تاثیر بو و احساسات بر تغییر خلق و خو در افراد
پارسینه: دانشمندان نروژی در مطالعاتی که بر روی هابنولای مغز انجام دادند، به نتایج جالبی درباره تاثیر انواع بو و احساسات بر روی خلق و خو دست یافتند.
مطالعهای جدید نشان میدهد که یک ناحیه کوچک در وسط مغز نقش بسیار مهمی را نسبت به آنچه قبلا شناخته شده است در پاسخ به تغییرات محیطی ایفا میکند.
این منطقه هابنولا (habenula ) نامیده میشود. هابنولا در لاتین به معنای «افسار کوچک» است که برگرفته از نام بند چرمی است که بر روی صورت اسب به منظور هدایت آن استفاده میشود.
این مطالعه که توسط محققان دانشگاه علوم و فناوری نروژ و موسسه کاولی برای علوم اعصاب انجام شد، در مجله علمی Current Biology منتشر شد.
محققان آزمایشهای خود را روی گورخرماهی انجام دادند؛ هابنولا بسیار مهم است چرا که در همه مهره داران از ماهی گرفته تا پستانداران و انسانها، مشاهده شده است. در حقیقت مطالعات قبلی بر روی انسانها ارتباط بین اختلالات عملکردی در هابنولا و شرایط عصبی مانند اختلالات خلقی و اعتیاد را نشان داده است.
محققان موسسه کاولی نشان دادند که هابنولا اطلاعات جهان خارج مانند بو و بینایی را به همراه حالات داخلی مرتبط با احساسات و یادگیری به مناطق مغزی کنترل میکند .
یاکسی، پروفسور موسسه علوم اعصاب سیستمهای کاولی و سرپرست گروه تحقیقاتی که این مطالعه را انجام داده است، میگوید: معلوم میشود که هابنولا یک مرکز اطلاعات است. این مرکز، اطلاعات مربوط به بوی محیط را با اطلاعات سیستم لیمبیک که در رفتارهای احساسی و یادگیری دخیل است، ادغام میکند.
تبدیل سیگنالهای خارجی به هشدارها
یاکسی میگوید هنگامی که بوی شکارچی، غذا یا جفت در بینی پیچیده و به هابنولا میرسد، مغز در یک حالت هشدار قرار میگیرد. به عبارت دیگر هابنولا این بو را به نوعی سیگنال هشدار یا برجستگی تبدیل میکند تا مغز را به حالتی متفاوت تغییر دهد.
او گفت: ما استدلال میکنیم که هابنولا به مغز کمک میکند تا برخی اقدامات و ارتباطات را در مناطق مغزی متوقف کند تا بتواند آن را به حالت دیگری تغییر دهد که مناسب با وضعیت هشدار باشد. حالتهای مختلف مغز شامل شبکههای پویای متفاوتی است که به بهترین شکل حیوان را قادر میسازد تا چالشهایی را که قرار است تجربه کند، حل کند.
این مطالعه نشان میدهد که حس بویایی ما یا در اصطلاح علمیتر، سیستم بویایی در تنظیم آنچه در هابنولا و سیستم لیمبیک اتفاق میافتد، در طی این تغییرات ناشی از حس در مغز، اهمیت دارد.
یاکسی گفت یکی دیگر از جنبههای مهم این مطالعه این است که آزمایشها به محققان این امکان را داد تا قسمتهایی از مغز گورخرماهی را که مربوط به هیپوکامپ و آمیگدال در پستانداران است، شناسایی کنند.
در انسانها، هیپوکامپ نقش مهمی در درک ما از مکان و حافظه دارد، در حالی که آمیگدال ناحیهای است که به پردازش خاطرات و واکنشهای احساسی مانند ترس کمک میکند.
او ادامه داد: ما همچنین نشان دادیم که اینها سیستمهای اصلی قشری-قشری هستند که هابنولا را هدایت میکنند که محققان در واقع توانستند این ارتباط را در گورخرماهی با تحریک ساختارها و فعالیت در هابنولا مشاهده کنند. این یافته از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا محققان همچنان نقشهای قسمتهای مختلف مغز در شناخت را کشف میکنند.
محققان پیشنهاد میکنند که با توجه به نقش هابنولا در تنظیم خلق و خو و حالات مغزی، تجربیات حسی ممکن است راهی غیرتهاجمی برای اصلاح فعالیت هابنولا ، حتی در انسان ایجاد کند.
ارسال نظر