گوناگون

عباس عبدی: توانایی میرحسین و کروبی در هفته های آینده روشن می شود

عباس عبدی در یادداشتی که در روزنامه اعتماد ملی منتشر شد نوشته است: میرحسین موسوی قادر است که بخش‌هایی از بدنه صادق جناح حاکم و نیز بخشی از نیروهای اصلا‌ح‌طلب را متحد کنند، همچنان که آقای کروبی می‌تواند به بازسازی روابط داخلی اصلا‌ح‌طلبان بپردازد و بخش اصلی و مهم‌تر آنان را در کنار گروه‌های متعدد دیگر مجددا بسیج کرده و انتخاباتی موثر را تا پایان راهبری کنند البته این امکان بالقوه در هر دو نفر وجود دارد، اما اینکه هرکدام تا چه حد بتوانند این ظرفیت را فعلیت بخشند، در هفته‌های آینده روشن خواهد شد.

انصراف آقای خاتمی اتفاق مهمی است که احتمالا‌ بسیاری از موضوعات دیگر انتخابات را تا پایان آن تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. این انصراف را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟ آیا تصمیمی درست بوده یا اشتباه؟ فارغ از این پرسش‌ها، نحوه برخورد علا‌قه‌مندان به ایشان با انتخابات و شخص آقای خاتمی چگونه باید باشد؟ برخی از دوستان و فعالا‌ن معتقدند که این تصمیم اشتباه بوده است زیرا پذیرفتنی نیست که پس از حضور فعلی به صرف نامزدی آقای موسوی، آقای خاتمی انصراف دهند و اعتبار آن جمله نیز مربوط به پیش از آمدن بوده است و اکنون که آقای خاتمی وارد عرصه شده و حتی سفرهای استانی خود را هم آغاز کردند، دلیلی بر این انصراف نیست.

اگر آن جمله ناظر به توافق میان آن دو بوده است، با آمدن آقای خاتمی دیگر وجهی برای آمدن آقای موسوی باقی نمی‌ماند و اگر آن جمله ناشی از یک‌سوءبرداشت یا سخنی یکطرفه بوده، باز هم به دلیل مصالح مردم و جامعه می‌توان بر حسب موقعیت جدید موضع مناسبی اتخاذ کرد. ضمن اینکه در این فاصله شور و هیجانی هم پیدا شده که نادیده گرفتن آن با انصراف از نامزدی درست نیست، و اگر در گذشته آمدن و نیامدن بیشتر جنبه فردی و شخصی داشت، در حال حاضر جنبه عمومی و جمعی هم دارد و تبعات آن گریبان دیگران را هم خواهد گرفت. توجه به این استدلا‌ل‌ها و دلا‌یل دیگر نشان می‌دهد که انصراف به دلیل حضور آقای موسوی از منطقی استوار برخوردار نیست و می‌توان آن را اشتباه دانست.

اما باید توجه داشت که دلیل اصلی این انصراف نامزدی آقای موسوی نیست، بلکه همان دلیلی است که به واسطه آن آقای خاتمی ماه‌های متمادی درباره آن فکر و موضوع را سبک سنگین کردند و این علت در دو هفته اخیر بیش از گذشته نمود یافته بود، دلیلی که بارها جناب آقای خاتمی از آن به هزینه‌بر بودن این حضور یاد کردند؛ هزینه‌ای که برای جامعه به مراتب از ادامه دولت فعلی در دور بعدی هم می‌توانست بیشتر باشد. بنابراین اگر از این حیث انصراف به‌دلیل حضور آقای موسوی به مساله نگاه کنیم، شاید این تصمیم اشتباه بود اما این تصمیم از زاویه دوم، آقای خاتمی و مجموعه اصلا‌ح‌طلبان را از مواجه شدن با اشتباهی بدتر در آینده نجات داد و تصمیم عقلا‌نی یعنی همین.

تصمیم شجاعانه و عقلا‌نی یک سیاستمدار آن نیست که میان دو گزینه خوب و بد، گزینه خوب را برگزیند، چنین حالتی در عالم سیاست کمتر رخ می‌دهد. تصمیم عاقلا‌نه و شجاعانه وقتی است که فرد میان دو گزینه بد و بدتر، گزینه بد را برمی‌گزیند و میان منافع کم و کوتاه‌مدت با ضرر زیاد و بلندمدت، از ضرر بلندمدت پرهیز می‌کند. میان فشار احساسی و روانی برای انجام عمل با محاسبه و منطق و عقلا‌نیت، دومی را برگزیند. من قبلا‌ هم گفته‌ام فشار روانی و احساسی که در جریان ورود به عرصه انتخابات به آقای خاتمی وارد شد، و دو گزینه خدمت و خیانت برای ایشان تعریف کردند و عدم ورود را به منزله خیانت شمردند، عملی ناپسند و خلا‌ف اخلا‌ق بود، حتی اگر کسی هم معتقد بود که آقای خاتمی باید وارد میدان می‌شد، لا‌زم بود که مبانی خود را با منطق و استدلا‌ل ارائه می‌کرد اما فشار تبلیغی و روانی و احساسی به درد هر کاری بخورد برای سیاست، آن هم در میدان سیاسی ایران و اصلا‌ح‌طلبان مفید نیست. برای ساخت هر کالا‌یی ابتدا فکر می‌کنند پس از رسیدن به نتیجه مثبت برای تولید آن هم، دقت و فکر لا‌زم را در تولید به کار می‌برند و فقط موقع فروش و عرضه است که تبلیغ می‌کنند.

اما برخی دوستان درباره کالا‌ی سیاسی به نحو معکوسی عمل کردند؛ اول تبلیغ کردند، در مرحله انصراف هم می‌خواستند همین شیوه را پیش بگیرند که جناب خاتمی سریع‌تر از گذشته اقدام کرد و این دوستان ظاهرا عقلا‌نیت جمعی را برای مراحل پایانی گذاشته بودند.

اشکالی که در این شیوه به وجود می‌آید شکل‌گیری یأس و ناامیدی در برخورد با اولین مانع است؛ موضوعی که ممکن است در حال حاضر نزد جوانان پرشور و طرفدار آقای خاتمی پیش ‌آمده باشد، مشکل دیگر هم رویگردانی نسبی از عامل این یأس و ناامیدی است، که این خود بدتر از اشکال اول است. به نظر من باید هر دو مشکل را حل کرد و اجازه نداد که گسترش یابد.

اگر آقای خاتمی از ابتدا برای اثبات حضور خویش وارد میدان می‌شد، انصراف از نامزدی می‌توانست موجب یأس و ناامیدی و حتی تحریم و کناره‌گیری شود اما همانطور که آقای خاتمی بارها و در اعلا‌میه انصراف نیز گفته است، برای تغییر مدیریت فعلی گام به میدان گذاشته است، و اگر این تغییر اصل است پس باید از این انصراف انرژی بیشتری گرفت و با احساس مسوولیت و نشاط افزون‌تری به سوی این تغییر گام برداشت. امید به تحقق این هدف، همان انگیزه اصلی است که آقای خاتمی را وادار به این تصمیم شجاعانه و عقلا‌نی کرد. و اتفاقا آقای خاتمی در اعلا‌میه خود هم روشن کرده است که انصراف از نامزدی به منزله کنار رفتن از عرصه سیاست نیست و چه بسا با دست بازتری برای بسط گفتمان اصلا‌حی وارد میدان شوند و بیان ایده‌های خود معیاری برای سنجش نامزدها و برنامه‌های نامزدها در اختیار افکار عمومی و علا‌قه‌مندان به ایشان قرار گیرد. بنابراین جوانی که خود را علا‌قه‌مند به وی می‌داند، برای اثبات صداقت خود باید این راه را در کلیت آن طی کند.

مشکل دیگر رویگردانی و ناامیدی و افزایش فشارها به آقای خاتمی به دلیل اتخاذ این تصمیم است. همراه و همگام صادق کسی است که در موقع سختی‌ها در کنار فرد قرار گیرد، چرا که در زمان صعود و شکوفایی و اقبال مردمی در کنار افراد قرار گرفتن چیزی جز نفع‌طلبی و فرصت‌طلبی نیست. بنابراین حمایت از این تصمیم بر کسانی که ایشان را تشویق به حضور کردند، واجب‌تر است تا کسانی که در راه چنین تشویقی گام برنداشتند.

نکته پایانی که دوست دارم هم‌اکنون بگویم این است که بسیار شنیده‌ام که اگر گفته‌اند این سخن نوعی جرزنی سیاسی است که قطعا آقای خاتمی با آن موافق نخواهد بود زیرا اگر عقیده به این امر دارند و می‌دانند که با تداوم حضور خود می‌توانند تا پایان ادامه دهند و پیروز از صندوق بیرون آیند در این صورت هیچ مجوزی برای کناره‌گیری وجود ندارد، از نظر من گرچه تغییر رئیس‌جمهوری مهم است اما مشروط به ورود از موضع عقلا‌نی و قابل دفاع است.

بنابراین صحیح نیست که این فشار روانی بر آقای موسوی وارد شود، اجازه دهیم آقای موسوی برحسب راه و روشی که فکر می‌کند درست است و فارغ از تنش‌های جاری قدم بردارد. ایشان قادر است که بخش‌هایی از بدنه صادق جناح حاکم و نیز بخشی از نیروهای اصلا‌ح‌طلب را متحد کنند و بلوک جدیدی در انتخابات ایجاد کنند، همچنان که آقای کروبی می‌تواند به بازسازی روابط داخلی اصلا‌ح‌طلبان بپردازد و بخش اصلی و مهم‌تر آنان را در کنار گروه‌های متعدد دیگر مجددا بسیج کرده و انتخاباتی موثر را تا پایان راهبری کنند البته این امکان بالقوه در هر دو نفر وجود دارد، اما اینکه هرکدام تا چه حد بتوانند این ظرفیت را فعلیت بخشند، در هفته‌های آینده روشن خواهد شد.

هدف اصلی در این انتخابات در درجه اول باید بازسازی اعتماد مردم به مجموعه اصلا‌ح‌طلبان باشد و در مرحله دوم فعالیت و مشارکت سیاسی و در مرحله سوم تقویت و نهادینه کردن بنیان انتخابات در کشور به‌عنوان راهی برای برون‌رفت از معضلا‌ت عمیق کشور است و اگر این سه هدف محقق شود، هدف تغییر نیز قطعا دور از دسترس نیست.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار