پیرترین شهردار تهران چه میگوید؟
پارسینه: آن روزگار برنامه ریختم از میدان ونک تا میدان تجریش را پیاده راه کنم، منتهی ماشینها هم عبور کنند. الان درست نیست مسیر ماشینها را قطع کرد. پس مردمی که میخواهند از این طرف به آن طرف بروند و نمیتوانند و مثل من سالخوردهاند یا بیمارند چه کنند؟ درست نیست.
پیرترین شهردار تهران، کسی که با وجود ارتباط مستقیم با دربار پهلوی دوم، مورد عفو امام خمینی(ره) قرار گرفت و تا پاسی از انقلاب گذشته در شهرداری تهران باقی ماند، در گفتوگو با روزنامه «اعتماد»، برخی از سیاستهای شهرداران اخیر تهران را تحلیل کرد.
به گزارش سرویس رسانههای دیگر ایسنا "سیدجواد شهرستانی" به جز مسوولیت در شهرداری مشهد، دو بار در تهران، شهردار شده است.
شهرستانی بارها تاکید میکند به خاطر اینکه حاضر به زد و بند مالی با دولت وقت نشده بود، انجمن شهر، یا شورای شهر آن زمان عذرش را خواست، ولی به خاطر اینکه شهردار نمونه کشور بود، بار دیگر از پستهایی مانند وزارت راه و استانداری کرمانشاه به تهران بازگشت و در مقطع حساس سالهای منجر به انقلاب در تهران ماند.
او از خاطرات خود در روزهای پرفراز و فرود 57 تعریف میکند که چگونه دستور رییس ستاد بزرگ ارتشتاران، تیمسار قرهباغی درباره پاکسازی میدان 24 اسفند (انقلاب فعلی) را گوش نکرد و با وجود تذکر شاپور بختیار، رییس دولت وقت، باز همان جمله یی را گفت که به ارتشیها گفته بود: «اگر به وظایفم مربوط باشد، انجام میدهم. نباشد، انجام نمیدهم.»
شهرستانی درباره تهران امروز و سیاستهای مدیریت شهری در جمع محدود خبرنگارانی سخن گفت که در یکی از مراکز خصوصی پژوهش تاریخ در کنار ساختمان هرمی شکل بهارستان، نماد جمهوریت ایران اسلامی، گرد او نشسته بودند.
چرا بار اول از شهرداری تهران، کنار رفتید؟
عدهای از دولتیها، از شهرداری تهران پول میخواستند و من پول نمیدادم. تهدید کردند برایت مشکل درست میکنیم. گفتم پرونده را بدهید به دادگستری، من پول نمیدهم. بدهید تا دادگاه تصمیم بگیرد. من را برداشتند. بعد از من در دوران نیکپی، پول پرداخت شد.
پس آبگرفتگیهای تهران برای اخراج شما بهانه بود؟
به هیچ وجه. رفتن من از شهرداری تهران به خاطر آبگرفتگی تهران نبوده.
در همان دوره بود که شما طرح جامع را به انجمن شهر بردید؟
بله، این طرح را با آقای فرمانفرمائیان و با حضور آقای مهندس ابراهیمی برنامهریزی کرده بودیم. طرح جامع، طرحی است که باید اجرا میشد و اگر اجرا میشد، از شهر تهران، یک شهر نمونه ساخته شده بود. در این طرح، همه مسائل شهری از جمله پارکینگها دیده شده، ولی میبینیم الان تراکمها، به هم خورده. پدر مملکت را تراکمفروشی و پارکینگفروشی شهردارها درآورده. جایی را که کاربری مسکونی دارد تجاری دادهاند. تراکم منطقهای دو طبقه است، ولی 20 طبقه مجوز ساخت و ساز می دهند.
چرا شما این طرح را اجرا نکردید؟
همان روزها با آقای مهندس ابراهیمی برنامهریزی کردیم و به او گفتم زمینهای اطراف شهر را میشود مفت به دست آورد. در تهران به دو روش میشود پول درآورد. یکی اینکه خودمان برای توسعه شهر برنامهریزی کنیم و بشویم مجری برنامه اولیه توسعه شهر؛ یعنی باید دور مردم خط بکشیم و شهرداری گرفتار کار اجرایی شود. میتوانستیم به زمینداران بزرگ بگوییم اگر کسی میخواهد زمینهای خود را تفکیک کند، ما با او موافقت میکنیم که این زمین را تفکیک و افزایش سرمایه پیدا کند. این افزایش ارزش زمین را باید بیاوریم در شهر. فکر کردیم بهترین کار این است درصدی را از مالک زمین بگیریم و طرحی که برای تفکیک می خواهد تهیه کند، با نظر شهرداری تهیه و اجرا کند و بعد از اجرا، سرانه میگیریم و پولش را در شهر میآوریم و خرج میکنیم. متاسفانه این طرح، زمین ماند و اجرا نشد. راه دوم این است که خودمان در شهرداری این کار را کنیم. برای توسعه وظیفه داریم هزینه زیربنایی را بپردازیم و زمینه را آماده کنیم؛ بنابراین باید زمینهای خارج از محدوده شهر مشخص و در یک فرصت سه ساله مکانیابی شود و بعد زمینهایی را که به درد توسعه میخورد ارزیابی و خریداری کنیم. اگر کسی خواست شریک شود و اگر کسی نخواست، از راه اول برود و خودش کارها را انجام دهد.
سرمایه خرید زمینهای بزرگ از مردم را چطور تامین میکردید؟
برای سرمایه اولیه، باید اجازه بانک را میگرفتیم تا از پولهای مردم استفاده کنیم و پول مردم بانک را میچرخاند و این برنامه اجرا میشد. بررسی کردیم، چند نقطه را انتخاب و هزینههای زیربنایی را با ارزانترین مصالح محاسبه کردیم. به دربار رفتم و به محمدرضا گفتم با این پولهای شهرداری نمیتوانیم شهر تهران را با درآمد پروانه و عوارض اداره کنیم. ما فکرمان این است. شاه گفت این کار را بکنید. خودش نیز بخشی از پارک پردیسان را که متعلق به دربار بود به این کار اختصاص داد که شد شهرک غرب امروز. اگر این برنامه ادامه پیدا میکرد، عالی بود و مشکلات شهر حل شده بود. سر همین قضیه من را برداشتند.
شما به شهرداران امروز هم این توصیه را کردید؟
بله، من به مهندس عاشوری معاون آقای کرباسچی گفتم اگر پول ندارید، خلاف نکنید. گفتم بهترین کار این است که در زمین های عباسآباد (خیابان شهید بهشتی) سرقفلی تجاری بفروشید. بهتر از همه جا برای شهرداری پول میآورد. بازاریها را می شود گفت در آنجا سرمایهگذاری کنند و حتما هم این کار را میکردند. اگر آن کار را میکردند، این طور در شهر خرابکاری نمی شد. این طور بیقاعده برج نمیساختند. یک بچه الان میفهمد مشکل تهران هوای بد است که به خاطر ترافیک است. چرا ترافیک میشود؟ چون رفت و آمد زیاد است، چون فضای تجاری و اداری و مسکونی از همدیگر تفکیک نشده.
شهردارها میگویند اگر درآمد نیاورند، نمیشود شهر را ساخت و درآمدسازی بدون فروش تراکم و تغییر کاربری نمیشود. شما هم با بیپولی طرف بودید؟
بله، درآمد ما کم بود، ولی پولی برای زمینهایی که برای شهر تملک میکردیم به کسی ندادیم. میدان شهیاد (آزادی) را من بازسازی کردم. پول را از کجا آوردیم؟ فقط به مالکان اطراف این زمین رو انداختیم، به طرف گفتیم. بزرگراه چمران را من در دل تهران باز کردم. آن مسیر را از بین خانهها باز کردم. به دولت گفتم دیگر پول ندارم این کار را تمام کنم. به وزارت راه بگویید آنها بیایند خیابان را آسفالت کنند، این قدر بیپول بودیم. زمینهای بهشت زهرا که برای گورستان عمومی تملک شد، ببینید چه پولی دادیم؟ هیچی. بزرگترین زمینها که گرفته شد برای برنامهها، من گرفتم. برای راه آهن، کارها درست نمیشد که ایستگاه خوب داشته باشیم. من آمدم قطارهای مسافربری را از باری جدا کردم. قلعه آپرین را برای کار مانوری راه آهن گرفتم که بین دو اتوبان فعلی در جنوب تهران است، اگر حالا بخواهید بگیرید پول این زمینها چقدر میشود؟ این زمین، مشکل راه آهن تهران را برای ابد حل کرد. یکی از دوستان من در فرانسه بود که مالک بخش عمدهای از این زمین بود که زمین را داد. زمینهای فرودگاه ساوه (امام خمینی فعلی) را من از املاک آقای اربابی گرفتم. در مقابل هیچی نمیدادم. فقط دوستی و خدمت بود. برخی با میل و رضایت این کار را کردند. ممکن است بخشی از زمین را اضافه گرفتهام و به خودشان پس دادهام، ولی یادم نمیآید پول به کسی داده باشم.
الان میخواهند ری را از تهران جدا کنند، شما موافق این موضوع هستید؟
غلط است مدیریت یکپارچه شهر بهم بخورد.
ولی میگویند این به نفع مردم شهر ری است؟
به هیچ وجه. همه چیزش منفی است. الان که زیر نظر شهرداری تهران است، این قدر شهر را خراب میکنند، وقتی که از زیر نظر شهرداری تهران آزاد شود که اصلا نمیشود دیگر جلویش را گرفت. ری جزئی از این شهر و وابسته به این شهر است، نمی شود جدایش کرد. جاهایی که به همدیگر ارتباط دارند، برنامه دارند و کارشان همیشه با هم است، نمیشود جدا کرد. همه برنامهها باید با همدیگر تطبیق پیدا کند. اگر برنامه کاربری آنجا جداست، مثلا فقط صنعتی یا کشاورزی است، میشود جدا کرد، ولی شهر ری که با تهران یکی است نمیشود جدا باشد.
ولی یادتان هست که شما قصد داشتید شهر ری را با یک کمربند سبز از تهران جدا کنید؟
من زمانی که شهردار بودم علاقهمند بودم به فضای سبز زیاد اضافه شود. اصل در یک شهر فضای سبز است، چیزی که باعث ایجاد اکسیژن و تنفس میشود و فضا را زیبا میکند، فضای سبز است. پارکهایی که درست کردیم خیلی زیاد بود و فضای جنگل مانند در شهر درست کردیم. میخواستم برای هوا این کمربند را اجرا کنم، نمیخواستم ری را جدا کنم. باید همه چیز شهر به همدیگر ربط داشته باشد، با این جدایی، کار خراب میشود.
به نظر شما درست است برای حل مشکل ترافیک در خیابانهای مرکزی شهر، مانع حضور ماشین در برخی خیابانها شد و پیاده راه ساخت؟
آن روزگار برنامه ریختم از میدان ونک تا میدان تجریش را پیاده راه کنم، منتهی ماشینها هم عبور کنند. الان درست نیست مسیر ماشینها را قطع کرد. پس مردمی که میخواهند از این طرف به آن طرف بروند و نمیتوانند و مثل من سالخوردهاند یا بیمارند چه کنند؟ درست نیست.
ارسال نظر