آیا داعش،پروژه مخفی روسیه است؟
پارسینه: روسیه قصد چیدن میوه ای را دارد که دیگران درخت آن را پرورانده و از گزند حوادث حفظ کرده اند.
پارسینه/آرش رازانی: شاید این عنوان در بدو امر غیر منتظره به نظر آید ،ولی تحرکات اخیر روسیه در منطقه حکایت دیگری را روایت می کند.حکایتی که حاکی از سناریوی خونبار یکی دیگر از قدرت های فرامنطقه ای برای منطقه ی مصیبت زده ی خاورمیانه است.
ماجرا از سخنرانی اوباما در دانشگاه قاهره آغاز می شود.سخنرانی که پس از خروج نظامی آمریکا از عراق انجام شد و حکایت از تغییر دکترین رسمی دولت آمریکا در منطقه داشت.بر اساس این سخنرانی و آنچه که اوباما گفت،آمریکا موضع اساسی خود را در منطقه از دخالت سخت به دخالت نرم و در ظاهر حمایت از حرکت های دموکراسی خواهانه اما در باطن استحاله ی نرم ساختار اجتماعی و سیاسی در کشور های خاورمیانه و شمال آفریقا تغییر می داد.
پس از این سخنرانی و به فاصله ی چند ماه،انقلاب مردمی در تونس منجر به سقوط زین العابدین ین علی شد و پس از آن دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر فرو ریخت.این تغییرات نه به واسطه ی سخنرانی اوباما ، که به دلیل تغییرات اجتماعی این کشور ها بود.تغییراتی که سیستم های اطلاعاتی آمریکا بیش از سیستم های فاسد حکومت های محلی از ان آگاه بوده و به اوباما اصطلاحا "خط دادند" تا به پیشواز این اتفاقات در حال وقوع رود.
در همین حال،حرکت های سلفی مسلحانه پس از دریافت ضربات خرد کننده در عراق و افغانستان در حال افول بوده و نمود و ظهور پراکنده ای در مناطق دور افتاده داشتند.اما ورق به سرعت برگشت.
پس از قیام قسمتی از حاکمیت لیبی بر علیه قذافی ( که با الگوی مشابه در سوریه و توسط عناصر ناراضی و قدیمی حزب بعث که از ساختار مرکزی قدرت در زمان بشار اسد دور افتاده بودند،انجام شد ) ناگهان ایمن الظواهری علیه این دو حاکم عربی اعلام جهاد کرد و عناصر سلفی مسلح به سمت این دو کشور سرازیر شدند و به سرعت جنگ دو جانبه ی درونی این کشورها که با رنگ و بوی ملی در جریان بود را به جنگ های چند ملیتی عقیدتی مبدل کردند.
سقوط سریع قذافی این امید را به کشور های ذی نفع در سقوط حکومت های قدیمی لیبی وسوریه مانند اسرائیل،ترکیه و فرانسه و ایتالیا می داد که سوریه نیز به زودی به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد.اما این گونه نشد.
دو عامل پیش بینی ها را به هم زدند.عامل اول،عدم تفوق یک گروه بر گروه های دیگر بود که عملا کانون قدرت را از بین برد وباعث ایجاد حالت ملوک الطوایفی در مناطق تحت سیطره ی گروه های مختلف در این کشورها شد و عامل دوم مقاومت ارتش سوریه و مناطق وفادار به اسد و حمایت سیاسی و مستشاری ایران از دولت اسد به عنوان قسمتی از حلقه ی مقاومت علیه اسرائیل بود.عاملی که در سوریه جنگ را فرسایشی و طولانی کرد.
در این ایام بود که ناگهان،داعش به عنوان یک نیروی تازه نفس و بسیار سازمان یافته در شمال سوریه و عراق ظهور کرد و بسیار قوی تر از اسلاف خود مانند جبهه النصره به فتوحات و تصرف مناطق تحت حاکمیت دولت سوریه و گروه های دیگر متخاصم پرداخت
.حرکتی که به سرعت و از طریق مناطق هم مرز به خاک عراق نیز کشیده شد.جغرافیای سیاسی غرق در اختلافات طائفه ای در عراق این مجال را به آنان داد که در عراق نیز جولان داده و مناطق مهمی را به تصرف خود در آورند.توان بالای رزمی،سازماندهی مناسب و برنامه دار بودن آنها برای تاسیس امارت اسلامی تفاوت های خاصی را بین این گروه و سایر گروه های تکفیری پیش چشم ناظران عیان نمود.
هم زمان با این ظهور،اوکرائین در اتش اختلاف می سوخت.آمریکا و اروپا با چشم بستن بر آنچه در سوریه می گذشت و نیمه کاره ماندن وضعیت لیبی به حمایت از غرب گرایان اوکراین برخاسته و روسیه را به شدت تحت فشار قرار داده بودند.
روسیه اما غیر از تصرف سریع شبه جزیره ی کریمه و تسلیح حامیان خود در اوکراین واکنش دیگری به این ورود بی سابقه ی اروپا و آمریکا به حیاط خلوت خود نشان نداد.طرح پاسخ خود را ماهرانه در حال اجرا داشت.آری،طرح روسیه این بود پاسخ ضربه در اوکراین را در خاورمیانه به حریفان وارد کند.حال چگونه این فرایند توسط روسیه قابل اجرا بود؟
فرضیه این است که بر خلاف سایر گروه های سلفی ، داعش ساخته ی روسیه است و ظهور ،گسترش و در حال حاضر سرکوب و نابودی آن در چارچوب منافع بلند مدت روسیه ارزیابی می شود .برای این مدعا دلایل زیر اقامه می شود:
یکم : سازماندهی و فرماندهی عالی نظامی و سیاسی داعش بنا به شواهد فراوان و اذعان کارشناسان بر عهده ی دو گروه است.افسران بعثی عراقی و نیروهای آموزش دیده ی چچنی. هر دو این گروه ها مستقیم یا با واسطه از درس آموختگان مکتب نظامی روسیه هستند و سر نخ تحرکات آنها می تواند هنوز در اختیار عوامل اطلاعاتی روسیه باشد.شناخت بالای آنها از جغرافیای سیاسی منطقه و آشنایی با شیوه های رزم کار آمد و متناسب با قوا ی محدود یاد آور توان رزمی چریک های چپ در دوران جنگ سرد است.
دوم : وتوی قطعنامه های سازمان ملل علیه سوریه و حمایت لفظی گسترده و نظامی محدود از دولت اسد باعث شد که آتش جنگ در سوریه بین گروه ها روشن مانده و تا زمان مناسب برای استفاده ی روسیه به طول بیانجامد.زمان ظهور و گسترش داعش در زمان بندی مناسب برای پیشبرد اهداف سوریه قابل ارزیابی است.اکنون روسیه است که در قامت منجی حضور نظامی گسترده و مورد حمایت بین المللی را در سوریه آغاز می کند و بر خرابه های این کشور مصیبت زده ،حضور امپریالیستی کاپیتالیستی خود را اولین بار پس از پایان جنگ سرد و به دور از مرزهایش اعلام می کند.
سوم : در طول دو سال گذشته به موازات عقب نشینی گام به گام آمریکا از منطقه و خالی کردن پشت هم پیمانان افراطی منطقه ای اش که نوعا با نو محافظه کاران آمریکا در ارتباط بوده و هم فکری دارند ،روسیه جای آمریکا را پر کرده است.
کمک های مالی و نظامی گسترده به مصر تحت حاکمیت السیسی که بر خلاف میل آمریکا با سرنگونی حکومت برآمده از انقلاب علیه مبارک به قدرت نشست ،روابط نزدیک تر و گسترده تر با اسرائیل که از روال مذاکرات هسته ای و حل اختلاف آمریکا با ایران در این زمینه به شدت خشمناک بود و نتوانست فضای سیاسی آمریکا را به خلاف قبل با خود بر علیه ایران همراه کند و در پایان سفر شاه سعودی به روسیه و بهبود مناسبات این دو کشور نشان از حرکت روسیه در حیاط خلوت امریکا دارد.
روسیه به مواضع داعش در مناطقی در سوریه حمله ی هوایی کرد و از آمریکا خواست که در آسمان سوریه حضور نداشته باش.همچنین خبر از همکاری ارتش روسیه و اسرائیل در سطح ستاد کل فرماندهی به گوش می رسد.اخبار هفته ی گذشته نیز از آماده سازی نود و شش هزار نیروی نظامی روسیه در سوریه و همچنین ارسال گسترده تجهیزات زرهی و هواپیمای نظامی به سوریه دارد.
تاریخ مصرف داعش در سوریه رو به پایان است.فرماندهان نظامی و سیاسی چچنی و عراقی از نظر ها پنهان شده و پیاده نظام چند ملیتی شان نابود و مضمحل می گردد..
در صورتی که اوضاع بر وفق مراد روسیه پیش رود،از این پس باید شاهد حضور بلند مدت سربازان روسی در خاک سوریه باشیم.
حضوری که علاوه بر تثبیت منافع ژئو پلتیک روسیه، ارمغانی برای رژیم صهیونستی دارد به نام امنیت.روسیه پایبندی به آرمان فلسطین ندارد و با حضور نظامی خود در هم مرزی با رژیم صهیونیستی ،حلقه ی مقاومت بین ایران سوریه و حزب الله را به نفع اسرائیل تضعیف خواهد نمود.وعده های ضمنی پوتین برای تغییر ساختار قدرت در سوریه و برداشتن اسد از راس حکومت سوریه پس از فیصله یافتن قضیه ی داعش،نشان از این مطلب دارد که روسیه به دنبال ایجاد یک حکومت دست نشانده در سوریه است که خطر چندانی برای اسرائیل نداشته یاشد.در این صورت،اسرائیل از دغدغه ی مهمی در مرزهایش فارغ شده و می تواند آسوده تر توان خود را صرف توسعه شهرک ها ،فشار هر چه بیشتر بر غزه و رویارویی با حزب الله کند.
.منطقه ی مصیبت زده ی خاورمیانه از حضور منجی نمایانه ی قدرت های فرا مرزی خاطرات خوشی ندارد.آمریکایی هایی که برای نجات کویت به خلیج فارس آمدند هنوز هستند.
پایگاه های نظامی آمریکا در افغانستان پس از مرگ بن لادن و ملا عمر پا بر جاست روسیه در صدد فتح سرزمینی است که با از جان گذشتگی مردم سوریه و حمایت های به لحاظ سیاسی پر هزینه ی ایران هنوز " کشور سوریه " باقی مانده است.روسیه قصد چیدن میوه ای را دارد که دیگران درخت آن را پرورانده و از گزند حوادث حفظ کرده اند.
ماجرا از سخنرانی اوباما در دانشگاه قاهره آغاز می شود.سخنرانی که پس از خروج نظامی آمریکا از عراق انجام شد و حکایت از تغییر دکترین رسمی دولت آمریکا در منطقه داشت.بر اساس این سخنرانی و آنچه که اوباما گفت،آمریکا موضع اساسی خود را در منطقه از دخالت سخت به دخالت نرم و در ظاهر حمایت از حرکت های دموکراسی خواهانه اما در باطن استحاله ی نرم ساختار اجتماعی و سیاسی در کشور های خاورمیانه و شمال آفریقا تغییر می داد.
پس از این سخنرانی و به فاصله ی چند ماه،انقلاب مردمی در تونس منجر به سقوط زین العابدین ین علی شد و پس از آن دیکتاتوری حسنی مبارک در مصر فرو ریخت.این تغییرات نه به واسطه ی سخنرانی اوباما ، که به دلیل تغییرات اجتماعی این کشور ها بود.تغییراتی که سیستم های اطلاعاتی آمریکا بیش از سیستم های فاسد حکومت های محلی از ان آگاه بوده و به اوباما اصطلاحا "خط دادند" تا به پیشواز این اتفاقات در حال وقوع رود.
در همین حال،حرکت های سلفی مسلحانه پس از دریافت ضربات خرد کننده در عراق و افغانستان در حال افول بوده و نمود و ظهور پراکنده ای در مناطق دور افتاده داشتند.اما ورق به سرعت برگشت.
پس از قیام قسمتی از حاکمیت لیبی بر علیه قذافی ( که با الگوی مشابه در سوریه و توسط عناصر ناراضی و قدیمی حزب بعث که از ساختار مرکزی قدرت در زمان بشار اسد دور افتاده بودند،انجام شد ) ناگهان ایمن الظواهری علیه این دو حاکم عربی اعلام جهاد کرد و عناصر سلفی مسلح به سمت این دو کشور سرازیر شدند و به سرعت جنگ دو جانبه ی درونی این کشورها که با رنگ و بوی ملی در جریان بود را به جنگ های چند ملیتی عقیدتی مبدل کردند.
سقوط سریع قذافی این امید را به کشور های ذی نفع در سقوط حکومت های قدیمی لیبی وسوریه مانند اسرائیل،ترکیه و فرانسه و ایتالیا می داد که سوریه نیز به زودی به سرنوشت لیبی دچار خواهد شد.اما این گونه نشد.
دو عامل پیش بینی ها را به هم زدند.عامل اول،عدم تفوق یک گروه بر گروه های دیگر بود که عملا کانون قدرت را از بین برد وباعث ایجاد حالت ملوک الطوایفی در مناطق تحت سیطره ی گروه های مختلف در این کشورها شد و عامل دوم مقاومت ارتش سوریه و مناطق وفادار به اسد و حمایت سیاسی و مستشاری ایران از دولت اسد به عنوان قسمتی از حلقه ی مقاومت علیه اسرائیل بود.عاملی که در سوریه جنگ را فرسایشی و طولانی کرد.
در این ایام بود که ناگهان،داعش به عنوان یک نیروی تازه نفس و بسیار سازمان یافته در شمال سوریه و عراق ظهور کرد و بسیار قوی تر از اسلاف خود مانند جبهه النصره به فتوحات و تصرف مناطق تحت حاکمیت دولت سوریه و گروه های دیگر متخاصم پرداخت
.حرکتی که به سرعت و از طریق مناطق هم مرز به خاک عراق نیز کشیده شد.جغرافیای سیاسی غرق در اختلافات طائفه ای در عراق این مجال را به آنان داد که در عراق نیز جولان داده و مناطق مهمی را به تصرف خود در آورند.توان بالای رزمی،سازماندهی مناسب و برنامه دار بودن آنها برای تاسیس امارت اسلامی تفاوت های خاصی را بین این گروه و سایر گروه های تکفیری پیش چشم ناظران عیان نمود.
هم زمان با این ظهور،اوکرائین در اتش اختلاف می سوخت.آمریکا و اروپا با چشم بستن بر آنچه در سوریه می گذشت و نیمه کاره ماندن وضعیت لیبی به حمایت از غرب گرایان اوکراین برخاسته و روسیه را به شدت تحت فشار قرار داده بودند.
روسیه اما غیر از تصرف سریع شبه جزیره ی کریمه و تسلیح حامیان خود در اوکراین واکنش دیگری به این ورود بی سابقه ی اروپا و آمریکا به حیاط خلوت خود نشان نداد.طرح پاسخ خود را ماهرانه در حال اجرا داشت.آری،طرح روسیه این بود پاسخ ضربه در اوکراین را در خاورمیانه به حریفان وارد کند.حال چگونه این فرایند توسط روسیه قابل اجرا بود؟
فرضیه این است که بر خلاف سایر گروه های سلفی ، داعش ساخته ی روسیه است و ظهور ،گسترش و در حال حاضر سرکوب و نابودی آن در چارچوب منافع بلند مدت روسیه ارزیابی می شود .برای این مدعا دلایل زیر اقامه می شود:
یکم : سازماندهی و فرماندهی عالی نظامی و سیاسی داعش بنا به شواهد فراوان و اذعان کارشناسان بر عهده ی دو گروه است.افسران بعثی عراقی و نیروهای آموزش دیده ی چچنی. هر دو این گروه ها مستقیم یا با واسطه از درس آموختگان مکتب نظامی روسیه هستند و سر نخ تحرکات آنها می تواند هنوز در اختیار عوامل اطلاعاتی روسیه باشد.شناخت بالای آنها از جغرافیای سیاسی منطقه و آشنایی با شیوه های رزم کار آمد و متناسب با قوا ی محدود یاد آور توان رزمی چریک های چپ در دوران جنگ سرد است.
دوم : وتوی قطعنامه های سازمان ملل علیه سوریه و حمایت لفظی گسترده و نظامی محدود از دولت اسد باعث شد که آتش جنگ در سوریه بین گروه ها روشن مانده و تا زمان مناسب برای استفاده ی روسیه به طول بیانجامد.زمان ظهور و گسترش داعش در زمان بندی مناسب برای پیشبرد اهداف سوریه قابل ارزیابی است.اکنون روسیه است که در قامت منجی حضور نظامی گسترده و مورد حمایت بین المللی را در سوریه آغاز می کند و بر خرابه های این کشور مصیبت زده ،حضور امپریالیستی کاپیتالیستی خود را اولین بار پس از پایان جنگ سرد و به دور از مرزهایش اعلام می کند.
سوم : در طول دو سال گذشته به موازات عقب نشینی گام به گام آمریکا از منطقه و خالی کردن پشت هم پیمانان افراطی منطقه ای اش که نوعا با نو محافظه کاران آمریکا در ارتباط بوده و هم فکری دارند ،روسیه جای آمریکا را پر کرده است.
کمک های مالی و نظامی گسترده به مصر تحت حاکمیت السیسی که بر خلاف میل آمریکا با سرنگونی حکومت برآمده از انقلاب علیه مبارک به قدرت نشست ،روابط نزدیک تر و گسترده تر با اسرائیل که از روال مذاکرات هسته ای و حل اختلاف آمریکا با ایران در این زمینه به شدت خشمناک بود و نتوانست فضای سیاسی آمریکا را به خلاف قبل با خود بر علیه ایران همراه کند و در پایان سفر شاه سعودی به روسیه و بهبود مناسبات این دو کشور نشان از حرکت روسیه در حیاط خلوت امریکا دارد.
روسیه به مواضع داعش در مناطقی در سوریه حمله ی هوایی کرد و از آمریکا خواست که در آسمان سوریه حضور نداشته باش.همچنین خبر از همکاری ارتش روسیه و اسرائیل در سطح ستاد کل فرماندهی به گوش می رسد.اخبار هفته ی گذشته نیز از آماده سازی نود و شش هزار نیروی نظامی روسیه در سوریه و همچنین ارسال گسترده تجهیزات زرهی و هواپیمای نظامی به سوریه دارد.
تاریخ مصرف داعش در سوریه رو به پایان است.فرماندهان نظامی و سیاسی چچنی و عراقی از نظر ها پنهان شده و پیاده نظام چند ملیتی شان نابود و مضمحل می گردد..
در صورتی که اوضاع بر وفق مراد روسیه پیش رود،از این پس باید شاهد حضور بلند مدت سربازان روسی در خاک سوریه باشیم.
حضوری که علاوه بر تثبیت منافع ژئو پلتیک روسیه، ارمغانی برای رژیم صهیونستی دارد به نام امنیت.روسیه پایبندی به آرمان فلسطین ندارد و با حضور نظامی خود در هم مرزی با رژیم صهیونیستی ،حلقه ی مقاومت بین ایران سوریه و حزب الله را به نفع اسرائیل تضعیف خواهد نمود.وعده های ضمنی پوتین برای تغییر ساختار قدرت در سوریه و برداشتن اسد از راس حکومت سوریه پس از فیصله یافتن قضیه ی داعش،نشان از این مطلب دارد که روسیه به دنبال ایجاد یک حکومت دست نشانده در سوریه است که خطر چندانی برای اسرائیل نداشته یاشد.در این صورت،اسرائیل از دغدغه ی مهمی در مرزهایش فارغ شده و می تواند آسوده تر توان خود را صرف توسعه شهرک ها ،فشار هر چه بیشتر بر غزه و رویارویی با حزب الله کند.
.منطقه ی مصیبت زده ی خاورمیانه از حضور منجی نمایانه ی قدرت های فرا مرزی خاطرات خوشی ندارد.آمریکایی هایی که برای نجات کویت به خلیج فارس آمدند هنوز هستند.
پایگاه های نظامی آمریکا در افغانستان پس از مرگ بن لادن و ملا عمر پا بر جاست روسیه در صدد فتح سرزمینی است که با از جان گذشتگی مردم سوریه و حمایت های به لحاظ سیاسی پر هزینه ی ایران هنوز " کشور سوریه " باقی مانده است.روسیه قصد چیدن میوه ای را دارد که دیگران درخت آن را پرورانده و از گزند حوادث حفظ کرده اند.
سلام به نظرمن دید واقعا درستی هست روسیه کشوری نیست که بخواد دلش واسه سوریه بسوزه نشونم داده که چطورپشت ایران روخالی کرد پس بازم میتونه اینکارروبکنه ! درصورتی که کلی مردم این کشورزحمت کشیدن کشته دادن زخمی دادن آواره دادن آ[رم چنگال یه ابرقدرت بیاد روی سرشون !
یه سوال ؟! اینهمه جنگنده روسیه وارد سوریه کرده فقط خبرخونده میشه داعش فرارمیکنه ؟میشه آخه ؟داریم ؟ یعنی تلفات نمیدن اینا ؟چجوریاست آمریکام که میگفت میزنه همین بود اینا فقط رعب ووحشت درست کردن خبری ازعملکردم هست ؟
ممنون از تحلیل آبکی
موافق نیستم
احسنت به این مقاله
توهم شاخ ودم ندارد روسیه مبتنی بر حضور چچنها ودشمنی بالفعل انها با روسیه ویارگیری در مقابل امریکا در سوریه حاضر شده