رحيمي متهم سوم است؛ اصولگراها و احمدینژاد متهمان اول و دوم
پارسینه: صادق زیباکلام، در باره نامه محمدرضا رحیمی معاون رئیسجمهور در دولت دهم گفت: متهمان ردیف اول و دوم پرونده فساد شرکت بیمه ایران، اصول گراها و شخص احمدینژاد هستند.
به گزارش پارسینه، این فعال سیاسی و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران به سايت «انتخاب خبر» گفت: اگر قرار باشد منصفانه قضاوت كنيم بايد بگوييم اصول گرایان متهم ردیف اول، آقای احمدینژاد متهم ردیف دوم و آقای محمدرضا رحیمی متهم ردیف سوم اين پرونده ميباشند. وی با اشاره به این که برداشت پولها توسط آقای رحیمی صورت ميگرفته، افزود: نکته اساسی این است که وی با این پولها چه کاری انجام ميداده است؟ آیا آنها را تبدیل به دلار ميکرده و به خارج از کشور ميفرستاده یا ارز، طلا و زمین خریداری ميکرده یا خیر؟ که پاسخ این سوالها منفی است؛ در واقع آقای رحیمی، هیچ مقداری از این پولها را به مصرف شخصی خود نرسانده بلکه در واقع بخشی از این پولها به نمایندگان اصولگرای مجلس داده ميشده است.
این فعال سیاسی با پرسش این سوال که علت هزینه کردن این پولها برای نمایندگان اصولگرای مجلس چه بوده است، تصریح کرد: این پولها به این دلیل به نمایندگان اصولگرای مجلس داده ميشده تا حمایت آنها برای آقای احمدینژاد، خریداری شده و تضمین شود؛ به همین دلیل، اصولگرایان در این ماجرا متهم ردیف اول هستند و آقایان احمدینژاد و رحیمی متهم ردیف دوم و سوم ميباشند.
زیباکلام اظهار داشت: در واقع آقای رحیمی یک قطعه از پازل است که البته قطعه مهمی نیز بوده است، اما باید دید آقای رحیمی سال 1385 چه مقدار پول داشته و آقای رحیمی سال ۱۳۹۲ چه مقدار؟ در این خصوص، به نظر نميرسد در فاصله این سالها دارایی آقای رحیمی و خانواده اش تغییری کرده باشد. وی اضافه کرد: این که نامبرده حدود 5 میلیارد پولی که در حال حاضر صحبت آن هست را چه کرده، این پول برای حمایت از آقای احمدینژاد به اصول گراها داده ميشده است؛ بنابراین آقای رحیمی، تنها ميتواند متهم ردیف سوم پرونده باشد.
دکتر امیدواریم تو را در مجلس آینده ببینیم
دکتر زیبا کلام چی میزنه؟ زده تو کار قضاوت؟ :)))) اللهم اشف کل مریض :-)))
در زمان حضرت محمد (ص) شخصی که دشمن این خانواده بود هر وقت که میدید مسلمانان پیشرفت میکنند و کفار به پیغمبر ایمان میآوردند خیلی رنج میکشید. عاقبت نقشه ای کشید که پیغمبر را به خانه اش دعوت کند و به آن حضرت آسیب برساند. به این منظور چاهی در خانه اش کند و آن را پر از خنجر و نیزه کرد، آن وقت رفت نزد پیغمبر و گفت: «یا رسول الله اگر ممکن باشد یک شب به خانه من تشریف فرما شوید.» حضرت قبول کرد، فرمود: «برو تدارک ببین ما زیاد هستیم.» شب مهمانی که شد، پیغمبر (ص) با حضرت علی (ع) و یاران دیگرش به خانه آن شخص رفتند. آن شخص که روی چاه بالش و تشک انداخته بود بسیار تعارف کرد که پیغمبر روی آن بنشیند. پیغمبر بسم الله گفت و نشست. آن شخص دید که حضرت در چاه فرو نرفت، خیلی ناراحت شد و تعجب کرد. بعد گفت حالا که حضرت در چاه فرو نرفت در خانه زهری دارم آنرا در غذا میریزم که پیغمبر و یارانش با هم بمیرند. زهر را در غذا ریخت و جلوی میهمانان آورد، اما پیغمبر فرمود: «صبر کنید.» و دعایی خواند و فرمود: «بسم الله بگویید و مشغول شوید.» همه از آن غذا خوردند. موقعی که پذیرایی تمام شد پیغامبر و یارانش به راه افتادند که از خانه بیرون بروند. زن و شوهر با هم شمع برداشتند که پیغمبر را مشایعت کنند. بچه های آن شخص که منتظر بودند میهمانان بروند بعد غذا بخورند، وقتی دیدند پدر و مادرشان با پیغمبر از خانه بیرون رفتند پریدند توی اتاق و شروع کردند به خوردن ته بشقابها. پیغمبر که برای آنها دعا نخوانده بود همه شان مردند. وقتی که زن و شوهر از مشایعت پیغمبر و یارانش برگشتند دیدند بچه هایشان مرده اند. آن شخص ناراحت شد و دوید سر چاه و به تشکی که بر سر چاه انداخته بود لگدی زد و گفت: «آن زهرها که پیغمبر را نکشتند، تو چرا فرو نرفتی؟» ناگهان در چاه فرو رفت و تکه تکه شد. از آن موقع میگویند: «چاه مکن بهر کسی، اول خودت دوم کسی
اصول ... "میلیاردی" چند؟!
خبر خوشي هست و اميدواريم به حقيقت پيوند بخوره