چرا نتانیاهو از مذاکرات ژنو عصبانی است؟
ایرنا: گروه تحقیق و تفسیر خبر- نفس مذاکرات در ژنو نشان دهنده پذیرش رسمی قدرت ایران در منطقه است و هرگونه توافقی حول برنامه صلح آمیز هسته ای ایران ، پذیرش حق غنی سازی را به دنبال خواهد داشت؛ امری که مطلوب رژیم صهیونیستی نیست.
بار دیگر همان داستان همیشگی؛ سردمداران رژیم صهیونیستی خود را به عنوان وصله ای (و صد البته وصله ای ناجور) به خاورمیانه می چسپانند و جنایات علیه میلیون ها فلسطینی و کشته و زخمی و آواره کردن آن ها را به گوشه ای انداخته، هر بار بهانه ای دستاویز کرده و از عالم و آدم گله دارند که امنیتشان در منطقه در خطر است.
بر کسی پوشیده نیست که این گونه امنیتی کردن این رژیم جعلی سرپوشی است بر نبود مشروعیت آن در منطقه تا از این طریق همگان فراموش کنند که اسراییل همین 65 سال پیش بود که در منطقه ایجاد شد و قبل از آن اثری از چنین رژیمی در تاریخ این منطقه نبوده است. باید گفت که البته در این امر موفق بوده اند؛ صلح با مصر و اردن، روابط غیر رسمی-و البته گرم- با بیشتر کشورهای عربی از دستاوردهای این استراتژی صهیونیست هاست.
مدتی است اما این رژیم استراتژی جدیدی اتخاذ کرده است. اساس این استراتژی نیز بر جایگزین کردن تهدید اسراییل در منطقه با یک تهدید ساختگی دیگر است. از دید مقامات این رژیم، این تهدید ساختگی ایران است؛ ایرانی که یکی از سه واحد غیر عرب منطقه -در کنار ترکیه و اسراییل- است و برخی کشورهای عربی نیز اختلافاتی با این کشور دارند.
برنامه صلح آمیز هسته ای ایران این بهانه را به مقامات این رژیم جعلی داده تا از این طریق استراتژی جدید خود را پیش برند. باز هم باید گفت که این رژیم تا حد زیادی در این استراتژی خود نیز موفق بوده و توانسته بسیاری از دولت های عرب را با خود همراه ساخته، ایران را به عنوان تهدیدی جایگزین تهدید اصلی-که همان رژیم صهیونیستی است-در چشم اعراب مطرح کند.
ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و کوبیدن بر طبل خطر ایران هسته ای و پیش بردن برنامه ایران هراسی در منطقه، که تحریم های ظالمانه بسیاری را برای ایران به دنیال داشته است، از دستاوردهای فعالیت این رژیم بوده است.
همراهی عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با صهیونیست ها در منطقه نشان موفقیت این رژیم در جایگزینی تهدیدی واهی به جای تهدید اصلی است.
10 سال بعد از مطرح شدن برنامه هسته ای ایران و کش و قوس های فراوانی که این پرونده و مذاکرات برآمده از آن داشته، سرانجام امیدها برای حل این بحران ساختگی به مذاکرات بازگشته و مذاکرات ژنو2 نشان از سیگنال های مثبت این خوشبینی هاست. اما در آستانه این مذاکرات و فضای مثبت حاکم بر آن، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بار دیگر بر طبل و کرنا می کوبد و تهدید ایران را بسیار بزرگ و فوری جلوه می دهد.
رویکرد مثبت دولت جدید ایران و واکنش مثبت طرف های مذاکره به نگاه جدید مقامات ایرانی نسبت به برنامه هسته ای خشم مقامات اسراییل را به دنبال داشته است. لابی صهیونیستی در کنگره آمریکا نیز دست از کار نشسته و فشار بر دولت اوباما و تیم مذاکره کننده اش را افزایش داده است.
دو دیدگاه در ارتباط با این خشم نتانیاهو و فشار لابی صهیونیستی در کنگره برای فشار بر مذاکره کنندگان ژنو مطرح است. البته هر دو دیدگاه نیز به نوعی به طرح ایران هراسی اسراییلی ها بر می گردد.
دیدگاه اول همان دیدگاهی است که می گوید اسراییل به هیچ عنوان حاضر نیست این مذاکرات به موفقیت برسد و از هر راهی تلاش دارد آن را به شکست بکشاند. این دیدگاه معتقد است که اگر در این مرحله اسراییل نتواند جلو مذاکرات را بگیرد و مانع از یک توافق اصولی بین طرفین شود، بعدها دیگر نمی توان توافق های احتمالی را منسوخ کرد و هرگونه تلاشی برای منسوخ کردن این توافق ها، رسوایی و در نتیجه انزوای بیشتر رژیم صهیونیستی را به دنبال خواهد داشت. پس بهترین کار، در نطفه خفه کردن روند مذاکرات است.
دیدگاه دوم اما کمی ملایم تر است و در ادامه دیدگاه اول می آید. این دیدگاه بر این است که اسراییل تاکنون نتوانسته جلو روند مذاکرات را بگیرد و موج خوشبینی به دولت روحانی و سیاست های جدید ایران بر بدبینی ها غلبه کرده و کشورهای غربی تا حدودی موضع کنونی دولت فعلی ایران را پذیرفته اند. بنابراین این دیدگاه بر آن است که حال که مذاکرات شکل گرفته و طرفین به توافق های اولیه برای پیش بردن مسیر دیپلماتیک برنامه صلح آمیز هسته ای ایران دست یافته اند، بهترین کار برای رژیم صهیونیستی این است که فشارها بر طرف آمریکایی را افزایش دهد تا از این طریق آمریکایی ها ابزاری برای چانه زنی در برابر طرف ایرانی داشته باشند.
مطابق با این دیدگاه، نتانیاهو به دنبال این است که با فشار بر مقامات آمریکایی، آن ها را در مضیقه قرار دهد تا در مذاکرات امتیاز کمتری به طرف ایرانی بدهند. البته این می تواند اینگونه نیز دیده شود که شاید مقامات آمریکایی هم از این موضع گیری های تند نتانیاهو ناخشنود نیستند و از آن به عنوان ابراز فشاری در مذاکرات بر طرف ایرانی استفاده می کنند.
به نظر می رسد دیدگاه دوم با واقعیت بیشتر منطبق باشد چرا که شاهدیم در طول مذاکرات نیز مقامات آمریکایی بارها به نتانیاهو اطمینان دادند که اجازه نخواهند داد ایران به سمت سلاح هسته ای حرکت کند. این اطمینان آمریکایی ها به نتانیاهو مبنی بر جلوگیری از حرکت ایران به سمت سلاح هسته ای و همزمان، نگاه خوشبینانه آن ها به مذاکره با هیات ایرانی نشان دهنده این است که آمریکایی ها سعی دارند در میانه بازی کنند و از دو طرف امتیاز کسب نمایند.
البته این موضوع را نباید فراموش کرد که یکی از اهداف اصلی صهیونیست ها از فرافکنی، منحرف کردن اذهان جهانی از جنایات آن ها در کرانه غربی رود اردن و نوار غزه است. گسترش شهرک سازی ها در کرانه غربی رود اردن و شرق بیت المقدس این روزها نارضایتی ها از سیاست این رژیم را افزایش داده است. بنابراین یکی از دلایل این سیاست ها را باید در فرافکنی این رژیم نسبت به این مساله دید.
در هر صورت آنچه اهمیت دارد نفس برگزاری این مذاکرات یعنی پذیرش رسمی قدرت ایران در منطقه است و اینکه بدون ایران نمی توان معادلات منطقه را حل و فصل کرد. و آنچه مهم تر است این موضوع است که هر توافق احتمالی در این مذاکرات یعنی پذیرش رسمی حق غنی سازی هسته ای برای جمهوری اسلامی ایران. با این نتیجه، طبیعی است نتانیاهو عصبانی باشد و به دنبال شکست مذاکرات، یا امتیازگیری بیشتر از ایران بوسیله آمریکا باشد.
بار دیگر همان داستان همیشگی؛ سردمداران رژیم صهیونیستی خود را به عنوان وصله ای (و صد البته وصله ای ناجور) به خاورمیانه می چسپانند و جنایات علیه میلیون ها فلسطینی و کشته و زخمی و آواره کردن آن ها را به گوشه ای انداخته، هر بار بهانه ای دستاویز کرده و از عالم و آدم گله دارند که امنیتشان در منطقه در خطر است.
بر کسی پوشیده نیست که این گونه امنیتی کردن این رژیم جعلی سرپوشی است بر نبود مشروعیت آن در منطقه تا از این طریق همگان فراموش کنند که اسراییل همین 65 سال پیش بود که در منطقه ایجاد شد و قبل از آن اثری از چنین رژیمی در تاریخ این منطقه نبوده است. باید گفت که البته در این امر موفق بوده اند؛ صلح با مصر و اردن، روابط غیر رسمی-و البته گرم- با بیشتر کشورهای عربی از دستاوردهای این استراتژی صهیونیست هاست.
مدتی است اما این رژیم استراتژی جدیدی اتخاذ کرده است. اساس این استراتژی نیز بر جایگزین کردن تهدید اسراییل در منطقه با یک تهدید ساختگی دیگر است. از دید مقامات این رژیم، این تهدید ساختگی ایران است؛ ایرانی که یکی از سه واحد غیر عرب منطقه -در کنار ترکیه و اسراییل- است و برخی کشورهای عربی نیز اختلافاتی با این کشور دارند.
برنامه صلح آمیز هسته ای ایران این بهانه را به مقامات این رژیم جعلی داده تا از این طریق استراتژی جدید خود را پیش برند. باز هم باید گفت که این رژیم تا حد زیادی در این استراتژی خود نیز موفق بوده و توانسته بسیاری از دولت های عرب را با خود همراه ساخته، ایران را به عنوان تهدیدی جایگزین تهدید اصلی-که همان رژیم صهیونیستی است-در چشم اعراب مطرح کند.
ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و کوبیدن بر طبل خطر ایران هسته ای و پیش بردن برنامه ایران هراسی در منطقه، که تحریم های ظالمانه بسیاری را برای ایران به دنیال داشته است، از دستاوردهای فعالیت این رژیم بوده است.
همراهی عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با صهیونیست ها در منطقه نشان موفقیت این رژیم در جایگزینی تهدیدی واهی به جای تهدید اصلی است.
10 سال بعد از مطرح شدن برنامه هسته ای ایران و کش و قوس های فراوانی که این پرونده و مذاکرات برآمده از آن داشته، سرانجام امیدها برای حل این بحران ساختگی به مذاکرات بازگشته و مذاکرات ژنو2 نشان از سیگنال های مثبت این خوشبینی هاست. اما در آستانه این مذاکرات و فضای مثبت حاکم بر آن، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، بار دیگر بر طبل و کرنا می کوبد و تهدید ایران را بسیار بزرگ و فوری جلوه می دهد.
رویکرد مثبت دولت جدید ایران و واکنش مثبت طرف های مذاکره به نگاه جدید مقامات ایرانی نسبت به برنامه هسته ای خشم مقامات اسراییل را به دنبال داشته است. لابی صهیونیستی در کنگره آمریکا نیز دست از کار نشسته و فشار بر دولت اوباما و تیم مذاکره کننده اش را افزایش داده است.
دو دیدگاه در ارتباط با این خشم نتانیاهو و فشار لابی صهیونیستی در کنگره برای فشار بر مذاکره کنندگان ژنو مطرح است. البته هر دو دیدگاه نیز به نوعی به طرح ایران هراسی اسراییلی ها بر می گردد.
دیدگاه اول همان دیدگاهی است که می گوید اسراییل به هیچ عنوان حاضر نیست این مذاکرات به موفقیت برسد و از هر راهی تلاش دارد آن را به شکست بکشاند. این دیدگاه معتقد است که اگر در این مرحله اسراییل نتواند جلو مذاکرات را بگیرد و مانع از یک توافق اصولی بین طرفین شود، بعدها دیگر نمی توان توافق های احتمالی را منسوخ کرد و هرگونه تلاشی برای منسوخ کردن این توافق ها، رسوایی و در نتیجه انزوای بیشتر رژیم صهیونیستی را به دنبال خواهد داشت. پس بهترین کار، در نطفه خفه کردن روند مذاکرات است.
دیدگاه دوم اما کمی ملایم تر است و در ادامه دیدگاه اول می آید. این دیدگاه بر این است که اسراییل تاکنون نتوانسته جلو روند مذاکرات را بگیرد و موج خوشبینی به دولت روحانی و سیاست های جدید ایران بر بدبینی ها غلبه کرده و کشورهای غربی تا حدودی موضع کنونی دولت فعلی ایران را پذیرفته اند. بنابراین این دیدگاه بر آن است که حال که مذاکرات شکل گرفته و طرفین به توافق های اولیه برای پیش بردن مسیر دیپلماتیک برنامه صلح آمیز هسته ای ایران دست یافته اند، بهترین کار برای رژیم صهیونیستی این است که فشارها بر طرف آمریکایی را افزایش دهد تا از این طریق آمریکایی ها ابزاری برای چانه زنی در برابر طرف ایرانی داشته باشند.
مطابق با این دیدگاه، نتانیاهو به دنبال این است که با فشار بر مقامات آمریکایی، آن ها را در مضیقه قرار دهد تا در مذاکرات امتیاز کمتری به طرف ایرانی بدهند. البته این می تواند اینگونه نیز دیده شود که شاید مقامات آمریکایی هم از این موضع گیری های تند نتانیاهو ناخشنود نیستند و از آن به عنوان ابراز فشاری در مذاکرات بر طرف ایرانی استفاده می کنند.
به نظر می رسد دیدگاه دوم با واقعیت بیشتر منطبق باشد چرا که شاهدیم در طول مذاکرات نیز مقامات آمریکایی بارها به نتانیاهو اطمینان دادند که اجازه نخواهند داد ایران به سمت سلاح هسته ای حرکت کند. این اطمینان آمریکایی ها به نتانیاهو مبنی بر جلوگیری از حرکت ایران به سمت سلاح هسته ای و همزمان، نگاه خوشبینانه آن ها به مذاکره با هیات ایرانی نشان دهنده این است که آمریکایی ها سعی دارند در میانه بازی کنند و از دو طرف امتیاز کسب نمایند.
البته این موضوع را نباید فراموش کرد که یکی از اهداف اصلی صهیونیست ها از فرافکنی، منحرف کردن اذهان جهانی از جنایات آن ها در کرانه غربی رود اردن و نوار غزه است. گسترش شهرک سازی ها در کرانه غربی رود اردن و شرق بیت المقدس این روزها نارضایتی ها از سیاست این رژیم را افزایش داده است. بنابراین یکی از دلایل این سیاست ها را باید در فرافکنی این رژیم نسبت به این مساله دید.
در هر صورت آنچه اهمیت دارد نفس برگزاری این مذاکرات یعنی پذیرش رسمی قدرت ایران در منطقه است و اینکه بدون ایران نمی توان معادلات منطقه را حل و فصل کرد. و آنچه مهم تر است این موضوع است که هر توافق احتمالی در این مذاکرات یعنی پذیرش رسمی حق غنی سازی هسته ای برای جمهوری اسلامی ایران. با این نتیجه، طبیعی است نتانیاهو عصبانی باشد و به دنبال شکست مذاکرات، یا امتیازگیری بیشتر از ایران بوسیله آمریکا باشد.
و چرا کیهان؟
چرا عصبانی نباشه ؟
بعد از یک عمر خوش خدمتی متقابل حالا دارن سر اینها رو می ذارن کنارحوض گوش تاگوش می برند اونوقت دلتون می خواد صدای اینها هم در نیاد ، عزیز من مسئله اصلی ایران با غرب بحث هسته ای نیست ، اسرائیله .
طی 24 ساعت ایران با اسرائیل کنار بیاد هیچ مشکلی غرب با ایران نداره .
عجیب تر اینه که بعضی اصلا اینو متوجه نمی شن .