سرگذشت تلخ پایتخت
پارسینه: تهران؛ مدینه فاضله ای که برایش آرزوها در سر میپروراندیم هر روز در معرض خطرات خودساخته ما آسیب پذیرتر می شود.
برای کشف معضلات «چنارستان» فقط کافی است بلاهایی که در ۱۰ سال گذشته بر سرش آوردیم را مرور کنیم؛ درختان منطقه یک را قطع کردیم و به جایشان برج ساختیم، منطقه ۴ که ریه تنفسی تهران است را داریم به پهنه مسکونی تبدیل می کنیم و هر تعاونی مسکن در این بین سهم خود را می خواهد، منطقه ۲۲ با آن پهنه سبز رنگش در کمتر از هشت سال تبدیل به جنگل آهن شد، در سرتاسر شهر تا عمق ۳۰ متری زمین پارکینگ ساختیم و قناتها را خشک کردیم تا توانمان را در ساخت آسمانخراش به دنیا نشان دهیم، با برداشت بی رویه از منابع آبی چسبندگی خاک را از بین بردیم و در حفره های زیرزمینی سقوط کردیم.
تمام خانه های قدیمی را از بین بردیم و به جایش آپارتمانهای ۱+۴ طبقه ساختیم. یعنی مجوز بیش از چهار طبقه نداشتیم اما پول خلافی را دادیم و یک طبقه بیشتر بنا کردیم. زمین و هوا را فروختیم تا ساختمانهای بلندتری بسازیم و با پول آن شهر را اداره کنیم. بعد کم کم شهر بزرگتر شد و مجبور شدیم کارگران بیشتری را برای خدمات استخدام کنیم؛ البته با همان پول شهرفروشی.
وقتی تهران پر از آدم شد و دیگر زمین و هوایی برای فروختن نداشتیم به فکر افتادیم که در بیابان خانه بسازیم. ۵۰ هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه برای این هدف چاپ کردیم و دو میلیون و ۲۰۰ هزار خانه را با مشقت زیاد ساختیم؛ بگذریم که با این اقدام ارزش پول ملی را به یک سوم قیمت دلار تنزل دادیم. با این حال پروژه را به روزهای پایانی رساندیم تا انتظاراتی که ایجاد کردیم بدون پاسخ نگذاریم. حالا جمعیتی که آماده سکونت در این خانه ها هستند را با افزایش قیمت شوکه کردیم؛ البته حق داشتیم قیمتها را بالا ببریم چون پروژه بیش از حد تصور بعضیها طول کشید و سالیانه ۱۵ درصد تورم را تجربه کرد. وضعیت دسترسی به این شهرهای به اصطلاح جدید هم که برای خود داستانی است. هنوز هیچ یک صاحب مترو نیستند و وعده ها برای ایجاد خطوط ریلی مدام به تاخیر می افتد تا فشار جمعیت در تهران کماکان باقی بماند.
حالا وزیر راه و شهرسازی که در تصمیم آن پروژه به قول خودش «فاجعه» دخالتی نداشته آن را به بمبارانی شبیه یمن و سوریه تشبیه می کند. عباس آخوندی می گوید: اتفاقی که در دولت قبل رخ داد این بود که نهادهای عرضه و تقاضا را دچار مشکل کرد. تا قبل از آن صددرصد عرضه مسکن در دست بخش خصوصی بود. طرف تقاضا هم بر اساس ثروت افراد با منابع بانکی وارد بازار میشد بنابراین یک سیستم نهادی وجود داشت که یک آقایی پیدا شد و گفت همه اینها را کنار بگذارید. ۵۰۰ تومان پول بدهید صاحب خانه شوید. او تمام مفهوم نظام پسانداز را از بین برد و گفت در طرفهالعینی میتوانیم صاحب خانه شوید.
وقتی شما رفتار جامعه انسانی را مختل میکنید حالا باید چندین سال با انبوهساز بحث کنید که وظیفه او پیمانکاری نیست و باید سرمایهگذاری را بپذیرد. همه نهادها دچار اختلال شدند دقیقا مثل بازار سوریه و یمن که بمباران شده است. یک بازار که داشت کار خودش را میکرد حالا دیگر نه انبوهسازش انبوهساز است نه بانکش بانک. لذا باید همه چیز دوباره تعریف شود.
فرونشست هم که ظاهرا مهمان جدید پایتخت است. بنا به گفته رییس مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به جهت شیبی که در دامنه البرز تا پایین شهر وجود دارد با تغییر مسیر قنات ممکن است آب اصطلاحا پشته کند و به سمت بالا برگردد که موجب آب شستگی در لایههای آبرفتی میشود و حفرههایی تولید میکند که منجر به فرونشست یا فروریزش خواهد شد.
به بیان کارشناسان میزان فرونشت خاک در تهران نسبت به ۱۰ سال قبل حداقل دو برابر شده و به ۳۶ سانتیمتری در سال رسیده است که این موضوع به دلیل سستی لایههای زیرین زمین و پوکی خاک ناشی از برداشت آبهای زیرزمینی، در حال حاضر حد مقاومت لرزهای تهران را از شش ریشتر به ۴.۵ ریشتر کاهش داده و عملا شهر را آسیبپذیرتر کرده است.
نهاد شهری هم که پازل دوم بلبشوی این روزهای شهرها را تکمیل کرده بنا به گفته آخوندی، تجارت شهری را پیشه خود کرده است. وقتی نهاد شهری فکر میکند تمام مقررات و ضوابط قابل خرید و فروش است نگرشها به سمت سوداگری کشش پیدا میکند. این باعث میشود همه چیز در شهر از هم بپاشد کما اینکه میبینیم حمل و نقل در شهر مشکل اساسی دارد، مساله قابلیت زندگی به چالش کشیده شده و حتی نفس کشیدن با هزاران مشکل مواجه است.
ارسال نظر