در محضر شیخ المراجع
پارسینه: دیدار با شیخ المراجع، آیة الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی
هادی انصاری| روز پنجشنبه ۱۴ آذر ماه ۱۳۹۸ که مصادف با سالروز مبارک میلاد مسعود امام عسکری ع. بود، توفیق یار شد که پس از حدود ۳۳ روز بستری بودن وسپری کردن دوران نقاهت، به شکرانه بازیابی سلامت که از بزرگترین نعمتهای پرودگار به انسان است، به زیارت حضرت فاطمه معصومه ع. در قم مشرف شدم.
آنگاه با برنامه از پیش تعیین شده به دیدار از مراجع ورموز شیعه که در این مدت مورد لطفشان قرار گرفته بودم، جهت انجام وظیفه وسپاسگزاری از محبتشان از سویی، ودرک محضر پر فیض وبرکتشان، از سوی دیگر، شتافتم. در این راستا نخست به دیدار شیخ المراجع یعنی آیة الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی _گلپایگانی، مشرف شدم. ایشان اکنون بیش از یک قرن از عمر با برکت خویش را پشت سرنهاده و رشحات علمی ومعنوی این بزرگ، حوزههای شیعه وجز اینها را در برگرفته ومی گیرد.
این بزرگان سرمایههای شیعه بشمار آمده وچه زیباست محضر این بزرگان.
ساعت یازده وده دقیقه پس از بالارفتن از ۱۴ پله در خانهای بسیار ساده که بارها توفیق حضور در آن را داشته ام، این بار برای نخستین بار به اتاق خاص وویژه ایشان که از فضایی کمتر از ۱۵ متر مربع بود، گام نهادم، روحانیت ومعنویت این بزرگان به گونهای است که انسان در دیدار با این ستارگان، خود را همچون موری در برابر کوهی از علم ومعنویت وتواضع وفروتنی و... میبیند. سعی داشتم دست مبارکش را بوسه زنم. لیک این توفیق را نصیبم ننمودند واجازه ندادند.
پس از تفقد ایشان، به پارهای از فعالیتهای خویش در آستان مبارک علوی وترمیم ٩٢١٧ خشتهای گنبد مطهر آن وویژگیهای آن ونیز توسعه پیرامون ضریح مقدس امام حسین ع. واستحکام بخشیدن به سازه هزار ساله آن، همچنین پروژه ترفیع گنبد مطهر حسینی را اشاره کرده وتوضیح دادم وایشان را که مشتاقانه به عرایضم گوش فرا میدادند، در جریان برخی رخدادها ومعجزات حضرت، در این راستا قرار دادم. در این هنگام از تربت ویژهای که از عمق بیش از پنج متری بالای سر مبارک ونزدیک به پیکر مطهر، برداشته بودم را و در ظرفی از کریستال قرار داده بودم، تقدیم محضرشان نمودم. حال آیة الله دگرگون شده بود، شروع به گریستن کرده وظرف تربت را بر سر وصورت وبدنشان قرار میدادند، اندکی از تربت را مفتخر گردیدم که بر زبانشان قرار دهم، شروع به خواندن أشعاری زیبا بر سالار شهیدان نمودند، در پایان چندین بار با به زبان آوردن جملاتی نظیر به به، وچه هدیهای امروز نصیبمان گردید. با بیانی ویژه، حقیر را مورد لطف خویش قرار دادند ودعا نمودند.
بیش از نیم ساعت در محضر این بزرگ بودم که بدون تردید از لحظات عمر من بشمار نمیآمد.
در پایان ایشان با اشاره به اینکه این توفیقات وخدمات، نتیجه دعای پدر شهیدتان آقای انصاری است، مرا مورد تفقد ومحبت خویش قرار دادند. در پایان نیز همچون ورودم، إجازه ندادند که بر دستشان بوسه زنم. وسرانجام از محضر پر فیض این بزرگ، خداحافظی نمودم.
راستی که بر طبق فرموده (مجالس العلماء، عباده) انسان در چنین دیدارها ومحضرهایی، تراوش انرژی ویژه وخاصی را به درون خود دارد، وبه زبانی دیگر، انسان سبک بار گردیده و این شرایط واحساس زیبا را تا مدتی در درون خود وسلولهایش احساس مینماید.
راستی این چه احساسی است؟
آری عبادت است که چنین احساسی را در انسان بوجود میآورد. برکاتشان افزون وعمرشان دراز باد. آمین.
ارسال نظر