احساسات لطیفی است که بین آدمها رد و بدل میشود. فیلم «تیتی» بدون آنکه در دام احساسگرایی بیفتد، یک عشق واقعی را به تصویر میکشد. عشقی که پر سوز و گداز و هیجانی نیست؛ بلکه ریشههای عمیقی دارد و نتیجهاش بهبود اوضاع طرفین است. نمایش روابط عاشقانه شخصیتها در کنار جاذبه بصری شمال کشور و قابهای چشمنواز از کوه و دریا و جنگل منجر به تولید فیلمی شده که تماشایش لذتبخش است.
تیتی از آن دست فیلمهایی است که یقه احساس مخاطب را از همان لحظه اول میگیرد و رها نمیکند. مهربانی زن کولیِ شیرینعقل در رگهای درام جاری میشود و به اثر جان میبخشد. در هنگام تماشای فیلم آرزو میکنیم که کاش خداوند تیتیهای بیشری خلق میکرد. آدمهایی که پلیدی و ناپاکی روزگار را نابود میکنند و صلح و آرامش را به اطرافیان هدیه میدهند. رفتن او به وسط دریا تداعی کننده شعر سهراب سپهری است که میگفت: «پشت دریاها شهری است/ که در آن پنجرهها رو به تجلی باز است». «تیتی» هم بیتوجه به دیگران دارد وسط دریا دنبال آرمانشهر خودش میگردد.
فیلم تی تی به کارگردانی و تهیهکنندگی آیدا پناهنده با حضور بازیگرانی، چون الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، پارسا پیروزفر، امیر حامد، سودابه جعفرزاده و مهدی فریضه ساخته شده است.
استادی که قصد دارد پایاننامهای در مورد پایان جهان به اثبات برساند، با مادری عجیب و غریب که میخواهد لیاقت انسانیت را داشته باشد، ملاقات میکند و...
چهارمین ساخته آیدا پناهنده تماما در گیلان جلوی دوربین رفته است.
منبع:
خبرگزاری ایرنا
ارسال نظر