روایت سردار حجازی از واکنش سردار سلیمانی به پیام آمریکاییها
پارسینه: سردار حجازی درباره ویژگی شخصیتی سردار سلیمانی گفت: چیزی که ما از حاجقاسم سراغ داریم این است که وقتی آمریکاییها برای ایشان پیام فرستادند و حداقل دو بارش را من اطلاع دارم که با واسطه نامه فرستادند اما ایشان نامه را نگرفت. گفت من نامه آمریکاییها را نمیگیرم و حاضر نیستم آن را بخوانم. نگاهش به آمریکاییها این بود که اینها دشمن سرسخت ما هستند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری،زنده یاد سردار سید محمد حجازی، سالها همکار سردار شهید حاجقاسم سلیمانی بوده و تا آخرین ساعات زندگی این بزرگمرد مجاهد، پیش از عزیمت ایشان از لبنان به عراق، توفیق داشته در کنارشان باشد. به دلیل همراهی نزدیک، خاطرات او از آخرین دیدار با حاجقاسم شنیدنی است.
گفتوگو با سردار حجازی فرصتی مغتنم بود تا بتوانیم گوشهای از ویژگیهای شخصیتی و مدیریتی شهید سلیمانی را منعکس کنیم.
با توجه به مأموریتهای حاجقاسم در صحنه نبرد، عموم مردم، ایشان را به شجاعت و تدبیر جنگی میشناسند، اما وجهی از شخصیت مغفول مانده که قدرت ایشان در مذاکره است. حضرت آقا هم فرمودند سخن ایشان اثرگذار و قانعکننده بود. لطفاً در این باره توضیح دهید.
کسی که میخواهد دیگران را قانع کند، اول باید خودش صورت واضحی از مسئله در اختیار داشته باشد، یعنی تا یک برداشت روشن و واضح از مسئله در ذهن شخص نباشد، نمیتواند دیگران را هم قانع و مجاب کند. دوم اینکه مبانیاش باید درست باشد؛ مبانی قوی و متعین. وقتی تعارض در فکر و در عمل نباشد میشود دیگران را قانع کرد. اینکه گاهی نمیتوانیم طرف مقابل را قانع کنیم بهخاطر این است که اولاً مبانی خودمان در تعارض است؛ ثانیاً اینکه صورت مسئله برای خودمان هم مشخص نیست و اطلاعات دقیق و گسترده و میدانی نداریم.
ویژگی ایشان این بود که اطلاعات قوی و گسترده داشت. خیلیها تحلیلی ارائه میدهند، راهحلی پیشنهاد میکنند که مبتنی بر واقعیات و حقایق نیست؛ حدس و گمان است، ولی ایشان هر کجا برای مذاکره و تصمیمگیری میرفت، آخرین وضعیت و دقیقترین حوادث را تبیین و تشریح میکرد و میگفت به این دلایل و بر اساس این مبانی، باید این کار را کرد. ملاحظه شخصی و سیاسی و مانند اینها را هم نداشت. اینطور نبود که به چیزی فکر کند اما چیز دیگری به زبان بیاورد. صداقت و عدم سیاسیکاری باعث میشد قدرت قانعسازی در او ایجاد بشود. گاهی که ایشان با فرماندهان و مسئولان سوریه جلسه میگذاشت، اطلاعات او بیشتر و دقیقتر از آنها بود. خب، در چنین شرایطی میتوانی بهترین راهحل را ارائه بدهی و طرف را قانع کنی.
۲ پیام آمریکاییها برای سردار سلیمانی
یکی دیگر از ویژگیهای شخصیتی حاجقاسم که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند، انقلابیگری ایشان بود. درباره این ویژگی شهید هم توضیح دهید.
چیزی که ما از حاجقاسم سراغ داریم این است که وقتی آمریکاییها برای ایشان پیام فرستادند و حداقل دو بارش را من اطلاع دارم که با واسطه نامه فرستادند اما ایشان نامه را نگرفت. گفت من نامه آمریکاییها را نمیگیرم و حاضر نیستم نامه آنها را بخوانم. نگاهش به آمریکاییها این بود که اینها دشمن سرسخت ما هستند.
ایشان اعتقاد داشت باید جذب حداکثری داشته باشیم، باید با همه ارتباط بگیریم، باید از همه امکانات استفاده بکنیم. در طول این بیست و چند سالی که ایشان فرمانده نیروی قدس بود، با دولتهای مختلف کار کرده، با همه این دولتها هم ارتباط داشته، از اینها کمک گرفته، در کشورهایی که کار میکرده، ارتباط سیاسی داشته و پشتیبانی هم دریافت کرده. یعنی اینطور نبوده که با یک طرف باشد، با یک طرف نباشد؛ کارش ایجاب میکرده با همه این دولتها کار بکند و با همه ارتباط داشته باشد؛ با دولتهایی که میگویند اصولگرا بودند، اصلاحطلب بودند یا نمیدانم اعتدالی بودند، حاجقاسم با همه اینها کار کرده، ولی روحیه ایشان عبارت بود از ضدآمریکایی بودن، اطاعت از رهبری و ولایت و پایبندی به فرمایش حضرت آقا.
من بارها از زبان ایشان شنیدم که میگفت: من تجربه کردهام، در بعضی از مواقع که ما نظری داشتیم و حضرت آقا نظر دیگری داشتند. ما به نظر حضرت آقا عمل کردیم و فهمیدیم این درست است. خب، این ولایتپذیری است، این اطاعت از رهبری است. اگر ایشان را تکهتکه میکردند، حاضر نبود یک کلمه غیرواقعی گزارش بدهد و به حضرت آقا کم و زیاد بگوید. این ولایتپذیری است. اطاعت از رهبری در این است که گزارش واقعی بدهی، نظر خودت را هم ارائه کنی و هر فرمایشی هم رهبری داشتند اجرا کنی. ایشان به گفته حضرت آقا پرورشیافته مکتب امامخمینی بود؛ فرزند امام خمینی بود، فرزند حضرت آقا بود. روحیه ضدظلم و ضداستکباری داشت. برخوردش با آمریکاییها و اسرائیلیها معلوم است. بارها و بارها او را تهدید کردند، اما بهخاطر تهدید و تشر آنها کوتاه نیامد، عقب ننشست و کم نگذاشت.
برای ایشان پیام تهدید میفرستادند؟
بله، پیداکردن حاجقاسم برای آمریکاییها در جبهه عراق و سوریه کار بسیار سادهای بود. بعضی فکر میکنند که مثلاً یک نفوذی صورت گرفته و اتفاق خاصی افتاده؛ نه! این هنر نبوده که آمریکاییها ایشان را پیدا کردند چون ایشان تقریباً علنی به آنجا رفته بود و این دفعه اولی هم نبوده که ایشان را پیدا کردند. در گذشته و سالهای قبل، بارها و بارها پهپادهای آمریکایی بالای سر ایشان حاضر شدند. ایشان بارها آمریکاییها را بالای سر خودش دیده و به کارش ادامه داده؛ نترسیده، جا نزده، کوتاه نیامده، کم نگذاشته. روحیه انقلابی این است دیگر.
ارسال نظر