چرا امام علي(ع) زن را عقرب شيرين نيش معرفي نموده
پارسینه: حضرت علي (ع) در حكمت ۵۸ نهج البلاغه فرموده است: «المرأة عقرب حلوة اللسعه»؛ «زن عقربى شيرين نيش است». اما اميرالمؤمنين عليه السلام كه زن را ريحانه (گل خوشبو) مى داند قطعاً در صدد نكوهش زنان نيست بلكه اين جمله در واقع هشدارى است به زنان و مردان كه مراقب رفتارهاى خويش باشند.
حضرت علي (ع) در حكمت ۵۸ نهج البلاغه فرموده است: «المرأة عقرب حلوة اللسعه»؛ «زن عقربى شيرين نيش است». اما اميرالمؤمنين عليه السلام كه زن را ريحانه (گل خوشبو) مى داند قطعاً در صدد نكوهش زنان نيست بلكه اين جمله در واقع هشدارى است به زنان و مردان كه مراقب رفتارهاى خويش باشند.
خداوند متعال جمال و كشش خاصى را در زن قرار داده است و اين جذبه از همان زمان آغازين خلقت آدم و حوّا بوده است. چنان كه در روايات هم وارد شده است كه وقتى
خداوند پس از آدم حوّا را آفريد و چشم آدم به اين زن افتاد آن چنان جمالى در او ديد كه گفت: خدايا اين مخلوق زيبا كيست؟ من مى خواهم با او مأنوس و هم صحبت باشم و
زمانى كه صداى حوا را شنيد به حوّا گفت چقدر خلقت تو زيباست! بنابراين خداوند متعال جمال و كشش خاصى را در درون زن قرار داده است كه اين كشش باعث مى شود مردان گرايش خاصى نسبت به زنان احساس نمايند و زنان از اين دل ربايى و خوش صحبتى سوء استفاده كنند.
از اين رو اميرالمؤمنين عليه السلام با دقّتى كه به اين موضوع داشته اند خواسته اند با اين جمله حكيمانه مردان را از عواقب سوء گرايش هاى غيرمنطقى نسبت به زنان آگاه
سازند. يعنى اگر چه آفرينش زن، شاهكار خلقت است و جذبه ها و جمال هاى دل ربايى دارد اما غرق شدن در اين امور و معطوف شدن توجه دائمى به آن مانند سم كشنده اى است كه انسان را از پا در مى آورد و موجبات هلاكت او را فراهم مى سازد و شايد از همين روست كه گفته شده است «من تعود أفخاذ النّساء لم يفلح»[1]؛ «اگر كسى به كامجويى از زنان عادت كند به فلاح و رستگارى نخواهد رسيد». پس همان طور كه ملاحظه مى شود اميرالمؤمنين عليه السلام نخواسته است به زنان توهين نمايند بلكه خواسته اند مردان
را نسبت به عواقب سوء زن پرستى آگاه سازند.
اميرالمؤمنين عليه السلام درباره دنيا نيز بيانى مشابه با همين تعبير دارد: «فانما مثل الدنيا مثل الحية، لين مسها قاتل سمها»[2]؛ «دنيا مثل آن مار خوش رنگى است كه
رنگش زيبا، پوست آن بسيار نرم است اما درون آن سمّ كشنده اى است». آيا اين سخن حضرت امير عليه السلام مذمّت دنياست؟ دنيايى كه همه پيامبران، اولياء، حكيمان، عارفان، صالحان و شهيدان در آن به كمال رسيده اند؟! دنيايى كه مظهر حق و محل تجارت اولياى الهى و سجده گاه دوستان خدا تلقّى شده است؟ بديهى است كه على عليه السلام در مقام مذمّت دنيا نيست بلكه در صدد نكوهش جذب دنيا شدن و گرفتار آمدن در زرق و برق آن است. همانطور كه وقتى در عرف گفته مي شود: اتومبيل خطرناك است؛ نه اينكه
اتومبيل چيز بدى است بلكه منظور اين است كه راننده را توجه داده تا از آن به نحو عاقلانه استفاده نمايد[3].
پي نوشت:
[1] شهيد ثانى، منية المريد، ص ۲۲۸.
[2] نهج البلاغه، نامه ۶۸.
[3] ر.ك: جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، ص۳۷۴.
خداوند متعال جمال و كشش خاصى را در زن قرار داده است و اين جذبه از همان زمان آغازين خلقت آدم و حوّا بوده است. چنان كه در روايات هم وارد شده است كه وقتى
خداوند پس از آدم حوّا را آفريد و چشم آدم به اين زن افتاد آن چنان جمالى در او ديد كه گفت: خدايا اين مخلوق زيبا كيست؟ من مى خواهم با او مأنوس و هم صحبت باشم و
زمانى كه صداى حوا را شنيد به حوّا گفت چقدر خلقت تو زيباست! بنابراين خداوند متعال جمال و كشش خاصى را در درون زن قرار داده است كه اين كشش باعث مى شود مردان گرايش خاصى نسبت به زنان احساس نمايند و زنان از اين دل ربايى و خوش صحبتى سوء استفاده كنند.
از اين رو اميرالمؤمنين عليه السلام با دقّتى كه به اين موضوع داشته اند خواسته اند با اين جمله حكيمانه مردان را از عواقب سوء گرايش هاى غيرمنطقى نسبت به زنان آگاه
سازند. يعنى اگر چه آفرينش زن، شاهكار خلقت است و جذبه ها و جمال هاى دل ربايى دارد اما غرق شدن در اين امور و معطوف شدن توجه دائمى به آن مانند سم كشنده اى است كه انسان را از پا در مى آورد و موجبات هلاكت او را فراهم مى سازد و شايد از همين روست كه گفته شده است «من تعود أفخاذ النّساء لم يفلح»[1]؛ «اگر كسى به كامجويى از زنان عادت كند به فلاح و رستگارى نخواهد رسيد». پس همان طور كه ملاحظه مى شود اميرالمؤمنين عليه السلام نخواسته است به زنان توهين نمايند بلكه خواسته اند مردان
را نسبت به عواقب سوء زن پرستى آگاه سازند.
اميرالمؤمنين عليه السلام درباره دنيا نيز بيانى مشابه با همين تعبير دارد: «فانما مثل الدنيا مثل الحية، لين مسها قاتل سمها»[2]؛ «دنيا مثل آن مار خوش رنگى است كه
رنگش زيبا، پوست آن بسيار نرم است اما درون آن سمّ كشنده اى است». آيا اين سخن حضرت امير عليه السلام مذمّت دنياست؟ دنيايى كه همه پيامبران، اولياء، حكيمان، عارفان، صالحان و شهيدان در آن به كمال رسيده اند؟! دنيايى كه مظهر حق و محل تجارت اولياى الهى و سجده گاه دوستان خدا تلقّى شده است؟ بديهى است كه على عليه السلام در مقام مذمّت دنيا نيست بلكه در صدد نكوهش جذب دنيا شدن و گرفتار آمدن در زرق و برق آن است. همانطور كه وقتى در عرف گفته مي شود: اتومبيل خطرناك است؛ نه اينكه
اتومبيل چيز بدى است بلكه منظور اين است كه راننده را توجه داده تا از آن به نحو عاقلانه استفاده نمايد[3].
پي نوشت:
[1] شهيد ثانى، منية المريد، ص ۲۲۸.
[2] نهج البلاغه، نامه ۶۸.
[3] ر.ك: جوادى آملى، زن در آيينه جلال و جمال، ص۳۷۴.
منبع: انوار طاها
ماست مالی نکنید لطفا
در حمکت ۶۱ است