علائم هوش هیجانی پایین
پارسینه: هوش هیجانی پایین، شما را به یک فرد بد تبدیل نمیکند؛ اما میتوانید برای رشد و بهبود آن تلاش کنید.
هوش هیجانی یا هوش عاطفی (EQ) از فردی به فرد دیگر متفاوت است؛ درست مانند آی کیو. افرادی که هوش هیجانی پایینتری دارند، ممکن است تشخیص دقیق عواطف، تشخیص احساس دیگران یا بیان و احترام به نیازهای عاطفی برایشان سختتر باشد. درست است که این حالات میتوانند مشکلاتی را در روابط ایجاد کنند. با این حال، پیش از تلاش برای بهبود، باید علائم هوش هیجانی پایین را بدانید.
علائم کلیدی هوش هیجانی پایین
به طور کلی، هوش هیجانی پایین به این معنا است که اغلب برای شما سخت است که:
- احساسات خود را رمزگشایی و مدیریت کنید.
- احساس دیگران را درک کنید.
هوش هیجانی پایین میتواند به طرق مختلف خود را نشان دهد. برخی از این حالات بر افراد پیرامون شما تاثیر میگذارند؛ بنابراین ممکن است متوجه برخی چالشها در حفظ روابط خود شوید.
سایر علائم کلیدی هوش هیجانی پایین عبارتند از:
- مشکل در درک چیزهایی که باعث ایجاد برخی احساسات خاص میشوند.
- طغیانهای عاطفی مکرر یا تغییرات خلقی
- مشکل در اظهار نظر یا به عهده گرفتن مسئولیت در یک موقعیت
- عدم تمایل به یافتن راههای جدید برای حل مشکلات از علائم هوش هیجانی پایین است.
- مشکل در پذیرش انتقاد، سازنده یا غیرسازنده
- مشکل در بیان واضح ایدهها یا بیان یک نکته
- عادت به گفتن چیزهای اشتباه در زمان نامناسب
- عدم توجه به نشانههای احساسی دیگران
- تمایل به قفل کردن روی اشتباهات به جای درس گرفتن از آنها و ادامه دادن
- بدبینی و از دست دادن انگیزه پس از شکست از علائم هوش هیجانی پایین است.
آیا هوش هیجانی اهمیت خیلی زیادی دارد؟
هوش هیجانی طیف گستردهای از مزایای شخصی و حرفهای را به هر کسی ارائه میدهد. وقتی بتوانید احساسات را به طور دقیق شناسایی کنید، ممکن است راحتتر با احساسات ناراحت کنندهای که ممکن است بر خلق و خو یا عملکرد شما تاثیر بگذارند، کنار بیایید.
مدیریت موفقیت آمیز احساسات به نوبه خود، میتواند روابط را بهبود بخشد و شانس موفقیت حرفهای شما را افزایش دهد.
مثال
شما به تازگی یک شکست عاطفی را تجربه کرده اید. آسیب دیده، ناامید و تنها، برای دریافت حمایت از بهترین دوست خود به او پیامک میفرستید.
پاسخ او این است: "چرا نمیای پیش ما؟ میخوایم بیرون بریم و یک فیلم ببینیم."
این پیشنهاد شما را وسوسه میکند؛ اما متوجه ضمیر "ما" میشوید، به این معنا که شریک زندگی او نیز آن جا خواهد بود. میدانید که گذراندن وقت با یک زوج خوشبخت احتمالاً حسادت را در شما زنده میکند و نمیخواهید خلق و خوی بد خود را به آنها تحمیل کنید؛ بنابراین پاسخ میدهید: "فکر میکنم فقط میخوام با تو حرف بزنم. بیا فردا همدیگرو ببینیم."
بعد تصمیم میگیرید قدم بزنید. وقتی برمیگردید، کتاب مورد علاقه خود را میخوانید تا ذهنتان را از مسائل دور کند.
در این مثال، هوش هیجانی سبب میشود که آسانتر:
- تکانهها را مهار کنید.
- کنترل بر خود را هنگام درگیری و موقعیتهای پرتنش تمرین کنید.
- خوشبین و با انگیزه در پی دنبال کردن اهدافتان باشید، حتی زمانی که با شکست مواجه میشوید.
هوش عاطفی همچنین با همدلی یا توانایی درک احساسات دیگران مرتبط است.
بسیاری از کارشناسان، همدلی را جزء ارزشمندی از موضوع رهبری میدانند. برخی از مدیران استخدام به طور خاص به دنبال هوش هیجانی در کارکنان جدید هستند.
هوش عاطفی یا هیجانی با کیفیت بالاتر زندگی و رضایت شغلی مرتبط است.
از سوی دیگر، هوش هیجانی پایین اغلب منجر به مشکلاتی در ارتباطات ما با افراد دیگر یا درک احساسات خودمان میشود.
ممکن است حل تعارض را چالش برانگیز بدانید یا در انتقال ایدهها به همکاران، دوستان و عزیزانتان مشکل داشته باشید. وقتی ناراحت هستید، ممکن است احساسات خود را نادیده بگیرید؛ اما این نادیده گرفتن میتواند استرس بیشتری ایجاد کند و به طور بالقوه به افزایش علائم سلامت روان، از جمله اضطراب یا افسردگی کمک کند.
با در نظر گرفتن همه این ها، ممکن است متوجه شده باشید که چرا بسیاری از افراد هوش هیجانی پایین را یک نقطه ضعف میدانند.
در این جا دیدگاه دیگری وجود دارد که باید در نظر گرفت: هوش هیجانی بالاتر تاثیرگذاری بر دیگران را آسانتر میکند.
از سوی دیگر، افرادی که دارای قدرت هستند یا صرفاً میخواهند بر دیگران کنترل داشته باشند، از نظر تئوری، میتوانند از هوش هیجانی خود با بازی با احساسات دیگران و دستکاری آنها برای دریافت پاداش شخصی سوء استفاده کنند.
به طور خلاصه، هوش هیجانی بالا به طور خودکار به معنای یک "انسان نمونه" نیست و فردی با هوش هیجانی پایین "آدم بدی" محسوب نمیشود.
ارسال نظر