در سوگ استادم؛ پدر دندان پزشکی نوین ایران
پارسینه: دکتر اسماعیل یزدی پدر دندان پزشکی نوین ایران و بنیانگزار جراحی فک و صورت کشور، دیشب برابر با ٢٢ اسفند ١٣٩٨ همچون دیگر همرزمان و تلاشگران پزشکی، با ابتلا به بیماری کرونا، جان به جان آفرین تسلیم نمود.
هادی انصاری _با او از سال ١٣٥٥ هنگامی که پس از پایان ترم علوم پایه پزشکی، گام به دانشکده دندانپزشکی نهادم، آشنا شدم. آشنایی ما نیز خود حکایتی داشت.
استاد روزی مرا به دفتر خود خواست و بسیار ملاحظه کارانه، سوالاتی از وضع تحصیلی من کرد و سپس تاکید نمود که خوب درس بخوانم و هر مشکل یا سوالی داشتم، نزد او بروم.
این نخستین ملاقات خصوصی ما بودومن در شگفت از آن بودم که چرا مرا احضار نموده است. شاید دو یا سه سال بعد بود، هنگامی که تقریبا روزانه واغلب ظهرها به دفتر ایشان میرفتم، روزی سوال کردم که چرا مرا احضار کرده وبه من تاکید درس خواندن را نمودید؟
استاد پاسخ داد: من از طریق آموزش، بیوگرافی دانشجویان را در اختیار دارم و بیوگرافی تورا دیدم و معلوم شد در سفری به عتبات با پدرم شهید آیة الله انصاری آشنا شده ومورد محبت او قرار گرفته است واو این مطلب را شاید پس از دو سال دوستی وارتباط به من گفت.
رابطه ما در دانشکده رابطه استاد و دانشجو نبود بلکه رابطه پدر و فرزند بود وهمواره مورد لطف او بودم. او اصرار داشت که من در تخصص، رشته او را دنبال کنم و پاتولوژیست گردم ومن جراحی را دوست داشتم.
استاد روزی مرا به دفتر خود خواست و بسیار ملاحظه کارانه، سوالاتی از وضع تحصیلی من کرد و سپس تاکید نمود که خوب درس بخوانم و هر مشکل یا سوالی داشتم، نزد او بروم.
این نخستین ملاقات خصوصی ما بودومن در شگفت از آن بودم که چرا مرا احضار نموده است. شاید دو یا سه سال بعد بود، هنگامی که تقریبا روزانه واغلب ظهرها به دفتر ایشان میرفتم، روزی سوال کردم که چرا مرا احضار کرده وبه من تاکید درس خواندن را نمودید؟
استاد پاسخ داد: من از طریق آموزش، بیوگرافی دانشجویان را در اختیار دارم و بیوگرافی تورا دیدم و معلوم شد در سفری به عتبات با پدرم شهید آیة الله انصاری آشنا شده ومورد محبت او قرار گرفته است واو این مطلب را شاید پس از دو سال دوستی وارتباط به من گفت.
رابطه ما در دانشکده رابطه استاد و دانشجو نبود بلکه رابطه پدر و فرزند بود وهمواره مورد لطف او بودم. او اصرار داشت که من در تخصص، رشته او را دنبال کنم و پاتولوژیست گردم ومن جراحی را دوست داشتم.
استاد از شخصیتی ویژه و والا برخوردار بود. در کلاس درس دانشجویان را، همکاران آینده خود خطاب کرده و با ادب و شخصیت خاصًی برخورد مینمود.
استاد همواره در دانشگاه از پیش از انقلاب با دانشجویان وحتی اساتید و همکارانش، دارای رابطه تنگاتنگی بود به گونهای که به سنگ صبور دانشکده مشهور بود. استاد دکتر یزدی با حوصله گوش به سخنان ودرد دلهای دانشجویان ومراجعین وحتی گاه برخی از بیماران خود که دچار سرطان فک بوده ونیاز به درمان روحی، روانی داشتند، کاملا سرتا پا گوش شده وبا سخنان و راهنمائیهایش، آبی بر آتش بشمار میرفت.
استاد در طول چند دهه دوران درمان و خدمات و تدریس، به اصول انسانی و سوگند پزشکی خود وفادار بود و از آن پیروی مینمود. دفتر او و نیز مطب وب یمارستان پارس، جایگاه مراجعه نیازمندان به درمان بیماری و نیز مالی بشمار میرفت و هیچگاه بیاد ندارم که کسی به مطب او رفته باشد و دست تهی بازگشته باشد.
بیاد دارم دفتر او در دانشکده محل مراجعه دانشجویان اسلامی بود و وی سنگ صبور ما همواره بشمار میآمد. در پایان نیز از آنجا که خود را جدای از جامعه وپزشکان بشمار نمیآورد، سرانجام با بیماری کرونا که بسیاری از پزشکان وگاه دانشجویان او را از میان برده بود، خود نیز بدان مبتلا گردید و به خیل شهیدان پیوست.
او پاداش سالها خدمت خود را با نیل به جایگاه شهادت دریافت نمود که خود نشاندهنده فداکاریهای او در چندین دهه گذشته است. در این چند سالی که افتخار عضویت در فرهنگستان علوم پزشکی ایران را پیدا نموده ام، همواره در جلسات، مورد مهر ومحبت فراوان او قرار داشتم ومن همواره سعی داشتم هنگام دیدن استاد، به رغم ممانعت ایشان، دست او را بوسه زنم سپس صورت پر مهر وخندان او را در آغوش گرفته وببوسم.
بیاد دارم در اسفند ١٣٩٦ شمسی هنگامی که فرهنگستان علوم پزشکی ایران با حضور اساتید واعضای برجسته آن طی مراسمی، جائزه فعال برتر علمی سال را از دست دکتر مرندی، ریاست فرهنگستان علوم پزشکی ایران دریافت داشتم، مرحوم استاد در این هنگام با سخنان وجملاتی بسیار زیبا وبه گونهای احساساتی، مرا مورد لطف خود قرار دادند
و از فعالیتها وجایگاه علمی من سخن رانده و سخنانشان را با این جمله به پایان بردند:
که او موجب افتخار من است ومن به داشتن شاگردانی همچون وی، افتخار میورزم؛ که در این هنگام بود من به سوی استاد در حالی که از پشت تریبون به پایین میآمدند، گام برداشته ودست ایشان را در برابر جمع حاضر بوسیدم، که این اقدام من، موجب گردید که تمام اساتید حاضر در جلسه با کف زدن، حرکت مرا بستایند.
چه لحظات زیبا وفراموش نشدنی بود واشک شوق از دیدگان من واستاد سرازیر گردیده بود.
دیشب پس از شنیدن خبر درگذشت استاد، خاطرات نزدیک به نیم قرن با او، همچون فیلمی گذرا و سریع از ذهنم عبور کرد وزیبا اینکه تمام صفحات خاطرات نیم قرن با او، نقطهای سیاه وتار در آن وجود ندارد.
در باره او در وقتی دگر خاطراتی را به قلم خواهم آورد.
او برادر دکتر ابراهیم یزدی بود ودر این باره تنها نقطه اختلاف نظر ورای ما، همین بود که خواهم گفت.
استاد همواره در دانشگاه از پیش از انقلاب با دانشجویان وحتی اساتید و همکارانش، دارای رابطه تنگاتنگی بود به گونهای که به سنگ صبور دانشکده مشهور بود. استاد دکتر یزدی با حوصله گوش به سخنان ودرد دلهای دانشجویان ومراجعین وحتی گاه برخی از بیماران خود که دچار سرطان فک بوده ونیاز به درمان روحی، روانی داشتند، کاملا سرتا پا گوش شده وبا سخنان و راهنمائیهایش، آبی بر آتش بشمار میرفت.
استاد در طول چند دهه دوران درمان و خدمات و تدریس، به اصول انسانی و سوگند پزشکی خود وفادار بود و از آن پیروی مینمود. دفتر او و نیز مطب وب یمارستان پارس، جایگاه مراجعه نیازمندان به درمان بیماری و نیز مالی بشمار میرفت و هیچگاه بیاد ندارم که کسی به مطب او رفته باشد و دست تهی بازگشته باشد.
بیاد دارم دفتر او در دانشکده محل مراجعه دانشجویان اسلامی بود و وی سنگ صبور ما همواره بشمار میآمد. در پایان نیز از آنجا که خود را جدای از جامعه وپزشکان بشمار نمیآورد، سرانجام با بیماری کرونا که بسیاری از پزشکان وگاه دانشجویان او را از میان برده بود، خود نیز بدان مبتلا گردید و به خیل شهیدان پیوست.
او پاداش سالها خدمت خود را با نیل به جایگاه شهادت دریافت نمود که خود نشاندهنده فداکاریهای او در چندین دهه گذشته است. در این چند سالی که افتخار عضویت در فرهنگستان علوم پزشکی ایران را پیدا نموده ام، همواره در جلسات، مورد مهر ومحبت فراوان او قرار داشتم ومن همواره سعی داشتم هنگام دیدن استاد، به رغم ممانعت ایشان، دست او را بوسه زنم سپس صورت پر مهر وخندان او را در آغوش گرفته وببوسم.
بیاد دارم در اسفند ١٣٩٦ شمسی هنگامی که فرهنگستان علوم پزشکی ایران با حضور اساتید واعضای برجسته آن طی مراسمی، جائزه فعال برتر علمی سال را از دست دکتر مرندی، ریاست فرهنگستان علوم پزشکی ایران دریافت داشتم، مرحوم استاد در این هنگام با سخنان وجملاتی بسیار زیبا وبه گونهای احساساتی، مرا مورد لطف خود قرار دادند
و از فعالیتها وجایگاه علمی من سخن رانده و سخنانشان را با این جمله به پایان بردند:
که او موجب افتخار من است ومن به داشتن شاگردانی همچون وی، افتخار میورزم؛ که در این هنگام بود من به سوی استاد در حالی که از پشت تریبون به پایین میآمدند، گام برداشته ودست ایشان را در برابر جمع حاضر بوسیدم، که این اقدام من، موجب گردید که تمام اساتید حاضر در جلسه با کف زدن، حرکت مرا بستایند.
چه لحظات زیبا وفراموش نشدنی بود واشک شوق از دیدگان من واستاد سرازیر گردیده بود.
دیشب پس از شنیدن خبر درگذشت استاد، خاطرات نزدیک به نیم قرن با او، همچون فیلمی گذرا و سریع از ذهنم عبور کرد وزیبا اینکه تمام صفحات خاطرات نیم قرن با او، نقطهای سیاه وتار در آن وجود ندارد.
در باره او در وقتی دگر خاطراتی را به قلم خواهم آورد.
او برادر دکتر ابراهیم یزدی بود ودر این باره تنها نقطه اختلاف نظر ورای ما، همین بود که خواهم گفت.
دکتر اسماعیل یزدی در سال ۱۳۱۰ در شهر قزوین متولد شد، تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران، دبستان ادب و دبیرستان دارالفنون در سال ۱۳۲۷ به اتمام رسانید، سپس با موفقیت در آزمون ورودی به دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۳۲ با کسب رتبه اولی از دانشکده دندان پزشکی فارغ التحصیل شد و پس از دفاع از پایان نامه خود با درجه ممتاز عنوان دکترای دندان پزشکی را دریافت کرد.
آنگاه با استفاده از قانون اعزام رتبههای اول دانشگاه به خارج از کشور و دریافت بورس تحصیلی عازم ایالات متحده آمریکا شد و تحصیلات تخصصی خود را در دو رشته جراحی و آسیب شناسی دهان و فک و صورت در مراکز وابسته به دانشگاه هاروارد Harvard و دانشکده دندان پزشکی تافتس Tufts در شهر بوستون به پایان رسانید.
وی در سال ۱۳۳۸ به میهن بازگشت و اولین ارزشنامه تخصصی در جراحی دهان و فک و صورت به عنوان یکی از رشتههای تخصصی دندان پزشکی را دریافت کرد. وی نخستین مطب محدود به این رشته تخصصی را دایر و همزمان در بیمارستان پارس تهران به عنوان مسئول جراحیهای دهان و فک و صورت شروع به فعالیت کرد و اولین جراحیهای ارتوگناتیک را طبق روش روز انجام داد.
دکتر یزدی فعالیت دانشگاهی را از فروردین ۱۳۳۹ با سمت عضو هیئت علمی در بخش آسیب شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۴۰ با شرکت و موفقیت در مسابقۀ امتحان تخصّصی رئیس درمانگاهی (برابر امتحانات بورد تخصّصی فعلی) با عنوان متخصص و رئیس درمانگاه (استادیاری فعلی) در رشته آسیب شناسی به خدمات خود در دانشکده پزشکی و دندانپزشکی ادامه داد.
دکتر اسماعیل یزدی پس از کسب امتیازات لازم و ارتقاء به مرتبه دانشیاری در سال ۱۳۴۵ به خاطر اهمیت و همچنین علاقه فراوان به رشته آسیب شناسی فک و دهان به تأسیس و راه اندازی بخش و آزمایشگاه تخصّصی آسیب شناسی فک و دهان در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران اقدام و به عنوان بنیان گذار این رشته، برنامه درسی آن را تدوین کرد.
دکتر یزدی در سال ۱۳۵۳ به مرتبه استادی ارتقاء یافت و به واسطه فعالیتهای درخشان دانشگاهی، آموزشی، وی علاوه بر فعالیت آموزشی، سمتهای اجرائی، کارشناسی و مشاورهای بسیاری را به عهده داشته است که از آنها میتوان به مدیریت گروه آسیب شناسی فک و دهان دانشگاه علوم پزشکی تهران، معاونت آموزشی و سپس ریاست دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران نام برد.
سرانجام در ٢٢ اسفند ١٣٩٨ در هیاهوی بیماری کرونا در جهان وکشور، در حالی که نزدیک به نه دهه از عمر با برکت خود را پشت سر نهاده بود، جان به جان آفرین تسلیم نمود وامیدوارم که آغاز آرامشی ابدی را همراه داشته باشد.
او همچون سالها وماهها وهفتهها وروزهای زندگی اش، که همواره در کنار همکاران و دانشجویان ونیز مراجعه کنندگان از بیمارانش بود.
آنگاه با استفاده از قانون اعزام رتبههای اول دانشگاه به خارج از کشور و دریافت بورس تحصیلی عازم ایالات متحده آمریکا شد و تحصیلات تخصصی خود را در دو رشته جراحی و آسیب شناسی دهان و فک و صورت در مراکز وابسته به دانشگاه هاروارد Harvard و دانشکده دندان پزشکی تافتس Tufts در شهر بوستون به پایان رسانید.
وی در سال ۱۳۳۸ به میهن بازگشت و اولین ارزشنامه تخصصی در جراحی دهان و فک و صورت به عنوان یکی از رشتههای تخصصی دندان پزشکی را دریافت کرد. وی نخستین مطب محدود به این رشته تخصصی را دایر و همزمان در بیمارستان پارس تهران به عنوان مسئول جراحیهای دهان و فک و صورت شروع به فعالیت کرد و اولین جراحیهای ارتوگناتیک را طبق روش روز انجام داد.
دکتر یزدی فعالیت دانشگاهی را از فروردین ۱۳۳۹ با سمت عضو هیئت علمی در بخش آسیب شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۴۰ با شرکت و موفقیت در مسابقۀ امتحان تخصّصی رئیس درمانگاهی (برابر امتحانات بورد تخصّصی فعلی) با عنوان متخصص و رئیس درمانگاه (استادیاری فعلی) در رشته آسیب شناسی به خدمات خود در دانشکده پزشکی و دندانپزشکی ادامه داد.
دکتر اسماعیل یزدی پس از کسب امتیازات لازم و ارتقاء به مرتبه دانشیاری در سال ۱۳۴۵ به خاطر اهمیت و همچنین علاقه فراوان به رشته آسیب شناسی فک و دهان به تأسیس و راه اندازی بخش و آزمایشگاه تخصّصی آسیب شناسی فک و دهان در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران اقدام و به عنوان بنیان گذار این رشته، برنامه درسی آن را تدوین کرد.
دکتر یزدی در سال ۱۳۵۳ به مرتبه استادی ارتقاء یافت و به واسطه فعالیتهای درخشان دانشگاهی، آموزشی، وی علاوه بر فعالیت آموزشی، سمتهای اجرائی، کارشناسی و مشاورهای بسیاری را به عهده داشته است که از آنها میتوان به مدیریت گروه آسیب شناسی فک و دهان دانشگاه علوم پزشکی تهران، معاونت آموزشی و سپس ریاست دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران نام برد.
سرانجام در ٢٢ اسفند ١٣٩٨ در هیاهوی بیماری کرونا در جهان وکشور، در حالی که نزدیک به نه دهه از عمر با برکت خود را پشت سر نهاده بود، جان به جان آفرین تسلیم نمود وامیدوارم که آغاز آرامشی ابدی را همراه داشته باشد.
او همچون سالها وماهها وهفتهها وروزهای زندگی اش، که همواره در کنار همکاران و دانشجویان ونیز مراجعه کنندگان از بیمارانش بود.
در پایان نیز از آنجا که خود را جدای از جامعه وپزشکان بشمار نمیآورد، سرانجام با بیماری کرونا که بسیاری از پزشکان وگاه دانشجویان او را از میان برده بود، خود نیز بدان مبتلا گردید وبه خیل شهیدان پیوست، وروحش آسمانی شد.
او پاداش سالها خدمت خود را با نیل به جایگاه شهادت دریافت نمود که خود نشاندهنده فداکاریهای او در چندین دهه گذشته است. روحش شاد ونامش گرامی باد
* جراح فک و دندانپزشک و عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
او پاداش سالها خدمت خود را با نیل به جایگاه شهادت دریافت نمود که خود نشاندهنده فداکاریهای او در چندین دهه گذشته است. روحش شاد ونامش گرامی باد
* جراح فک و دندانپزشک و عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر