گوناگون

«او» با تنهایی عاطفی‌‌اش چه کند؟

«او» با تنهایی عاطفی‌‌اش چه کند؟

پارسینه: فیلم «او» بعد از مطرح شدن در مراسم اسکار در بین سینمادوستان ایرانی جای ویژه‌ای برای خود باز کرد و بین زنان و مردان علاقمندان زیادی پیدا کرد.

پارسینه/امیرعلی رامه: حالا دیگر همه آنهایی که به سینما و فیلم‌های متفاوت‌اش علاقمند هستند فیلم «او ( Her )را دیده‌اند.فیلمی که از چند مراسم و جشنواره مانند اسکار و گلدن گلوب جوایزی مانند بهترین فیلم و فیلم‌‌نامه را دریافت کرد و یا در این بخش‌ها نامزد دریافت جایزه بود.

فیلم «او» بعد از مطرح شدن در مراسم اسکار در بین سینمادوستان ایرانی جای ویژه‌ای برای خود باز کرد و بین زنان و مردان علاقمندان زیادی پیدا کرد.

حال این‌که یک فیلم آمریکایی که به زندگی فردی یک مرد می‌پردازد چگونه می‌تواند بین ایرانیانی که تنهایی آنها در ظاهر اصلا سنخیتی با تنهایی از نوع آمریکایی ندارد، این همه طرفدار پیدا کند،‌خودش جای سوال و شگفتی است.

آنهایی که برای تنهایی آدم‌ها همیشه بهانه‌های خارجی پیدا می‌‌کنند بر این باورند که «او» تنهاست چون در دنیای تکنولوژی و ارتباطات مجازی گیر افتاده و از آدم‌های زنده اطرافش غافل شده است.منتقدان اراتباطات دنیای مجازی و آنهایی که کلا با تکنولوژی مخالف هستند فیلم «او» را نشانه‌ای از تنهایی انسان مدرن می‌دانند که آدم‌های غرب‌نشین دچارش شده‌اند!

اما این نگاه را نمی‌توان پذیرفت وقتی که پای صحبت کسانی می‌نشینی که در ایران فیلم او را دیده‌اند، با او ارتباط برقرار کرده‌اند، زندگی او غمگین‌شان کرده و حتی گاهی برای او و برای خودشان گریه کرده‌اند.

تنهایی او که موضوع و محور فیلم است اصلا ربطی به تکنولوژی و دنیای مجازی ندارد.پیشرفت وسایل ارتباط جمعی مانند بهمن عظیمی است که از کوهی بلند سرایز شده و دیر یا زود همه جا را فرامی‌گیرد.گروهی که راه و چاه را بلد نیستند زیر آوار بهمن می‌مانند و گروهی که راه در رو را بلد هستند با بهمن حتی مسابقه می‌گذارند و در کنار آن خوش هم هستند.

هیچ نیروی انسانی و یا تکنیکی نمی‌تواند مقابل پیشرفت دنیای ارتباطات را بگیرد. اگر امروز بیننده ایرانی فیلم او با دیدن تجهیزاتی که تئودور در اختیار دارد، شگفت‌زده می‌شود اما این نکته را هم خوب می‌داند که به زودی او به همه این وسایل مجهز خواهد شد.درهای هیچ کشوری را نمی‌توان به روی ارتباطات عصر جدید بست!

بنابراین تنهایی او( تئودور) را نمی‌توان به دلیل استفاده او از وسایل ارتباط جمعی جدید دانست.او تنهاست چون همدم و مونس خود را از دست داده است.تئودور آنقدر از همسرش خاطرات خوب و شیرینی دارد که اکنون که آنها از هم جدا شده‌اند، مرد به شدت احساس تنهایی می‌کند و زندگی عادی‌اش مختل شده است.

عاطفه او بعد از این‌که همسرش او را ترک کرده آسیب دیده و او نمی‌تواند این آسیب‌ را جبران کند برای همین هم هست که شبها نمی‌تواند بخوابد و در میان زن‌های مختلف به دنبال کسی می‌گردد که زخم او را ترمیم کند اما هیچ‌کس نمی‌تواند جای همسرش را برای او بگیرد.

ئتودور به همسرش وابسته است، او را دوست دارد و از مرور خاطراتی که با او داشته لذت می‌برد برای همین است که امضاء کردن برگه‌های طلاق برایش به کابوس تبدیل شده است.
فیلم «او» را می‌توان یکی از عاشقانه‌ترین فیلم‌های سینما دانست.فیلمی که استادانه تنهایی زنان و مردانی را به تصویر می‌کشد که از تنهایی عاطفی زجر می‌کشند و تلاش می‌کنند این تنهایی را بر طرف کنند اما نمی‌توانند.

تئودور به زن نیاز دارد تا خلا‌ عاطفی و جسمی خود را با او حضور او پر کند.تئودور بدون زن احساس بدی نسبت به زندگی دارد و لذتی در آن پیدا نمی‌‌کند که روزها وشبهای خود را با آن پر کند.همین احساس را زنهایی که پیرامون او دارند نیز در غیاب مردان دارند.

سامانتا که جسم ندارد و هوشی مصنوعی است تجلی این خواسته زنانه است که نیاز دارد عشق ورزی با مرد را تجربه کند، مرد او را دوست داشته باشد و به او توجه کند.

فیلم «او» را از این منظر هم می‌توان دید که خداوند همه موجودات از گیاه و حیوان گرفته تا آدمیزاد را جفت آفریده است.حیوانات و بیشتر از آنها آدم‌ها از درد تنهایی و نداشتن همدم و همزبان رنج می‌برند، افسرده می‌شوند و گاهی دق می‌کنند.

فیلم «او» لایه‌های پنهان زیادی دارد آنهایی که به دنبال ارائه تئوری‌ هستند تا انسان مدرن را تنها نشان بدهند با تماشای این فیلم ذهن‌شان برای محکوم کردن انسان غربی به کار می‌افتد اما «او» فیلمی فراتر از این‌ حرفهاست.تئودور تنهاست چون همسرش را از دست داده است و نمی‌تواند برای او جایگزین مناسبی پیدا کند.در انتهای فیلم او برای همسرش، کاترین نامه می‌نویسد و به خاطر تمام بدی‌‌هایی که در حق او کرده از او عذرخواهی می‌کند.

شغل تئودرو نامه نوشتن است و بخش زیادی از کار او را نوشتن نامه‌های عاشقانه برای دیگران شکل می‌دهد، تئودور که اکنون تنها شده خوب می‌داند که نامه عاشقانه را خود شخص باید بنویسد؛ خودش با قلم خودش و حرفهای صادقانه و از ته قلب خودش.آنهایی که تئودور به جایشان نامه می‌نویسد روزی به اندازه تئودور تنها خواهند شد!

دوست تئودور که خانم جوانی است هم پس از گذشت هشت سال نامزد خود را از دست می‌دهد و تنهایی عمیقی را تجربه می‌کند.او هم می‌فهمد که راه طولانی زندگی را بدون همدم واقعی نمی‌شود طی کرد.آدم به آدم دلخوش است و عشق چاشنی این همراهی است.

فیلم «او» در نکوهش طلاق است! در نکوهش بی‌توجهی به همراهان خوبمان در زندگی است.تئودور نشان می‌دهد که شاید بتوان روزها و شبها را با آدم‌های خیالی و مجازی پر کرد اما در غیبت آدم واقعی و عشق واقعی زندگی خالی و وحشتناک است.در غیبت آدم‌هایی که دوستمان دارند و دوستشان داریم روزها ملال آور و شب‌ها وحشتناک است.تئودور نشان می‌دهد همه آنهایی که می‌گویند دنیای خود را پر از سرگرمی کرده‌اند و دیگر به همراه واقعی نیاز ندارند، دروغ می‌گویند...تنهایی آنها عمیق‌تر است.

در کشور ما که تئوریسین‌ها مدام در حال بافتن حرف‌های گنده و به دردنخور هستند، فیلم «او» نشان می‌دهد که با استفاده از سینما چه زیبا و چه عمیق می‌شود درباره عشق، تنهایی، زندگی زناشویی و ... صحبت کرد و تاثیرگذار هم بود.

ارسال نظر

  • ناشناس

    ممنون از مطلبی که نوشتین. علاقه مند شدم این فیلم رو ببینم

  • مکس

    تشکر
    من خودم عاشقـــــــــــــــــــــــــ این فیلمم

    http://funmaxtv.mihanblog.com/

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار