علی مطهری: آرزو دارم در جنگ با اسرائیل شهید شوم
پارسینه: علی مطهری گفت: نظر من درباره حجاب همان نظر اسلام است و توام با سختگیری نیست. من بارها گفتهام که وضع فعلی حجاب در کل کشور قابل قبول است. یعنی اکثر خانمها و آقایان از روی اعتقادی که دارند رعایت میکنند
علی مطهری، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، در گفتگویی تفصیلی به بیان نکاتی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری، رد صلاحیت در انتخابات مجلس یازدهم، کاندیداتوری عارف و رئیسی و ... می پردازد.
بخشی از این گفتگو را در ادامه بخوانید.
همانطور که مستحضرید در شرایطی هستیم که علاوه بر شرایط خاص کرونایی در شرایط خاص انتخاباتی هم هستیم و شما نیز به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری مطرح هستید. با ذکر این مقدمه بفرمایید چه ضرورتی را احساس کردید که کاندیدای ریاست جمهوری شدید؟
من احساس کردم که در این دوره انتخابات شرایط به گونهای است که فردی مثل من باید وارد صحنه انتخابات شود. معتقدم که باید یک دولت مقتدر روی کار بیاید. دولتی که اجازه دخالت های بیرونی در امور اجرایی را به کسی ندهد. احساس کردم که این افرادی که برای کاندیداتوری مطرح هستند این ویژگی و توان را ندارند که در مقابل دخالتهای سازمانها و نهادهای خارج از دولت مقاومت کنند و یک شخصی مثل بنده باید باشد که بتوان یک دولت مقتدر تشکیل داد.ممکن است برخی کاندیداها در دیگر حوزه ها از بنده توانمندتر باشند ولی در این حوزه خاص احساس من این است که بنده توانایی بیشتری دارم و فکر کردم که در مجموع ورود من مفید باشد.
آیا دیدگاه شما نسبت به حجاب بر میزان آرای شما تاثیر نمیگذارد؟
فکر نمیکنم. نظر من درباره حجاب همان نظر اسلام است و توام با سختگیری نیست. من بارها گفتهام که وضع فعلی حجاب در کل کشور قابل قبول است. یعنی اکثر خانمها و آقایان از روی اعتقادی که دارند رعایت میکنند. شاید ۸۰ درصد مردم به طور کامل رعایت میکنند، یک ۲۰ درصدی هم به شکل نسبی رعایت میکنند و ممکن است حجاب کاملی نداشته باشند ولی حکومت هم با آنها کاری ندارد. نباید به یک نقص جزئی بپردازیم.
شما که برای مجلس یازدهم تأیید نشدید چطور فکر میکنید که برای ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شوید؟
انتخابات مجلس یازدهم یک شرایط خاصی داشت و هیئت نظارت رد کرد و بعد شورای نگهبان نیز تایید نکرد. بعد شورای نگهبان من را دعوت کرد و جلسه ای برگزار شد و برخی مواردی که مدنظر آنها بود گفته شد که از نظر من وارد نبود.
مثلا کدام موارد؟
مثلا من گفته بودم که «نهم دی اگر بخواهد موجب تفرقه شود دیگر یوم الله نیست بلکه یوم الشیطان است» گفتند این خلاف نظر رهبری است.
آیا این حرفها به معنی مخالفت با ولایت فقیه نیست؟
خیر، رابطه قلبی با این اظهارنظرها تفاوت دارد. یک نفر ممکن است عاشق کسی باشد، اما در موضوعی نظر دیگری داشته باشد. این دو منافاتی با هم ندارند. من دو سال پیش زمانی که در تلویزیون رهبر انقلاب را روی تخت بیمارستان دیدم بیاختیار گریه کردم. همسرم بعضی جاها که مرا متهم به ضدیت با ولایت فقیه میکردند این مطلب را بازگو میکرد و آنها تعجب میکردند. البته از قدرت تبلیغات نباید غافل بود.
علاوه بر آن رابطه قلبی، مثل اینکه یک رابطه شخصی به دلیل پدر بزرگوار هم دارید و رهبر انقلاب گاهی با خانواده شما تماس میگیرند
بله. ایشان بنده را از زمانی که نوجوان بودم میشناسند. با خانواده که به مشهد میرفتیم، ایشان به دیدار پدر میآمدند. به فریمان (زادگاه پدر) نیز که میرفتیم، گاهی ایشان و برخی از علما به آنجا میآمدند. به هرحال ایشان بنده را به طور کامل میشناسند و رابطه نزدیکی با خانواده ما دارند. یک بار ایشان خوابی دیده بودند و تماس گرفتند و برای مادر تعریف کردند. من آن خواب را نمیتوانم تعریف کنم، چون ممکن است اشتباهی در آن صورت بگیرد. در آن خواب من هم بودم. حدود یک ربع ساعت خوابشان را برای والده ما تعریف کردند.
ما مصلحت انقلاب و نظام را میخواهیم. ما میگوییم موضوع ولایت فقیه به گونهای مطرح نشود که با آزادی بیان و دموکراسی منافات داشته باشد. خود ایشان میگویند که ممکن است یک نفر در جایی، نظری مخالف نظر من داشته باشد، باید آزاد باشد حرفش را بزند؛ اما در عمل اینگونه نیست و گاهی افراد کاسه داغتر از آش میشوند و هرگونه اظهارنظر مخالفِ نظر رسمی کشور را به معنای ضدیت با انقلاب و فتنهگری میدانند.
حرف من این است که اصل ولایت فقیه باید به درستی مطرح شود. هم به این اصل آسیب وارد نشود و هم به شخص ولی فقیه آسیب نزنیم. اخیراً ۱۴ نفر خطاب به رهبری نامه نوشتند و موضوعی را مطرح کردند. این افراد بازداشت و محاکمه شدند و محکوم به زندان. این کارها لزومی ندارد. ۱۴ نفر ناشناس یک حرفی را گفتند. چه کسی فهمید؟ چه تاثیری داشت؟ اینها را رها کنید. رسانههای خارجی این موضوع را بزرگ و سر و صدا میکنند. من میگویم این کارها هیچ لزوم و ضرورتی ندارد.
اگر در نظرسنجیها آقای رئیسی بالا باشد، شما به نفع ایشان کنار میروید؟
خیر، با ریاست جمهوری یک روحانی مخالفم مگر در حالت اضطرار. علاوه بر این که نمیخواهیم این تیپ پیروز شود.
چه تیپی؟
تیپهای تندرو.
آقای رئیسی تندرو است؟
آقای رئیسی یکمقدار عاقلتر است. اما خیلی از آنها تندرو هستند.
بالاخره عاقل است یا تندرو؟
تندروِ عاقلتر است.
به نفع آقای عارف کنارهگیری میکنید؟
من اصلاً کاری به افراد ندارم. اگر به مرحله آخر برسم، به نظرسنجیها نگاه میکنم. هرکس رای بالاتری داشته باشد، بماند و بقیه احتمالاً کنار بروند.
اسم آقای رئیسی و آقای قالیباف یا اصولگرایان دیگر که میآید درباره آنها صحبت میکنید اما وقتی اسم آقای عارف میآید، میگویید کاری با افراد ندارم!. شما تا اینجای مصاحبه تقریباً داشتید در مورد افراد صحبت میکردید.
شما میپرسید و من جواب میدهم.
چجور اسم آقای رئیسی میآید میگویید تندروِ عاقل و برایش مفاهیم خلق میکنید، اما اسم آقای عارف میآید، کاری به افراد ندارید؟
آقای عارف نیز یک انسان اخلاقی است و تندرو هم نیست.
در حوزه معیشتی و اقتصادی برنامهای برای کشور دارید؟
حتماً برنامه داریم. این برنامه ۲ حالت دارد. اگر شرایط فعلی ادامه پیدا کند، باید یکجور برنامهریزی اقتصادی کرد، اما اگر در همین یکی دو ماه مذاکرات وین به نتیجه برسد و تحریمها برداشته شود یعنی آمریکا به برجام بازگردد و برجام احیا شود، شرایط دیگری خواهیم داشت. باید ببینیم که چه خواهد شد. اگر شرایط به همین منوال باقی بماند، باید کارهایی انجام بدهیم تا مردم از نگرانی دربیایند.
مثلا باید حداقل نیاز مردم به کالاهای اساسی را تامین بکنیم. هر خانوادهای باید بداند که در ماه، این مقدار گوشت، مرغ، برنج و... به قیمت نازل دارد و باقی آن را باید به قیمت آزاد تامین کند. این موضوع، هم نگرانی را از قشرهای ضعیف برطرف میکند و هم اینکه یک نوع اخوت و برادری بین مردم ایجاد خواهد کرد زیرا قشر ثروتمند، خیلیها استفاده نمیکنند و به دیگران میدهند. ضمن اینکه نشان میدهد که ایران قصد مقاومت درازمدت دارد و برنامهریزی کرده است. یکی از کارها این است و باید انجام بگیرد. این غیر از اصلاح ساختار اقتصادی و تلاش برای کاهش تورم است.
شما قبلا میگفتید که یکی از آرزوهایتان این است که در جنگ با اسرائیل شهید شوید. همچنان بر روی این بحثها اعتقاد دارید یا نظرتان تغییر کرده است؟
بله، حرفم این بود که ما به هر حال توفیق شرکت در جبهه را نداشتیم. توفیق مبارزه با اسرائیل را داشته باشیم.
گفتید که آقازاده بودید؟
نه به علت آقازادگی، من در آن دوره مشغول تدوین آثار شهید مطهری بودم. آثار بسیار زیادی از ایشان باقی مانده بود و شخص دیگری نیز نبود که کار تدوین این آثار را انجام دهد. اگر به شخص دیگری واگذار میکردیم در آثار دخل و تصرف صورت میگرفت و معمولاً آن حساسیتی که اعضای خانواده دارند شخص دیگر ندارد. نمونههایی هم داشتیم که برخیها میخواستند چنین کاری انجام دهند که دیدیم دیگر اثر شهید مطهری نیست. لذا بنده مسئولیت اول خودم را تدوین آثار شهید مطهری می دانستم که خیلی هم موفق بود و افتخار هم میکنم که این کار انجام شد. فکر میکردم که برای من این کار واجبتر است. از طرفی از آنجا که پدر تازه شهید شده بودند، عدهای هم از نزدیکان و شاگردان استاد اجازه نمیدادند که به جبهه برویم. البته چند بار به جبهه خوزستان برای سخنرانی و غیره سفر کردیم. به هرحال آنها که سابقه جهاد دارند امتیازی دارند.
فکر میکنید که همچنان برای نظام اسلامی نابودی اسرائیل و آزادی فلسطین یک آرمان است؟
بله یک آرمان است ولی نحوه نابودی مهم است. بالاخره اسرائیل یک کشور جعلی است و سرزمین مسلمانان را اشغال کرده و ملت فلسطین را با زور بیرون کرده و ما نباید اشغال را به رسمیت بشناسیم.
به هر قیمتی؟
باید دید که بهترین راه چیست و باید با تدبیر عمل کرد و یک کاری نکنیم که به نفع اسرائیل تمام شود. مثلا موضوع هولوکاست که آقای احمدی نژاد مطرح کرد به نفع اسرائیل تمام شد و یک هالهای از مظلومیت را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد و اسرائیل نیز این موضوع را کنار مسئله غنیسازی اورانیوم ما گذاشت و گفت که اینها قصد ساخت بمب اتمی دارند تا بر روی اسرائیل بیندازند و با این حربه مجامع بینالمللی را علیه ایران شوراند. این است که باید حساب شده عمل کرد. این، وظیفه همه کشورهای اسلامی است و کشورهایی که نزدیک تر به اسرائیل هستند وظیفه بیشتری دارند و صرفا وظیفه مردم ایران نیست.
سیاست خارجی کشور ما مشکلاتی دارد. الان خیلی از همسایهها و کشورهای عربی را از خود ترساندهایم و آنها را به دامان اسرائیل انداختهایم. به نظرم باید تغییری در این رویکرد ایجاد شود. ضمن اینکه منظور ما از نابودی اسرائیل این است که این رژیم باید پایان بپذیرد. همان طرحی که ایران بارها مطرح کرده مبنی بر اینکه همه آوارگان به فلسطین بازگردند و به آراء عمومی مراجعه شود.
بخشی از این گفتگو را در ادامه بخوانید.
همانطور که مستحضرید در شرایطی هستیم که علاوه بر شرایط خاص کرونایی در شرایط خاص انتخاباتی هم هستیم و شما نیز به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری مطرح هستید. با ذکر این مقدمه بفرمایید چه ضرورتی را احساس کردید که کاندیدای ریاست جمهوری شدید؟
من احساس کردم که در این دوره انتخابات شرایط به گونهای است که فردی مثل من باید وارد صحنه انتخابات شود. معتقدم که باید یک دولت مقتدر روی کار بیاید. دولتی که اجازه دخالت های بیرونی در امور اجرایی را به کسی ندهد. احساس کردم که این افرادی که برای کاندیداتوری مطرح هستند این ویژگی و توان را ندارند که در مقابل دخالتهای سازمانها و نهادهای خارج از دولت مقاومت کنند و یک شخصی مثل بنده باید باشد که بتوان یک دولت مقتدر تشکیل داد.ممکن است برخی کاندیداها در دیگر حوزه ها از بنده توانمندتر باشند ولی در این حوزه خاص احساس من این است که بنده توانایی بیشتری دارم و فکر کردم که در مجموع ورود من مفید باشد.
آیا دیدگاه شما نسبت به حجاب بر میزان آرای شما تاثیر نمیگذارد؟
فکر نمیکنم. نظر من درباره حجاب همان نظر اسلام است و توام با سختگیری نیست. من بارها گفتهام که وضع فعلی حجاب در کل کشور قابل قبول است. یعنی اکثر خانمها و آقایان از روی اعتقادی که دارند رعایت میکنند. شاید ۸۰ درصد مردم به طور کامل رعایت میکنند، یک ۲۰ درصدی هم به شکل نسبی رعایت میکنند و ممکن است حجاب کاملی نداشته باشند ولی حکومت هم با آنها کاری ندارد. نباید به یک نقص جزئی بپردازیم.
شما که برای مجلس یازدهم تأیید نشدید چطور فکر میکنید که برای ریاست جمهوری تأیید صلاحیت شوید؟
انتخابات مجلس یازدهم یک شرایط خاصی داشت و هیئت نظارت رد کرد و بعد شورای نگهبان نیز تایید نکرد. بعد شورای نگهبان من را دعوت کرد و جلسه ای برگزار شد و برخی مواردی که مدنظر آنها بود گفته شد که از نظر من وارد نبود.
مثلا کدام موارد؟
مثلا من گفته بودم که «نهم دی اگر بخواهد موجب تفرقه شود دیگر یوم الله نیست بلکه یوم الشیطان است» گفتند این خلاف نظر رهبری است.
آیا این حرفها به معنی مخالفت با ولایت فقیه نیست؟
خیر، رابطه قلبی با این اظهارنظرها تفاوت دارد. یک نفر ممکن است عاشق کسی باشد، اما در موضوعی نظر دیگری داشته باشد. این دو منافاتی با هم ندارند. من دو سال پیش زمانی که در تلویزیون رهبر انقلاب را روی تخت بیمارستان دیدم بیاختیار گریه کردم. همسرم بعضی جاها که مرا متهم به ضدیت با ولایت فقیه میکردند این مطلب را بازگو میکرد و آنها تعجب میکردند. البته از قدرت تبلیغات نباید غافل بود.
علاوه بر آن رابطه قلبی، مثل اینکه یک رابطه شخصی به دلیل پدر بزرگوار هم دارید و رهبر انقلاب گاهی با خانواده شما تماس میگیرند
بله. ایشان بنده را از زمانی که نوجوان بودم میشناسند. با خانواده که به مشهد میرفتیم، ایشان به دیدار پدر میآمدند. به فریمان (زادگاه پدر) نیز که میرفتیم، گاهی ایشان و برخی از علما به آنجا میآمدند. به هرحال ایشان بنده را به طور کامل میشناسند و رابطه نزدیکی با خانواده ما دارند. یک بار ایشان خوابی دیده بودند و تماس گرفتند و برای مادر تعریف کردند. من آن خواب را نمیتوانم تعریف کنم، چون ممکن است اشتباهی در آن صورت بگیرد. در آن خواب من هم بودم. حدود یک ربع ساعت خوابشان را برای والده ما تعریف کردند.
ما مصلحت انقلاب و نظام را میخواهیم. ما میگوییم موضوع ولایت فقیه به گونهای مطرح نشود که با آزادی بیان و دموکراسی منافات داشته باشد. خود ایشان میگویند که ممکن است یک نفر در جایی، نظری مخالف نظر من داشته باشد، باید آزاد باشد حرفش را بزند؛ اما در عمل اینگونه نیست و گاهی افراد کاسه داغتر از آش میشوند و هرگونه اظهارنظر مخالفِ نظر رسمی کشور را به معنای ضدیت با انقلاب و فتنهگری میدانند.
حرف من این است که اصل ولایت فقیه باید به درستی مطرح شود. هم به این اصل آسیب وارد نشود و هم به شخص ولی فقیه آسیب نزنیم. اخیراً ۱۴ نفر خطاب به رهبری نامه نوشتند و موضوعی را مطرح کردند. این افراد بازداشت و محاکمه شدند و محکوم به زندان. این کارها لزومی ندارد. ۱۴ نفر ناشناس یک حرفی را گفتند. چه کسی فهمید؟ چه تاثیری داشت؟ اینها را رها کنید. رسانههای خارجی این موضوع را بزرگ و سر و صدا میکنند. من میگویم این کارها هیچ لزوم و ضرورتی ندارد.
اگر در نظرسنجیها آقای رئیسی بالا باشد، شما به نفع ایشان کنار میروید؟
خیر، با ریاست جمهوری یک روحانی مخالفم مگر در حالت اضطرار. علاوه بر این که نمیخواهیم این تیپ پیروز شود.
چه تیپی؟
تیپهای تندرو.
آقای رئیسی تندرو است؟
آقای رئیسی یکمقدار عاقلتر است. اما خیلی از آنها تندرو هستند.
بالاخره عاقل است یا تندرو؟
تندروِ عاقلتر است.
به نفع آقای عارف کنارهگیری میکنید؟
من اصلاً کاری به افراد ندارم. اگر به مرحله آخر برسم، به نظرسنجیها نگاه میکنم. هرکس رای بالاتری داشته باشد، بماند و بقیه احتمالاً کنار بروند.
اسم آقای رئیسی و آقای قالیباف یا اصولگرایان دیگر که میآید درباره آنها صحبت میکنید اما وقتی اسم آقای عارف میآید، میگویید کاری با افراد ندارم!. شما تا اینجای مصاحبه تقریباً داشتید در مورد افراد صحبت میکردید.
شما میپرسید و من جواب میدهم.
چجور اسم آقای رئیسی میآید میگویید تندروِ عاقل و برایش مفاهیم خلق میکنید، اما اسم آقای عارف میآید، کاری به افراد ندارید؟
آقای عارف نیز یک انسان اخلاقی است و تندرو هم نیست.
در حوزه معیشتی و اقتصادی برنامهای برای کشور دارید؟
حتماً برنامه داریم. این برنامه ۲ حالت دارد. اگر شرایط فعلی ادامه پیدا کند، باید یکجور برنامهریزی اقتصادی کرد، اما اگر در همین یکی دو ماه مذاکرات وین به نتیجه برسد و تحریمها برداشته شود یعنی آمریکا به برجام بازگردد و برجام احیا شود، شرایط دیگری خواهیم داشت. باید ببینیم که چه خواهد شد. اگر شرایط به همین منوال باقی بماند، باید کارهایی انجام بدهیم تا مردم از نگرانی دربیایند.
مثلا باید حداقل نیاز مردم به کالاهای اساسی را تامین بکنیم. هر خانوادهای باید بداند که در ماه، این مقدار گوشت، مرغ، برنج و... به قیمت نازل دارد و باقی آن را باید به قیمت آزاد تامین کند. این موضوع، هم نگرانی را از قشرهای ضعیف برطرف میکند و هم اینکه یک نوع اخوت و برادری بین مردم ایجاد خواهد کرد زیرا قشر ثروتمند، خیلیها استفاده نمیکنند و به دیگران میدهند. ضمن اینکه نشان میدهد که ایران قصد مقاومت درازمدت دارد و برنامهریزی کرده است. یکی از کارها این است و باید انجام بگیرد. این غیر از اصلاح ساختار اقتصادی و تلاش برای کاهش تورم است.
شما قبلا میگفتید که یکی از آرزوهایتان این است که در جنگ با اسرائیل شهید شوید. همچنان بر روی این بحثها اعتقاد دارید یا نظرتان تغییر کرده است؟
بله، حرفم این بود که ما به هر حال توفیق شرکت در جبهه را نداشتیم. توفیق مبارزه با اسرائیل را داشته باشیم.
گفتید که آقازاده بودید؟
نه به علت آقازادگی، من در آن دوره مشغول تدوین آثار شهید مطهری بودم. آثار بسیار زیادی از ایشان باقی مانده بود و شخص دیگری نیز نبود که کار تدوین این آثار را انجام دهد. اگر به شخص دیگری واگذار میکردیم در آثار دخل و تصرف صورت میگرفت و معمولاً آن حساسیتی که اعضای خانواده دارند شخص دیگر ندارد. نمونههایی هم داشتیم که برخیها میخواستند چنین کاری انجام دهند که دیدیم دیگر اثر شهید مطهری نیست. لذا بنده مسئولیت اول خودم را تدوین آثار شهید مطهری می دانستم که خیلی هم موفق بود و افتخار هم میکنم که این کار انجام شد. فکر میکردم که برای من این کار واجبتر است. از طرفی از آنجا که پدر تازه شهید شده بودند، عدهای هم از نزدیکان و شاگردان استاد اجازه نمیدادند که به جبهه برویم. البته چند بار به جبهه خوزستان برای سخنرانی و غیره سفر کردیم. به هرحال آنها که سابقه جهاد دارند امتیازی دارند.
فکر میکنید که همچنان برای نظام اسلامی نابودی اسرائیل و آزادی فلسطین یک آرمان است؟
بله یک آرمان است ولی نحوه نابودی مهم است. بالاخره اسرائیل یک کشور جعلی است و سرزمین مسلمانان را اشغال کرده و ملت فلسطین را با زور بیرون کرده و ما نباید اشغال را به رسمیت بشناسیم.
به هر قیمتی؟
باید دید که بهترین راه چیست و باید با تدبیر عمل کرد و یک کاری نکنیم که به نفع اسرائیل تمام شود. مثلا موضوع هولوکاست که آقای احمدی نژاد مطرح کرد به نفع اسرائیل تمام شد و یک هالهای از مظلومیت را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد و اسرائیل نیز این موضوع را کنار مسئله غنیسازی اورانیوم ما گذاشت و گفت که اینها قصد ساخت بمب اتمی دارند تا بر روی اسرائیل بیندازند و با این حربه مجامع بینالمللی را علیه ایران شوراند. این است که باید حساب شده عمل کرد. این، وظیفه همه کشورهای اسلامی است و کشورهایی که نزدیک تر به اسرائیل هستند وظیفه بیشتری دارند و صرفا وظیفه مردم ایران نیست.
سیاست خارجی کشور ما مشکلاتی دارد. الان خیلی از همسایهها و کشورهای عربی را از خود ترساندهایم و آنها را به دامان اسرائیل انداختهایم. به نظرم باید تغییری در این رویکرد ایجاد شود. ضمن اینکه منظور ما از نابودی اسرائیل این است که این رژیم باید پایان بپذیرد. همان طرحی که ایران بارها مطرح کرده مبنی بر اینکه همه آوارگان به فلسطین بازگردند و به آراء عمومی مراجعه شود.
منبع:
تسنیم
خب برو لبنان و سوریه زندگی کن
هم خودت وهم پدرت هردو طرز تفکر دوران جاهلیت عرب را دارید اگر هم راست میگی همین الان حرکت کن به سمت سوریه تا توسط اسرائیل بقول خودت شهید بشی؟یه ملتی راحت بشن