پایین آمدن سن اولین رابطه جنسی / رابطه جنسی میان ۱۵ درصد دانشآموزان دبیرستانی
پارسینه: پایین آمدن سن اولین رابطه جنسی که در دهههای قبل، معطوف به شب ازدواج میشد، اکنون در مدارس کشور به عنوان زنگ خطری مطرح شده که چارهای برای آن نیست. چنانچه در روزهای اخیر، نتایج تحقیقی منتشر شده که در آن از تجربه رابطه جنسی اجباری میان ۱۵ درصد دانشآموزان دبیرستانی خبر داده است. این مهم اگرچه از سوی مراجع رسمی و دولتی تایید نشده، اما شواهد اجتماعی و مطالعات کارشناسان بر اشتباه نبودن آن صحه گذاشته که باید بیش از پیش به آن پرداخت.
پایین آمدن سن اولین رابطه جنسی که در دهههای قبل، معطوف به شب ازدواج میشد، اکنون در مدارس کشور به عنوان زنگ خطری مطرح شده که چارهای برای آن نیست. چنانچه در روزهای اخیر، نتایج تحقیقی منتشر شده که در آن از تجربه رابطه جنسی اجباری میان ۱۵ درصد دانشآموزان دبیرستانی خبر داده است. این مهم اگرچه از سوی مراجع رسمی و دولتی تایید نشده، اما شواهد اجتماعی و مطالعات کارشناسان بر اشتباه نبودن آن صحه گذاشته که باید بیش از پیش به آن پرداخت.
قرایی مقدم، آسیبشناس اجتماعی که چندی قبل مطالعهای نیز درباره شیوع ارتباط جنسی میان دانشآموزان دبیرستانی با مطالعه روی ۱۵۰ دانشآموز داشته، معتقد است که این گونه مطالعات و نتایج آنها قابل اعتناست و باید مورد توجه قرار گیرد.
وی به «قانون» میگوید: واقعیت آن است به دلایلی که در ادامه به آن اشاره میکنم، سن بلوغ و رابطههای جنسی در جامعه ایرانی کاهش یافته و این مسئله خطرات جدی میتواند برای جامعه به دنبال داشته باشد.
تبعات کاهش سن بلوغ دختران
«متاسفانه گروهی از دختران بسیار زود وارد مسائل مربوط به ارتباط جنسی شده و از دوران دبیرستان وارد رفتارهای پر خطر و رابطه دوستی با پسران میشوند.» قرایی مقدم دلیل اصلی رخداد این موضوع را اینگونه مطرح میکند که با تغییرات در سبک زندگی، اخلاق، اعتقادات و هر آنچه که در زندگی دارای حرمت است، با تزلزل در میان خانوادهها دچار لغزش و جامعه به نوعی دچار آنومی اجتماعی شده است. این مسئله سبب شده تا پایبندی به محرم و نامحرم در میان گروههایی از مردم کاهش پیدا کرده که خود سبب کاهش سن بلوغ و میل به رابطه جنسی میشود. این آسیب شناس اجتماعی ادامه میدهد: شخصا در چند سال قبل مطالعهای را روی ۱۵۰ دختر دبیرستانی داشتم که نشان میداد اکثر دختران مورد مطالعه رابطه جنسی با دوست پسر در دوران دبیرستان داشته اند. قرایی مقدم درباره زمینههای کاهش سن بلوغ در جامعه اظهار میدارد: آنچه مشخص است اکنون حرمتها در جامعه و میان خانواده ضعیف شده است. این موضوع نیز میتواند از اثرات رشد استفاده از ماهواره، استفاده نادرست از فضای مجازی، روابط ناصحیح خانوادگی و حتی مسافرتهای خارج از کشور باشد. وی تاکید میکند: بلوغ دختران تا ۱۴ سالگی است و این دوران، بحران بلوغ دختران و روابط آنهاست که از لحاظ غریزی دچار عذاب و رنج هستند. در این دوران، گروهی از دختران با اندک توجهات و تاثیرات هم کلاسیها فریب خورده و دچار رابطه جنسی میشوند و پس از آن درگیریهای فردی زیادی را پیدا میکنند.
رابطه جنسی میان دانش آموزان
اما نتایج تحقیق درباره «رفتارهای پُرخطر در بین دانشآموزان نوجوان دختر و پسر شهر تهران» که اخیرا در فصلنامه رفاه اجتماعی، وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی منتشر شده نشان میدهد که کشیدن قلیان و سیگار، رابطه جنسی، کتککاری بیرون از خانه و نوشیدن الکل به ترتیب شایعترین رفتارهای پرخطر میان دختران دبیرستانی است.
در این میان، «رابطه جنسی اجباری» از جمله رفتارهای پرخطر این دانش آموزان بوده و حدود ۱۵ درصد نوجوانان دبیرستانی تهرانی که در این تحقیق شرکت کرده بودند چنین رابطهای را گزارش کردهاند. در این پژوهش به تعریف «رابطه جنسی اجباری» اشاره نشده است و روشن نشده که آیا این نوجوانان به اجبار به رابطه جنسی تن دادهاند یا کسی را مجبور به رابطه جنسی کردهاند. این تحقیق همچنین نشان میدهد که کمتر از نیمی از دانشآموزان دبیرستانی (۴۳ درصد) در آخرین رابطه خود از کاندوم استفاده کردهاند و از این نظر دختران دبیرستانی در روابط جنسی کمتر از پسران از کاندوم استفاده میکنند. این پژوهش، با حمایت مالی نهاد ریاست جمهوری، روی ۱۲۸۰ پسر و دختر دبیرستانی ۱۵ تا ۱۸ ساله (نیمی پسر، نیمی دختر) در مدارس شمال و جنوب تهران انجام شده و نتایج آن در فصلنامه رفاه اجتماعی، وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی منتشر شده است. برای این تحقیق، رفتارهایی که میتوانند «آسیبجسمانی (زدوخورد)، روانی (سوء مصرف مواد) و اجتماعی (بارداری در نوجوانی)» به همراه داشته باشند بهعنوان رفتار پر خطر در نظر گرفته شدهاند.
با اینکه این رفتارهای پر خطر در پسران بیشتر از دختران دیده میشود، اما تمام رفتارها در هر دو جنس دیده شده است و «زمینه قومیتی (فارس، آذری، کرد، لر و غیره) در بروز این رفتارها تاثیری ندارد.» ا. ین پژوهش «همهگیری بالای سوء مصرف مواد» که قبح عمل را برای نوجوان کم میکند و «در دسترس بودن سیگار و تنباکو برای همه نوجوانان در تمام سنین بدون هیچ مهار یا نظارتی» به نحوی که «الکل و دیگر مواد مصرفی را در چند ساعت با یک تلفن یا رفتن به پارک محله» میتوان فراهم کرد را از دلایل گستردگی کشیدن سیگار و قلیان و سوء مصرف مواد ذکر کرده است. بر اساس نتایج این پژوهش، در مجموع حدود ۱۵ درصد دانشآموزان دبیرستانی بیرون از خانه و در مدرسه سلاح سرد (چاقو، پنجهبکس) حمل میکنند. در زمینه خشونت علاوه بر الگوهای نامناسب در «برنامههای تلویزیونی و بازیهای رایانهای»، به نقش «نگرشها و انتظارات اطرافیان» توجه شده که «برای نمونه خشونت را برای دختران نمیپذیرند در حالی که در مورد پسران گاه چنین رفتارهایی را تشویق هم میکنند.» در مورد رفتارهای پر خطر جنسی پایین آمدن سن بلوغ و بالا رفتن سن ازدواج به عنوان یکی از دلایل اصلی مطرح شده است.
رشد مصرف سیگار، قلیان و ارتباط با جنس مخالف میان دانشآموزان
«جعفر بای» آسیب شناس اجتماعی نیز با اشاره به اینکه مصرف سیگار، قلیان و ارتباط با جنس مخالف در میان جامعه دانشآموزی رو به افزایش است، گفته که آسیبهای اجتماعی بیش از هر گروهی نوجوانان را در معرض خطر قرار میدهد و باید قبل از آنکه دیر شود چارهای برای آن اندیشید. موضوعی که باید همه مسئولان به ویژه آموزش و پرورشیها بپذیرند افزایش آسیبهای اجتماعی در میان جامعه دانشآموزی است. مشکل این است که آموزش و پرورش به دنبال پاک کردن صورت مسئله است در حالی که جامعه دانشآموزی با افزایش آسیبهای اجتماعی مواجه است و راهحل آن سرپوش گذاشتن بر موضوع نیست. آسیبهای اجتماعی در بین پسران بیشتر بوده و عواملی همچون مصرف سیگار، قلیان یا ارتباط با جنس مخالف در جامعه دانشآموزی رو به گسترش است. البته در رابطه با افزایش مصرف سیگار و قلیان در بین دانشآموزان عواملی همچون در دسترس بودن آسان آنها بیتاثیر نیست. رسالت پرورشی در آموزش و پرورش باید پُررنگتر شود، اما هماکنون برای رصد موفقیت یک مدرسه، میزان قبولیها ملاک است و معیارهای اخلاقی و فرهنگی جایگاهی ندارد البته این این موضوع را نهادهای بیرونی بر آموزش و پرورش تحمیل کردهاند و این نهاد ناخواسته در مسیری قرار گرفته که گویی تنها وظیفهاش آموزش و موفقیت تحصیلی است. در نتیجه بُعد پرورش که نیاز مبرم هر خانواده و جامعه است دچار غفلت قرار میگیرد. این آسیبشناس اجتماعی تاکید میکند: زمانی که مسائل پرورشی جزو اولویتهای اصلی نباشد مسلماً شاهد رشد آسیبهای اجتماعی در بین دانشآموزان خواهیم بود و اگر در این رابطه غفلتی رخ دهد نمیتوان انتظار جامعهای سالم را در آینده داشت. برای مقابله با آسیبهای اجتماعی در بین دانشآموزان همکاری بین بخشی ضعیف است در حالی که سایر نهادها برای رفع این مشکل باید همکاری مناسبی را با آموزش و پرورش داشته باشند و هماکنون که آسیبهای اجتماعی در میان جامعه دانشآموزی به یک بحران تبدیل نشده است باید برای آن چارهای اندیشید.
ارسال نظر