اخوان المسلمین برای بقا می جنگد
پارسینه: اخوان المسلمین مجبور به تن دادن به بازی نظامیان مصر است.
تیره بختی اخوان المسلمین در عرصه سیاسی مصر همچنان ادامه دارد . اخوانی که سلسه مراتب قدرت را در یک پروسه کوتاه مدت طی؛ وآن رابه شکل ناپلئونی از رقبای سکولار وملی خود در صحنه انتخابات پارلمانی وریاست جمهوری پس از قیام فراگیر ژانویه 2011 ربوده بود؛ اکنون خود را در آستانه باخت تمام عیار وحذف از صحنه قدرت می بینند . بطوریکه برکناری محمد مرسی ریئس جمهور اسلامگرای مصر از سوی نهاد نظامی تاثیر خود را برآینده سیا سی اخوان گذاشته وشرایط را برای افول این قدرت نوظهور در مصر ومنطقه فراهم ساخته است.
لذا نه تنها تاج وتخت اخوانی ها از گزند حوداث غبارآلود سیاسی به دور نمانده ؛بلکه با دستگیری رهبران مکتب ارشادی این جنبش فراگیر امکان مشارکت در فعالیت های سیاسی را نخواهد داشت . با اخراج احتمالی اخوان از قدرت؛آیا این جنبش به خشونت بیشتر روی خواهد آورد؟ گزینه های پیشروی اخوان المسلمین درقبال ارتش چه خواهد بود ؟ آیا حذف اخوان می تواند آرامش مجددا رابه سرزمین نیل باز گرداند؟
قیام 25 ژانویه 2011 در بستر نارضایتی عامه مردم مصر از اقتدارگرایی رژیم مبارک وتعمیق روز افزون فساد وفقر وبیکاری در جامعه شکل گرفت. حضور نظامیان در عرصه سیاسی برای سه دهه متوالی وانحصار طلبی وسر کوب مخالفین با عث شده که تود ه های مردم مصر باتحصن در خیابانها به ویژه در میدان التحریر قاهره شعار نان وآزادی سر دهند . در این میان؛ اخوان المسلمین در سال 1928 توسط حسن البناء در اسکندریه تشکیل یافت؛ پس از غفلت از مطالبات مردم مصر وعدم حمایت جدی از معترضین با آشکار شدن زوال قدرت رژیم مبارک در تداوم سرکوب ترور به اجتما ع مردم پیوست وبا ساز ماندهی نیروهای سیاسی خود توانست به یک متغییر مستقل واثر گذار در فرایند قدرت بد ل گردد .
در نبود اپوزیسیون قوی وهمراهی اجباری ژنرال های مبارک با اخوانی ها ؛شرایط برای انتقال قدرت در یک پروسه انتخاباتی مجلس مهیا گردید .واضح بود که همزیستی مسالمت آمیز ارتش واخوان ؛مصلحتی وبر اساس منافع مشترک وبا مدیریت دولت های غربی وبرخی از کشورهای عربی صورت گرفته بود. وازاین رو این اتحاد نانوشته نمی توانست برای مدتی زیادی ادامه داشته باشد .
اولین جرقه شعله ور شدن اختلافات میان دوقدرت اصلی عرصه سیاسی مصر اززمان انتخابات ریاست جمهوری زده شد . نظامیان دراین انتخابات پر تنش کوشیدند که با حمایت از احمد شفیق مهره کلیدی مبارک ؛ضمن ایجاد توازن قدرت در کشور؛ شرایط جدیدی رابرای بازی با رقبیب سیاسی خود یعنی اسلامگرا ها خلق کنند .
انتخابات ریاست جمهوری مصر در هاله ای از ابهام وهمراه با قهر سیاسی ملی وسکولارها برگزارشد ود ردوردوم انتخابات این محمد مرسی بود که باآرای شکنده توانست بر نامزد نظامیان (شفیق) پیروز گردد. قبل از پیروزی اختلافات میان جریان اسلامگرا ولبیرال ها وارتش منجر به انحلال پارلمان گردیده بود. در نبود مجلس مرسی ریئس جمهور مخلوع مصر نا چار شد که در حضور قضات عالیه کشور و نیز برخی از ژنرال های کهنه کار ارتش سوگند وفاداری یاد کند .
البته با گذشت زمان تضاد میان نهاد نظامی ودولت اسلامگرای مصر عمیق تر شد . ریئس جمهور مصر به جای پاسخ گویی به مطالبات واقعی از جمله کاهش تضاد اجتماعی ومبارزه بافقر وفساد گسترده تلاش کرد که با نادیده گرفتن طیف های گسترده مخالفین خود از جمله لبیرال ها و گروههای ملی با انجصار طلبی وبه شیوه مبارک حکومت داری کند .
دراین میان؛ نقض مکرر قوانین داخلی مصر از جمله استقلال دستگاه قضایی براساس اصل تفکیک قوا واصراربر اجرای قانون شریعت اسلامی به تضاد گفتمانی بیشتر منجرگردید. مرسی با میدان دادن به گروههای تندروسلفی درلایه قدرت نشان داد به خواست مخالفین اهمیتی قایل نیست. در چنین شریطی که اکثریت مردم مصر از اقدامات دولت اسلامگرا ناراضی بودند امکان بیشتری برای ستیز ورادیکالیزه شدن اوضاع داخلی مهیا گردید وبه رغم تصویب قانون اساسی جدید بر طبق خواست اسلامگرایان آشوب های اجتماعی سراسرسرزمین نیل را فراگرفت .
در عرصه سیاست خارجی هم کارنامه مرسی قابل دفاع نبود؛ رویکرد اخوان المسلین به بحران سوریه وتلاش برای اتحاد با دولت های ترکیه وعربستان در تضعیف منافع ایران درمنطقه خاورمیانه وحتی تایید سیاست های اسراییل در منطقه اوج بی تجربگی ونا کارآمدی دولت محمد مرسی را ثابت نمود.
پس ازاینکه اخوان المسلمین نتوانست اوضاع امنیتی واقتصادی کشور را بهبود بخشد؛ ارتش زمینه رابرای قبضه کامل قدرت وکنار زدن اسلامگرایان مناسب یافت ولذا ودرقالب کودتای نرم؛ ضمن همراهی با معترضین ؛مرسی را از قدرت خلع ودولت انتقالی به رهبری عدلی منصور راتشکیل داد . ورود ارتش به صحنه سیاسی مصر حرکت ناپسندیده بود و در توافق با نیروهای ملی ولبیرال وخروج متحدان سنتی اخوانی از جمله دانشگاه الازهر و سلفی ها درقالب حزب النور شاهد آن بودیم .پس از این اتفاق اخوانی ها برای ادامه حیات سیاسی با گزینه های دشوارتری هم روبرو شدند .
الف- گزینه اول تن دادن به قواعد بازی ارتش وپذیرش شرایط موجود :با دستگیری رهبران مکتب ارشادی وبستن روزنامه ها وروزنامه های منتسب به این جنبش شرایط دشواری بود که شاید در دهه های قبلی نیز در حکومت نظامیان اخوانی نظیرش را تجربه نکرده بودند . اخوان المسلمین با تن دادن به شرایط جدید در واقع مشروعیت کودتای نرم ارتش را تایید ومسوولیت خویش رادر تداوم بحران قبول می کردند .البته اخوان دردوره ناصر نیز بدلیل توطئه علیه دولت غیر قانونی اعلام شد . ودر دوره انورسادات نیز گرچه شاکله اخوان مسیر تعامل مصلحتی رادرپیش گرفت؛ ولی شاخه تندرو وابسته به آن یعنی جماعت سلامی به رهبری خالد اسلامبولی با ترورسادات بدلیل نزدیکی بااسراییل وعقد پیمان کمپ دیوید انتقام گرفت. دردوره مبارک فشارهایی پلیس براخوان ادامه یافت وهیچ گاه این جنبش نتوانست از توانمندیهای خود برای تاسیس حزب سیاسی ومشارکت مستقیم درساختار قدرت استفاده کند .
اکنون با تجربه تلخ گذشته امکان تکرارسناریوهای بدبینانه علیه اخوان ازسوی ارتش وجودارد .پس ازسرنگونی مرسی ودستگیری رهبران اخوان وبسته شدن دفاتر آن ؛این جنبش تلاش کرده از طریق نافرمانی های مدنی وحضور در خیابانها مشروعیت کودتای نرم ارتش را سلب و بر باز گشت مجدد مرسیبرقدرت اصرار ورزد . ولی سرکوب وتشدید اقدامات ارتش برعلیه طرفدران به شکاف موجود درجامعه دامن زده است .
درست است که دولت مرسی تلاش کرد تک صدایی را درجامعه متکثر مصر ایجاد کند ونسبت به مطالبات عامه بی اعتنابود و اخوان نیزالگوی مدونی برای حکومت داری نداشت . البته نباید تمام مشکلات کشور را به گردن اخوان وشخص مرسی انداخت . بلکه نیروهای تحول خواه درقالب جبهه نجات ملی نیز در گسترش تضادهای اجتما عی وعدم توافق برسر منافع ملی با رقیب سهیم هستند همچنین.همراهی وهمگامی نیروهای لیبرال با ارتش برای قبضه قدرت وسرنگونی دولت مرسی سم مهلکی برای تحقق دموکراسی در مصراست .
در واقع جبهه نجات ملی ورهبران سرشناس آن نظیر حمدین صباحی والبرادعی وعمر موسی مجوز تندر وی را به نظامیان دادند ومسیر برای دیکتاتوری مجدد نظامیان هموارتر شد. دراین میان. شاکله اصلی اعضاء ورهبران اخوان همچنان بر رویه های مسالمت آمیز وعدم خشونت در جامعه تکیه وبرامکان گفتگو و حاکمیت قانون در کشورتاکید می ورزند . ولی برخی از طیف های تندرو اخوان المسلمین بر رویکرد مسلحانه وانتقام از مخالفین تلاش دارند .
ب- تداوم نافرمانی مدنی گسترده :گرچه سوم جولای درتاریخ مصر؛ اتفاق نادری بود وحکومت اسلامگرایان به رهبری محمد ا لمرسی بدلیل عملکرد ضعیف در عرصه داخلی وخارجی با شکل گیری جنبش تمرد وورود عنصر مداخله گری بنام ارتش سرنگون شد .ولی این دوره نامیمون در عرصه سیاسی مصر نشان داد که این سرزمین به استبدادواستبداد زدگی عادت کرده است ودمکراسی وتحقق جامعه مدنی در آن سرابی بیش نیست . ارتش بعنوان یگانه عنصر تصمیم ساز کشورهرموقع خواست به عرصه حکومت داری ورود پیدامی کند ومنظومه سیاسی کشور را برهم بریزد . چرخاندن قدرت توسط ارتش همان دیکتاتوری است.نظامیان می خواهند که اخوان المسلمین را کنترل وبه شکل تضعیف شده در قدرت سیاسی مشارکت بدهند .
ولی با وجود تشدید فشارها؛ اخوان همچنان از سازماندهی وتشکیلات سیاسی مناسب برخودار است . اخوان باپوست اندازی ودورشدن از افراط گرایی وحتی جوان گرایی در کادر تشکیلاتی خود می تواند نسبت به بازگشت به عصرسیاسی مصر امید وارباشد.البته تحقق این موضوع هم؛ به چگونگی برخورد ارتش با مطالبات اخوانی ها بستگی دارد.
در هر صورت اصرار بر خشونت وبکار گیری مشت آهنین برعلیه اخوانی ها شرایط را برای رادیکالیزه شدن این جنبش واتحاد آن با نیروهای القاعده فراهم خواهد نمود. نقشه راه ارتش همچنان برسرکوب حامیان اخوان وصدور احکالم قضایی علیه رهبران اخوانی شکل گرفته است وهیچ گونه نشانه ای مبنی بر منطق گفتگو ازسوی ارتش مشاهده نمی شود دراین میان برخلاف تصور گروههای سیاسی مخالف اخوان ؛ نقش ارتش نه تنها بعنوان کاتالیزوردر مسیر دستیابی به دمکراسی و آزادیخواهی نبوده ؛ بلکه اقدامات سرکوب گرانه وکشتار هوادران اخوان شرایط را برای جنگ داخلی مهیا کرده است. گویا ارتش اصراردارد که اخوان رابه سمت خشونت وگسترش اقدامات قهریی سوق دهد .
پ- باز گشت به متن مردم :اخوان گرچه بازی را باخته واسیر توطئه های دشمنان داخلی وخارجی خودش شده است .و در این میان بزرگترین برگ خود یعنی اعتماد عمومی راهم از دست رفته می بینند . تنهاگزینه مناسب برای آینده اخوان المسلمین بازگشت به متن مردم وشناسایی نقاط قوت وضعف خویش است . نوشیدن جام زهر وپذیرش شرایط موجود می تواند اخوان را ازقلع وقمع شدن وحذف از قدرت دورسازد . محکومیت ترور نخست وزیر موقت مصرازسوی رهبران اخوان المسلمین وتلاش ها پشت پرده برای توافق برسر برگزاری انتخابات با ارتش تنها راه برون از مشکلات موجود جامعه است . اخوان بازیگری است که به بازی قدرت آشنایی کامل دارد ولذا با کاهش تنش های امکان رجعت آگاهانه به عرصه سیاسی راپیدا خواهد نمود.
ارسال نظر