يكي از علمای پاكستاني مدعی شد: پاكستاني ها به خاطر احمدینژاد ايران را دوست دارند
پارسینه: هر سخنرانی آقای احمدینژاد درباره مسائل دنیا؛ در هر جای دنیا در پاکستان به شدت انعکاس دارد. در سطح عامه میگویند ایران تک و تنها در برابر امریکا و استکبار جهانی ایستاده است.
داستان زندگی عبدالرضا درانی پاکستانی مقیم ایران، نمونه روشنی برای پیوند خوردن عمیق پاکستان با ایران است. پدر درانی از علمای سرشناس اهل سنت پاکستان است که با وقوع انقلاب به ایران میآید و با امام خمینی دیدار میکند. شیعه میشود و قصد ماندن در ایران می:کند که شهید عارف حسینی به او دستور بازگشت میدهد، برمیگردد و عمری را در راه وحدت و تبلیغ جمهوری اسلامی ایران در پاکستان طی میکند.
درانی می"گوید: یکی از علت هایی هم که باعث مثبت ماندن نظر پاكستانيها نسبت به ايران شده سیاست خارجی و شخصیت آقای احمدی نژاد است. آقای احمدی نژاد خیلی موثر بوده است. پاکستانی ها خیلی از امریکایی ها و غربی ها متنفرند. اما معتقدند که در دنیای امروز کسی در برابر آنها نایستاد جز احمدینژاد. هر سخنرانی آقای احمدینژاد درباره مسائل دنیا؛ در هر جای دنیا در پاکستان به شدت انعکاس دارد. در سطح عامه میگویند ایران تک و تنها در برابر امریکا و استکبار جهانی ایستاده است. گرچه در داخل به خاطر وضعیت اقتصادی برخی از مردم از او راضی نیستند اما من فکر می:کنم در عرصه سیاست خارجی بویژه در کشورهای اسلامی ایشان خیلی به ایران خدمت کرد و وجهه ایران را خیلی بالا برد. اکثریت مردم صادق هستند و کسی را که سیاسی حرف نمی زند دوست دارند. آقای احمدی نژاد هم اینجوری است. در اجلاس مسکو گفت خریداران گاز نباید بیشتر از فروشندگان گاز سود کنند، این حرفی است که مردم عادی می فهمند یا مثلا گفت فلسطینی ها نباید بهای هولوکاست را بدهند، این خیلی مهم بود و در پاکستان خیلی انعکاس خوبی به نفع ایران داشت. وقتی پدرم در ایران بود برای دولت ایران کار میکرد و
پولی نمیگرفت، میگفت: "من از جمهوری اسلامی ایران پول نمیگیرم." تکگزارهای که شاید حالا بعد از گذشت سی و چند سال از وقوع انقلاب شنیدنش برای ایرانیها کمی سخت باشد، بهخصوص برای آنهایی که پول میگیرند و از ایران به پاکستان اعزام میشوند و با افتخار میگویند که سه ماه است از در مکان فرهنگی ایران در پاکستان بیرون نیامدهاند. درانی همین روزها دکترای زبان فارسیاش را از یک دانشگاه ایرانی میگیرد.
آقای درانی جاهای خالی کار فرهنگی ایران در پاکستان به شدت خالی است و کارهای ناکرده به شدت زیاد. فکر میکنیم در وضعیتی که سرعت رقابت قدرتهای جهانی در پاکستان به بالاترین حد ممکن رسیده است فکر میکنید اگر امروز ایران بخواهد تصمیم بگیرد که کار فرهنگی ویژه و خاصی در پاکستان با این همه زمینه و جای پای فرهنگی انجام دهد چه اولویتهایی پیش رویش است. برگ برنده ایران چه خواهد بود؟
اگر اجازه بدهید من چون از نزدیک با حوزه افغانستان هم در ارتباط هستم و به نظرم آن حوزه هم به شدت برای ایران مهم است؛ پاسخ این سوال را در مورد افغانستان و پاکستان جداگانه بدهیم. من همین چند وقت پیش فیلمی به نام «خاک و مرجان» در مورد افغانستان دیدم که به نظرم همان کاری است که امروز ایران باید در افغانستان انجام دهد.الان در افغانستان یک رقابت فرهنگی خیلی شدید برقرار است و همه در این باره کار میکنند. هندیها سریال رایگان در اختیار آنها قرار میدهند و تلویزیونهای افغانی همه در حال پخش فیلم هندیاند و همینطور کشورهای دیگر. به نظر من اولویت برای امروز افغانستان فیلم و سریال است. شما یا باید در آنجا بسازید یا اینکه فیلمهایی که از قبل ساختهایم را برای آنها ترجمه کنیم و زیرنویس کنیم. در هر صورت مردم جذب می شوند، چون با فرهنگ ایرانی بیگانه نیستند. از طرف دیگر افغانستان سی سال سابقه جهاد دارد و تجربیات مختلفی در این زمینه دارد؛ شما میتوانید این را با فرهنگ دفاع مقدس ایران عجین کنید و با تجربیات جنگ خودتان یکی کنید و پیام خودمان را این طریق برسانیم.
ایران سینمای افغانستان را مستقل کند/ سینمای جنگ افغانستان را با تجربیات دفاع مقدس راه بیندازیم
اصلا ما درباره افغانستان فیلم بسازیم و از هنرپیشههای انها استفاده کنیم اما چون کار ایران است مردم جذب میشود. مردم افغانستان از این لحاظ تشنه هستند و چون استارت این کار خورده باید کار قویتر پیگیری شود، البته امریکا طبیعتا جلوگیری میکند از هر کار فرهنگی ایران در افغانستان؛ اما در زمینه فیلم و سریال نمی تواند این کار را کند، چون در شرایط امروز ارتباطات به گونهای شده است که به هر طریقی فیلم و سریال به آنجا میرسد. صنعت فیلم افغانستان را ایران میتواند به نام خود مستقل کند.هم به آنها کمک میشود و هم میتواند فرهنگ خودش را معرفی کند. مردم در آنجا تازه در حال آموزش صنایع فرهنگی هستند مثل بچهای می مانند که در حال یادگیریاند. در ایران که هم تکنولوژی هست و هم پول هست و هم فرهنگ مذهبی است. ما می توانیم به راحتی روی جنگ افغانستان کار کنیم چون نسلی که در افغانستان میآیند اصلا نمیدانند که پدرانشان چطوری جنگیدند. ما میتوانیم با تجربیات فیلمهای جنگی ایرانی، سینمای جنگ افغانستان را راهاندازی کنیم.
رقابت ایران در سینما در پاکستان با انگلیسهاست
اما در پاکستان چون جامعه ما با ایران فرق میکند و کانالهای محلی هم زیاد دارد و سریال و فیلم زیاد ردوبدل میشود رقابت سختتر است و باید فیلم های خیلی خوب و خاصی ترجمه و ساخته شود. چون مردم هم انگلیسی و هم اردو بلد هستند و انگلیسیها هم به شدت در آنجا نفوذ دارند. ما باید در پاکستان چیزی بسازیم که با انگلیسیها رقابت کند. من معتقدم از نظر فرهنگی در ادبیات خیلی میشود در پاکستان کار کرد. اما در زمینه سینمایی کار سخت است هر چند این امتیاز را دارد که در فیلم و سینما همه به صورت خانوادگی می توانند با هم فیلمهای ایرانی را ببینند و این امتیاز کمی نیست.
آن سنگی که امام خمینی در آب انداخت و امواجش به همه دنیا رسید الان در پاکستان به کجا رسیده است؟ بعید میدانم تقویت شده باشد. امروز در سال 92 شمسی بعد از گذشت 34 سال از انقلاب ایران؛ مردم پاکستان در مورد ایران چگونه فکر میکنند.
مردم پاکستان همین الان هم نسبت به ایران نظر خوبی دارند؛ گرچه این اواخر گروهای وهابی و آمریکا، خیلی کار کردند تا نظر مردم را نسبت به ایران خراب کنند، اما نشد. چون مردم فکر میکنند در تمام این مدت هیچ گاه ایران به پاکستان ضربه نزده است. سال 67 و 71که پاکستان با هند دو جنگ بزرگ داشت این ایرانیان بودند که به پاکستان کمک میکردند. مردم آن خاطرات را به خوبی به یاد دارند. نظر اکثریت پاکستانیها نسبت به ایران خوب است. آنها میدانند که این حرف هایی که اروپایی ها درباره ایران راه انداختند سیاسی، موقتی و تبلیغاتی است و واقعیت اینجوری نیست. واقعیت این است که مردم ایران و پاکستان با هم دوست هستند و هرجا نیاز به کمک داشتند به همدیگر کمک کردهاند.
مثلا درباره خط لوله گازی پاکستان و ایران افراطی ها خیلی تبلیغ کردند که این به ضرر پاکستان است ولی آنهایی که می فهمند می دانند ایران هیچ گاه کاری نکرده که به ضرر پاکستان باشد. الان هم نود درصد مردم علی رغم این همه تبلیغات نسبت به راهاندازی این خط لوله نظر مثبت دارند.
احمدینژاد امیدها به ایستادگی ایران را زنده کرد/وجهه ایران را بالا برد
یکی از علت هایی هم که باعث مثبت ماندن این نظر شده سیاست خارجی و شخصیت آقای احمدی نژاد است. آقای احمدی نژاد خیلی موثر بوده است. پاکستانی ها خیلی از امریکایی ها و غربی ها متنفرند. اما معتقدند که در دنیای امروز کسی در برابر آنها نایستاد جز احمدینژاد. هر سخنرانی آقای احمدینژاد درباره مسائل دنیا؛ در هر جای دنیا در پاکستان به شدت انعکاس دارد. در سطح عامه میگویند ایران تک و تنها در برابر امریکا و استکبار جهانی ایستاده است. گرچه در داخل به خاطر وضعیت اقتصادی برخی از مردم از او راضی نیستند اما من فکر می:کنم در عرصه سیاست خارجی بویژه در کشورهای اسلامی ایشان خیلی به ایران خدمت کرد و وجهه ایران را خیلی بالا برد. اکثریت مردم صادق هستند و کسی را که سیاسی حرف نمی زند دوست دارند. آقای احمدی نژاد هم اینجوری است. در اجلاس مسکو گفت خریداران گاز نباید بیشتر از فروشندگان گاز سود کنند، این حرفی است که مردم عادی می فهمند یا مثلا گفت فلسطینی ها نباید بهای هولوکاست را بدهند، این خیلی مهم بود و در پاکستان خیلی انعکاس خوبی به نفع ایران داشت.
می"گویند امام خمینی هم در پاکستان همچنان شخصیت به شدت محبوبی مانده است. یکی از دوستان مستندساز میگفت که همین سال پیش به قهوهخانهای در اعماق هیمالیا رفته است و آنجا هم عکس امام خمینی را دیده است.
مردم پاکستان امام خمینی را خیلی دوست دارند و نظرشان درباره ایشان هنوز هم تغییر نکرده است. امام هیچ گاه درباره ایران حرف نمیزد، همیشه میگفت ملتهای اسلامی مردم مسلمان و قائل به مرز نبود. این باعث شد که مردم پاکستان ایشان را به شدت دوست داشته باشند.
موسسه نشر آثار امام خمینی کاری برای شناخت امام در دنیا نکرده است
البته موسسه نشر آثار امام خمینی عملا کار زیادی نکرد. آنها باید آثار ایشان را در کشورهای دیگری مثل پاکستان که مردم عاشق امام هستند بیشتر و بهتر نشر می دادند تا مردم، بیشتر امام خمینی را بشناسند. اما شناخت مردم پاکستان از امام در حد سخنرانیهای رادیو و پیام های ایشان و یا مطالب مجلات خارجی در مورد ایشان است. آنها باید فیلم میساختند برای خارج. مردم پاکستان به امام خمینی خیلی علاقه دارند اما افکار ایشان را زیاد نمیدانند؛ چون امام خمینی یک شخصیت چندبعدی داشت. درباره امام در پاکستان و خارج کلا زیاد کار نشده. مثلا خیلیها نظرات کلی ایشان در سیاست را میدانند اما نظرات ایشان درباره تربیت فرزند، خانواده، و اصلا زندگی شخصی ایشان چیزی نمیدانند. وصیتنامه ایشان فقط در حیطه سیاست و جهان اسلام ترجمه شده اما درباره نکات ظریف زندگی او، این کار را انجام ندادهاند.
مهترین مراکز فرهنگی ایران در پاکستان خانهفرهنگهای ایرانی در شهرهای مختلف پاکستان است.خانههای فرهنگ ایران در پاکستان در همه این سالها چه کار کردهاند؟ پاکستان بیشترین خانه فرهنگهای ایران را در داخل خود جا داده است. خروجی 9 مرکز فرهنگی در نقاط مختلف پاکستان برای ایران چه بوده است؟
انتقاد من از خانه فرهنگ یک انتقاد کلی است. متاسفانه کسانی که آنجا کار می کنند نه زبان محلی و نه زبان انگلیسی بلد نیستند و این خیلی به رابطه بین آنها و مردم ضربه زده است. کار خانه فرهنگ کنسولگری است. شما باید در بین مردم نفوذ کنی و فرهنگ ایران را بشناسانید. اما اینها در رساندن پیام زیاد موفق نبودند. برای مثال در زلزلهای که در پاکستان اتفاق افتاد عراق یک کمک کوچک میکرد بعد مسئول خانه فرهنگ آن در بین مردم می آمد و قشنگ انگلیسی با مردم حرف می زد. ایران دهها برابر عراقیها کمک کردند اما مسئولین آن بین مردم نرفتند تا حرف بزنند. شاید از ترس مسائل امنیتی هم باشد که بین مردم نمیروند اما به نظر من اصلیترین دلیلش هم این است که زبان بلد نیستند.
سیستم گزارشی به سیستم فرهنگی ایران لطمه زده است
در ایران یک سیستم گزارشی وجود دارد که به نظر من به کار خیلی ضربه زده است. از داخل پاکستان همه فقط بلدند که گزارش بفرستند و هیچ کس نمیبیند که این گزارش در عمل و امور اجرایی مطابقت داشته یا نداشته است. در مسائل خاص مثل زلزله، کنسولگری ترکیه کارهای زیادی انجام داد که ایران نتوانست هیچ کدام را انجام بدهدو اصلا نتوانست مردم را خوب قانع کند که چقدر کار کرده است. در ایران کارهای درست با سرعت انجام نمیشود. در زلزله بعضی از کشورها زود وارد صحنه شدند و خود را به مردم نشان دادند ایران خیلی کمک کرد اما دیر عمل کرد و تبلیغات لازم هم انجام نداد. بین خبرگزاریها و برون مرزی صداوسیما هم هماهنگی لازم وجود نداشت. صدا و سیمای برون مرزی سرعت لازم را برای انتقال اطلاعات ندارد.
تسنیم: شنیدهایم که در پاکستان مدارس خارجی زیادی هم وجود دارد و کشورهای غربی روی
سیستم خاص آموزش و پرورش پاکستان به شدت سرمایهگذاری کردهاند. اصلا سیستم مدارس پاکستان چگونه است؟
سیستم مدارس در پاکستان اصلا خودش خارجی است و نیازی ندارد که خارجیها بیایند مدرسه بزنند. در مدارس پاکستان به همان شیوه کمبریج و آکسفورد درس می دهند و بعد از طی یک مرحله هم بچهها را مستقیم به آنجا می فرستند. به همین علت ارتباط با غربی ها خیلی خوب است و آنها اصلا نیازی ندارند که مدرسه بزنند چون خود پاکستانی ها این کار را برایشان انجام می دهند. آمریکاییها میدانند روی چه چیزهایی باید سرمایهگذاری کنند از همان ابتدا روی دبیرستان و مدارس مانیتور میکنند. پاکستان دو نوع مدرسه دارد: مدارس دولتی که سیستم پاکستانی است و مدارس غیردولتی که انگلیسی است و از ابتدایی همه انگلیسی حرف می زنند. در مدارس دولتی قشرمتوسط و فقیر درس می خوانند و در مدارس خصوصی کسایی هستند که قرار است در ادارات وسیاست کار کنند درس می خوانند. اینها تحت اشراف کشورهای غربی است. و درسشان که پاکستان تمام شود اکثرا برای تحصیلات عالیه به کشورهای غربی می روند. مدارس ارتش، یا مدارسی که فقط بچه های وزرا درس می خوانند، سیستم آنها دقیقا مشابه کمبریج یا آکسفورد است.
آن ور قضیه هم به نظرم جالب است. من فکر می:کنم که بخش اعظمی از این فرسودگی در رابطه ایرانیها با پاکستانیها مربوط به تصویری میشود که در همه این سالها رسانههای ایرانی از پاکستان و پاکستانیها ارائه دادهاند. تصویری که فقط تهاجم انتحاری و فقر است. فکر میکنید چه قدر همین مساله روی ضعف ارتباط ایرانیها با پاکستانیها در این سالها موثر بوده است؟
مستنداتی که اینجا از پاکستان پخش می کنند بدترین منطقه مثلا از لاهور که زاغه نشینند را انتخاب میکنند و نشان میدهند و فکر میکنم به همین دلایل نظرخاصی در ایران نسبت به پاکستانی ها دارند که فکر میکنند آنها عقب مانده هستند. فکر میکنم که عامه مردم ایران نظر مثبتی به پاکستان ندارند چه از نظر اقتصادی چه فرهنگی و .... . شاید علت آن هم این باشد که کسانی که از پاکستان می آمدند فرهنگ درستی نداشتند و صادراتی که از پاکستان به ایران می آید با صادراتی که به امارات یا اروپا می رود کیفیتش خیلی متفاوت بوده است، نمیدانم. اما در این اواخر مسائل انتحاری و جنگ هم نظر منفی زیادی ایجاد کرده است. وقتی از بیرون به جایی نگاه می کنید همه جای آن را یک جور میبینند. وقتی رسانه ها عملیات انتحاری پاکستان را نشان می دهند همه فکر می کنند که آن جا همه جنگ است.در حالی که واقعیت پاکستان چیزی دیگری است.
منبع: تسنيم
آخه نه اينكه شما هم يه جورايي فيلم هندي زياد نگاه ميكنيد
واسه همينه
آره