گوناگون

اعتیاد و یک دنیا بی‌اعتمادی

پارسینه: بی‌شک واکنش بسیاری از افراد جامعه که هنوز اعتیاد را جرم و بزه می‌دانند و در وضعیت بسیار خوشبینانه‌تری به پذیرش و اصلاح معتادان اعتقاد نسبی دارند، در مواجهه با چنین تیتر یا سرفصلی واکنش مناسبی نشان نخواهند داد. ولی واقعیت این است که معتادان نمونه‌ای مناسب از افرادی هستند که اتفاقا نیاز شدید به ارائه خدمات اجتماعی مناسب و بهینه دارند. از این رو‌ و نظر به اهمیت نحوه و ارائه خدمات اجتماعی به معتادان می‌توان نوع ارائه خدمات به این قشر را به سه دسته مهم تقسیم کرد و در نهایت باید ببینیم که ارگان‌ها و نهادهایی که متولی این امر مهم هستند تا چه حدی به وظایف خود واقف و در اجرایی کردن این خدمات جدی و درست عمل کرده‌اند. البته ساختار این نوشتار به اصل اعتیاد بیماری است و نه جرم، پایبند است و بالطبع تحلیل مضمون از این زاویه ممکن است بابِ توافق و همدلی با کسانی نباشد که اعتیاد را بالذات جرم می‌دانند.



اول: ارائه خدمات اجتماعی به معتادان
دنیایی را که یک معتاد برای خود به وجود می‌آورد و در آن زندگی می‌کند در تقابل با دنیای واقعی بیرونی که عموم شهروندان زندگی می‌کنند، مانند مکعب سیاه‌رنگ تمثیلی است که در میان مکعب‌هایی دیگر و با رنگ‌های مختلف اما به غیر و متفاوت از رنگ سیاه در حرکت و زندگی است. نکته دیگر در این تمثیل این است که این مکعب سیاه‌رنگ، خاصیتی نامناسب دارد که بر اثر برخوردش با هر مکعب دیگر تکه رنگی از خود را به مکعب‌های دیگر انتقال می‌دهد و باعث می‌شود سایر مکعب‌ها در برخورد با این مکعب سیاه، بخشی از رنگ آن را به خود بگیرند. حال اگر بخواهیم کاری انجام بدهیم که این مکعب سیاه به دیگر مکعب‌ها برخورد نکند و در عین حال خود نیز به طریقی کنترل‌شده هم به حیاتش ادامه دهد و به مرور از سیاهی‌اش نیز کاسته شود، چه کاری باید انجام دهیم؟‌ تصور این مجموعه تمثیلی از مکعب‌ها زیاد مشکل نیست ولی کنترل آن مکعب سیاه به طریقی که گفتم بسیار سخت و دشوار و در عین حال با برنامه‌ریزی و کنترل و نظارت دقیق به مجموعه مکعب‌ها بی‌شک میسر می‌شود. نوع برخورد با فرد معتاد در وضعیت ارائه الزامی خدمات اجتماعی نیز چنین است‌ یعنی نوع خدمات اجتماعی ارائه شده باید به طریقی باشد که هم اجتماع آلوده نشود، هم معتاد به حیات و زندگی‌اش ادامه دهد و در عین حال به مرور زمان از بند این بلای نامیمون و شوم رهایی یابد. حال تصور نوع خدمات اجتماعی ارائه‌شده نمودار می‌شود.

اولین و مهم‌ترین مورد ایجاد شرایطی است که معتادان به راحتی در محیط‌های اجتماعی عمومی و بالاخص مکان‌هایی که افراد اجتماع از هر سن و جنسیتی حضور دارند، قابلیت حضور سهل و ارادی را نداشته باشند. این وضعیت به قدری اذهان عمومی را دچار تنش‌های نامناسب می‌کند که به جرات می‌توان از آن به عنوان یک ضربه اجتماعی بر فرد یا افراد اجتماع نام برد؛ صحنه‌هایی نظیر نحوه استعمال مواد مخدر در اماکن عمومی یا عدم کنترل بر بدن در افراد معتاد در زمان نشئگی و خماری که به کرات همه ما شاهد آنها بوده‌ایم، مدعایی بر اثبات همین مساله است و نوع و نحوه ارائه خدمات اجتماعی حتی گاهی مراتب ترکیب آن با مقداری چاشنی عامل‌های بازدارنده اجتماعی و انتظامی می‌تواند بسیار سودمند و چاره‌ساز باشد.

اینکه معتادانی با رفتارهای پرخطر در مناطقی به دور از مرکزیت شهرها باشند یا تعدادی از مراکز نگهداری آنها به صورت روزانه و شبانه بر کنترل تردد‌های آنها نظارت داشته باشند، می‌تواند تاثیر مستقیم و بسیار مثبتی در وضعیت روانی افراد در اجتماع داشته باشد‌ چرا‌که به زعم بسیاری از کارشناسان تاثیر حضور معتادی در ملاعام با همان ویژگی‌هایی که متصور شدم، درصد تخریب روانی‌ کمتر از قتل یک نفر در میان چشم‌های بیدار یک اجتماع یا سرقت‌های مسلحانه شهری نخواهد داشت. از این رو‌ بی‌دلیل و بی‌تاثیر نخواهد بود که کنترل معتادان را به این نحو و به این دلایل به عنوان یکی از مهم‌ترین و در عین حال پیش‌پاافتاده‌ترین نوع خدمات اجتماعی برای معتادان در نظر بگیریم و نهادهای دست‌اندرکار جامعه خودمان اگرچه تا حدود بسیاری به این نوع خدمات واقف هستند و در کلانشهرهایی همچون تهران، اصفهان و مشهد این وضعیت تا حدودی برقرار است اما بسیار کم و ناچیز و توامان با سهل‌انگاری‌های مقامات ذی‌ربط و عاملان همراه بوده و هست و می‌طلبد که به جد در این خصوص شرایط بازنگری و مکرر اجرایی شوند. اما این وضعیت به همین مساله ختم نمی‌شود و موارد بسیاری نیز مجوزهای لازمه اجرایی را دارند که متاسفانه یا اجرا نمی‌شوند یا در اجرای آنها بسیار سهل‌انگاری می‌شود. برای مثال ارائه سرنگ رایگان به افراد معتاد نیز به عنوان یکی از موارد خدمات اجتماعی برای معتادان محسوب می‌شود که اگرچه شرایط و مجوزهای اجرایی آن در جامعه ما وجود دارد اما اهمال و سهل‌انگاری بسیاری از داروخانه‌ها و مراکز بهداشت درمانی در کلانشهری مانند تهران نشان می‌دهد که هیچ‌گاه این مساله جدی گرفته نشده ‌است. کافی است به داروخانه‌ها و برخی مراکز بهداشتی مراجعه کنید و ببینید که با وجود دریافت سرنگ سهمیه‌ای از وزارت بهداشت برای احقاق این پروژه مهم تا چه حد در ارائه سرنگ‌های رایگان به معتادان کوتاهی می‌شود. فقدان سرنگ رایگان برابر است با تزریق‌های مشترک و در پس تزریق‌های مشترک رواج بیماری‌های خطرناک و در غایت امر با حضور معتاد در صحنه عمومی اجتماعی به مثابه یک ناقل بیماری نمی‌توانیم دیگر هیچ تضمینی برای سلامت افراد اجتماع متصور شویم.
اجازه دهید مثالی عینی را نقل کنم. در کشور سوئد وقتی سن معتادان با رفتارهای پرخطر و عمدتا با سابقه‌های بزهکاری افزایش می‌یابد، از طرف نهادهای ذی‌ربط این افراد برای حضور در مراکز عمومی تحت کنترل قرار می‌گیرند و هرگونه خرید و فروش یا انجام امور اجتماعی آنها حتی رانندگی و مسافرت‌هایشان شدیدا کنترل و محدود می‌شود. از این طریق بنا بر احترام اخلاقی به ذات و وجود انسان، این افراد در شرایط ایزوله‌شده‌ای نگهداری می‌شوند تا با کمترین میزان بروز تخلفات اجتماعی و مدنی به مرحله پیری و از‌کارافتادگی محض برسند تا اجتماع از وجود آنها کمترین آسیب‌ها را به خود ببیند.


دوم: ارائه خدمات اجتماعی به معتادان رهایی‌یافته
شاید سخت‌ترین و در عین حال مهم‌ترین بخش از ارائه خدمات اجتماعی به معتادان مختص همین بخش باشد؛ بیمارانی که از بیماری اعتیاد رانده شده‌اند و اکنون با خاموشی آتش اعتیاد در وجودشان، زمینه‌های زندگی سالم در وجودشان شعله‌ور شده‌ است. کسانی که در رجوع مجدد به اجتماع هم نیاز به پذیرش اجتماعی و هم نیاز به پذیرش و ارائه کنش‌های اجتماعی دارند‌ یعنی به معنای واضح‌تر هم نیاز به احراز شغل و کار به منظور کسب درآمد و گذران معیشت دارند و هم نیاز به پذیرش اجتماعی فارغ از گزینش‌هایی با پیش‌فرض رجوع به گذشته‌شان و کنکاش در چند و چون رفتارشان در گذشته. یکی از بزرگ‌ترین معضلات اجتماعی ما برای پذیرش و جذب معتادان رهایی‌یافته از بند اعتیاد دقیقا به همین مساله مهم معطوف است‌ چرا‌که بر اثر عادت اجتماعی، بسیار در پذیرش مجدد کسی که خطاکار بوده و به وضعیت عادی بازگشته، سخت عمل و دیر اعتماد می‌کنیم و از سوی دیگر در ارائه مشاغل و جذب نیروهای کار که دوران اعتیاد را پشت سر گذاشته‌اند، بسیار سختگیر هستیم. این سختگیری‌ها یا حساسیت‌های بی‌مورد و بیش از حد وسواس‌مدار گاهی در پذیرش افراد به قدری بی‌منطق و بدون در نظر گرفتن قواعد اجتماعی و حتی شرعی است که متاسفانه درصد بسیار بالایی از این افراد را اگر به سوی اعتیاد مجدد سوق ندهیم دست کم زمینه‌های رشد ناهنجاری‌های اجتماعی مجدد را در آنها به وجود آورده‌ایم. مثلا بارها و به کرات مواردی مشاهده شده ‌است که معتادی از بند اعتیاد و حبس رسته، به دلیل عدم درک و پذیرش مجدد اجتماعی، هم برای انجام کار و هم برای ادامه حیات اجتماعی، برای بار دوم در قالب فرد معتاد و سارق یا فرد معتاد و متاسفانه قاتل روانه حبس و زندان دوم در زندگی‌اش شده‌ است. برای ارائه مناسب خدمات اجتماعی اعم از خدمات اجرایی و حتی رفتاری عموم جامعه نیاز به آموزش‌های همگانی و حتی اتحاد رفتاری و کنشی، به صورت متقابل و همسو با هم دارند. مثلا باید یاد بگیریم که هیچ پرسشی از گذشته افراد معتاد به قصد آزار آنها نپرسیم. در ارائه شغل و جذب آنها در مشاغل با‌لاخص مشاغلی با سابقه کارشناسی و تخصص، ارگان‌ها و نهادهای دولتی نیز همپای مراکز و بخش‌های خصوصی وارد عمل شوند. همان‌طور که اتحاد عده‌ای از افراد اجتماع نمی‌تواند برای تحقق این مهم کارساز باشد، بخش خصوصی نیز در این وضعیت نابسامان‌ اقتصادی نمی‌تواند یک تنه این بحران را به سرمنزل مقصود برساند.

با توجه به کاهش شدید و تاسفبار سن اعتیاد در جامعه ما، بالطبع توجه به این مهم با مساله نوع و نحوه مواجهه با جوانان نیز ترکیب شده و شرایطی بسیار ویژه را به وجود می‌آورد که در صورت مدیریت مناسب و صحیح آن بسیاری از مشکلات و کاستی‌های امروز و فردای جامعه برطرف خواهد شد. بالطبع شرایط ارائه خدمات و حتی کنترل‌های اجتماعی برای جامعه‌ای که میانگین سن اعتیاد در آن بالای 45 سال و جامعه‌ای که میانگین سن اعتیاد در آن به رقم 16یا18 سال رسیده است، بسیار متفاوت است. در مورد جامعه نوع اول مشکل حکومت و نهادهای ذی‌ربط جامعه و سپس نهادهای مدنی اگرچه سخت است اما هیچگاه مانند جامعه نوع دوم شرایط بحرانی نیست. جامعه ایرانی که از قضا بسیار شبیه به جامعه نوع دوم است در کنار بحران‌هایی نظیر کار، مسکن، ادامه تحصیل و‌... برای جوانان در همین سو بحران اعتیاد را نیز در میان مشکلاتش تجربه می‌کند. یعنی به همان اندازه که خدمات اجتماعی و ارائه آن به اقشار مختلف و متنوع جوانان سخت و در عین حال ضروری به نظر می‌رسد و به منظور تحقق آن همه ارگان‌های دولتی بخش قابل توجهی از فعالیت‌ها و خدمات ارائه شده خود را معطوف به آن کرده‌اند، اتخاذ تدابیر لازم به منظور عدم گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر یا نجات و رهایی جوانانی که در وضعیت نامناسب اعتیاد گرفتار شده‌اند به طور مستقیم و غیر‌مستقیم می‌تواند از اهم وظایف ارگان‌ها و دستگاه‌های دولتی و نهاد‌های اجتماعی و نیز انتظامی باشد. یعنی به همان اندازه که وزارت ورزش و جوانان باید در این راستا مثبت، صحیح و فارغ از خام اندیشی‌های نامعمول حرکت کند، وزارت مسکن و نیروی انتظامی نیز سهم لازم خود را در ایجاد شرایط مناسب و مطلوب به منظور عدم گسترش اعتیاد و نیز جلوگیری از بروز آسیب‌های سخت و کمر‌شکن حاصل از این معضل را دارند. به نظر می‌رسد با درنظر گرفتن این مساله مهم به عنوان یک اصل بتوان بر بسیاری از معضلات و مشکلات ناشی از اعتیاد برتری یافت. یعنی ارائه خدمات اجتماعی برای معتادان آن هم در دوره‌ای که وضعیت سلامتی بر محیط و درون آنها حاکم شده است، می‌تواند اثرگذارترین عمل و کنش اجتماعی باشد. اما این مهم به یک بازخوانی و تحلیل مناسب و متناسب با رفتار‌شناسی جامعه در تقابل با بحران اعتیاد نیاز دارد. ظرفیت‌های اجتماعی افراد و خانواده‌ها مدام باید بررسی و بهینه شوند و دیوار بی‌اعتمادی بر سر راه ارائه خدمات اجتماعی مناسب و مطلوب به معتادان برچیده شود. به خصوص کشور ایران با داشتن جمعیت جوان بیشتر در نسبت با بسیاری از کشورهای جهان به قدری باید به وضعیت جوانانش بها‌ دهد تا آینده‌ای عاری از معضلات اجتماعی داشته باشد. جامعه‌ای که بعد از چند دهه بتواند به عنوان یک الگو سالخوردگانی پرتوان با کمترین میزان نابسامانی‌های شخصیتی و معضل‌های روحی و فیزیکی را داشته باشد.


سوم: ارائه خدمات اجتماعی به خانواده‌های متاثر از بحران اعتیاد
شرایط خانواده‌هایی که شخص اول خانوده یا عضوی از بدنه اصلی آن در وضعیت اعتیاد به سر می‌برد به قدری خاص و ملتهب است که علنا با بروز کوچک‌ترین نارسایی در محیط پیرامون خانواده یا در دل و هسته مرکزی آن، بازگشت به وضعیت عادی و بسامان علنا امکان‌پذیر نخواهد بود و اگر هسته اصلی خانواده فرو نریزد دست کم تا مدت‌ها از کوچک‌ترین آسیب‌ها و مسایل حاشیه‌ای به خود خواهد لرزید. در وضعیت روبه‌رویی با چنین خانواده‌‌هایی یکی از اصولی که باید بسیار مهم و اساسی باشد توجه به ترمیم وضعیت روانی خانواده و همچنین نشان دادن حمایت دائمی از آنها در برابر معضلات موجود آتی است.
از سوی دیگر ارائه خدمات ویژه به خانواده‌های معتادان به منظور اولین نهادی که وظیفه کنترل و نظارت بر عملکرد افراد معتاد را دارند، بسیار مهم است و بدون درنظر گرفتن اهمیت نهاد خانواده در وضعیت اجتماعی و تقابلی با فرد معتاد علنا هیچ اقدامی مفید و سودمند واقع نخواهد شد.
باید در نظر داشت که نهاد خانواده نه تنها در چنین شرایطی با وضعیت نابسامان مالی دسته و پنجه نرم می‌کند، بلکه آسیب‌های روحی و روانی نیز بر این مهم تاثیر مستقیم می‌گذارد و علنا خانواده‌ای اینچنینی به عنوان یک بمب خطرناک می‌تواند در صحنه اجتماع و بحران‌های اجتماعی عمل کند. بروز رفتارهای پرخطر جنسی از سوی زنانی که همسران معتاد دارند خواه با اجبار همسران معتاد و خواه به منظور کسب درآمد از راه روسپی‌گری تنها به منظور برطرف کردن مایحتاج اصلی زندگی، تنها یکی از این خطرهایی هستند که جامعه را می‌توانند تهدید کنند. از این روی وضعیت ارائه خدمات اجتماعی برای کاهش یا از بین بردن چنین معضلاتی باید بسیار گسترده و متنوع باشد تا جامعه کمترین میزان آسیب‌ها را به خود دیده و متحمل شود. نباید فراموش کرد که ارائه خدمات مناسب، کمک و توجه جدی و سازمان یافته به خانواده‌هایی که تجربه نامناسب اعتیاد را در خود دیده‌اند و در حافظه تاریخی آنها ثبت شده است، نه تنها کمک به افزایش و رشد شاخصه‌های سلامت روانی در میان خانواده‌های جامعه کلان ایرانی است بلکه بی‌شک در تداوم و رشد خانواده به عنوان اصلی‌ترین نهاد اخلاقی در جامعه‌ای همچون جامعه ایرانی نیز موثر و مفید واقع خواهد شد.

منبع: روزنامه دنیای صنعت

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار