آپارتاید اسراییلی در مرزهای آمریکا چه می کند؟
شفقنا (پایگاه بنی المللی همکاری های خبری شیعه) - "آپارتاید اسراییلی در مرزهای آمریکا" عنوان مقاله ای نوشته بلن فرناندز* است که در میدل ایست آی منتشر شده است
به گزارش شفقنا متن مقاله یلن فرناندز به این شرح است: اشتراک "سوهارتو" و "آگوستو پینوشه" (دیکتاتورهای سابق اندونزی و شیلی) با شبه نظامیان راستگرای کلمبیا و رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی چیست؟
همگی آنها، در موقعیت های مختلف، از محموله های تسلیحاتی و/یا آموزش های نظامی اسراییل بهره گرفته اند.
بنا به اسنادی که در گزارش "شبکه بین المللی یهودی ها بر ضد صهیونیسم" در سال 2012 منتشر شده است، این موارد تنها چند نمونه از موجودیت هایی هستند که "دولت اسراییل، ارتش آن، و شرکت و سازمان های مرتبط با آن" طی چند دهه اخیر تخصص خود را در اختیارشان گذاشته اند و بدین ترتیب در شکل گیری یک "صنعت جهانی خشونت و سرکوب" سهیم شده اند.
تکنیک های سرکوب اسراییل به مرز آمریکا و مکزیک نیز راه یافته است، اگرچه به شکلی بسیار بی سروصداتر. در سال 2004، "گشت مرزی آمریکا" که یکی از زیرمجموعه های "آژانس حفاظت از گمرک و مرز" در وزارت امنیت داخلی آمریکا است، به تدریج به استفاده از پهپادهای "هرمس" روی آورد؛ این پهپادها ساخته شرکت اسراییلی "البیت سیستمز" است که یک شرکت تابعه آمریکایی در شهر "فورت ورث" در ایالت تگزاس دارد.
این هواپیماهای بدون سرنشین از رده خارج شده اند اما با معامله ای پرسودتر برای البیت جایگزین شده اند: قراردادی 145 میلیون دلاری با "آژانس حفاظت از گمرک و مرز" که در سال جاری برنده ی آن شد، برای ساخت برج های دیده بانی در امتداد مرز بین مکزیک و ایالت آریزونا.
اما این رقم چه بسا اوج فاجعه نباشد. مقاله ای که ماه فوریه در سایت بلومبرگ منتشر شد به تخمینی اشاره کرد که بر مبنای آن "اگر لایحه بازنویسی قوانین مهاجرت در کنگره تصویب شود و توسعه این پروژه در جنوب غرب را تسهیل کند"، قرارداد با البیت سیستمز "شاید در نهایت به رقم 1 بیلیون دلار افزایش یابد."
اگر هدف دولت آمریکا ادامه ی نامحدود "صنعت جهانی خشونت و سرکوب" است، ریختن انبوه پول به پای چنین پروژه هایی کار عاقلانه ای است.
اشغال مرز
سنگربندی مرزهای آمریکا که دائما در حال شدت گیری است، و مشخصه آن ساخت و ساز خودسرانه نه تنها مرزهای فیزیکی بلکه مرزهای مجازی و نظارت-بنیان است، جلوی مهاجرت غیرقانونی را نگرفته است. چرا؟ چون وقتی معاش مردم با قراردادهای تجارت آزاد آمریکایی تخریب شده است، آنها راه چاره چندانی غیر از مهاجرت پیش روی خود نمی بینند. و اگر دیواری سد راهشان باشد، هرچه از دستشان بربیاید برای دور زدن آن انجام می دهند، و راه های خطرناک تر را پی می گیرند.
واضح است که این به معنی رنج بیشتر انسانی، و تعداد بیشتر مهاجرانی است که حین عبور از بیابان برای ورود به آمریکا، از بین رفته اند.
"تاد میلر" در کتاب جدیدش به نام "جامعه گشت مرزی: پیام هایی از خط مقدم امنیت داخلی"، سمت آمریکایی مرز را به عنوان یک "منطقه مرزی شدیدا کنترل شده و پر از مقامات نظامی" توصیف می کند، "تا حدی که بسیاری از افراد ساکن در مناطق مرزی، از روسای کلانتری فدرال گرفته تا فعالان اجتماعی، تجربه شان از زندگی در آن منطقه را با یک اشغال نظامی مقایسه کرده اند."
با توجه به پیوند نزدیک اسراییل با پدیده اشغال، احتمالا تعجبی ندارد که چگونه تا این حد به آرامی به درون مجموعه امنیتی-صنعتی مرز آمریکا خزیده است. (یکی از نقاط تمرکز کتاب میلر، نظامی سازی هماهنگ زمین هایی است که متعلق به جوامع بومی است، که این مورد را حتی بیشتر از دیگر موارد در راستای کار اسراییل قرار می دهد.)
در واقع، مقاله بلومبرگ به نقل از یکی از شرکای مستقر در گروه مشاوره قراردادهای دولتی آمریکا، به این مسئله می پردازد که چرا برای اجرای پروژه برج های دیده بانی، "البیت سیستمز" را به کارفرمایان داخلی آمریکا مانند "لاکهید مارتین" ترجیح داده اند. او می گوید که اسراییل "مطمئنا در این زمینه مشخص بسیار پیشرفته تر است" و "در شرایط فوق العاده، هرکسی به دنبال این است که بهترین را استخدام کند."
نه چندان فوق العاده
اگر کسی باشد که سر از کار برافراشتن مرز در مقابل عدالت دربیاورد، "البیت" است؛ همان کارفرمای ساخت دیوار آپارتاید اسراییل، هیولای پیچاپیچی که روستاهای متعدد فلسطین را از زمین های کشاورزی، بیمارستان، و دیگر ضروریات زندگی شان جدا می کند، و به شکلی موثر هر آنکه را به سمت غیرمربوط حصار برود مجرم می انگارد.
از دیدگاه صنعتی، البیت و دیگر شرکت های امنیتی اسراییل دارای جایگاهی عالی و رشک آور هستند، چرا که در موطن خود یک جامعه را با دیوار جدا کرده اند که بر اساس آن می توانند به کسب تجربه در سرکوب بپردازند، تجربیاتی که هم در وطن و هم در خارج از آن سودآور است.
همچنان که پیشتر گفته شد، این طرح ها چیز جدیدی نیست. "گابریل اسکیوون" که تحقیق گسترده ای درباره همدستی اسراییل در قتل عام گواتمالا در دهه 1980 (به عنوان بخشی از یک درگیری که سر انجام حدود 200هزار کشته به جای گذاشت و اغلبشان مایایی های بومی بودند) انجام داده است، خاطرنشان می کند که رایزنی اسراییل با ارتش گواتمالا بر اساس روش هایی بود که اولین بار در کرانه باختری و غزه آزموده شده بود.
او همچنین نقل قولی تاسف بار از فرمانده مرزی اسراییل سرهنگ دوم "آماتزیا شوالی" نقل می کند که مسئول آموزش افسران فراوانی در ارتش گواتمالا بوده است: "برایم مهم نیست که غیریهودی ها با تسلیحات[ی که اسراییل به دستشان رسانده] چه کار می کنند. مسئله اصلی این است که یهودی ها نفع ببرند."
در یکی از آخرین موارد از مشارکت های اسراییل در "امنیت" نیم کره غربی -که بسی کمتر از دیگر موارد شریرانه است-، "البیت" در ماه مارس برنده قراردادی با نیروی هوایی برزیل شده است که بر مبنای آن پهپادهای مورد استفاده در جام جهانی تابستان امسال را تامین می کند.
صلاحیت های فوق العاده "البیت" برای این پروژه خاص احتمالا با همکاری های پیشینش با وزارت دفاع برزیل تایید شده است.
دوز بالای آپارتاید
اوایل سال جاری، شعبه آمریکایی "البیت سیستمز" که پرژوه 1 بیلیون دلاری تقویت مرز آمریکا و مکزیک را برعهده دارد، از سوی موسسه "اتیسفیر" به عنوان یکی از "اخلاق مدار ترین شرکت های جهان" معرفی شد. گویا این موسسه حس شوخ طبعی مشابه آن کمیته هایی دارد جایزه صلح نوبل را به رییس جمهورهای جنگ افروز آمریکا اعطا می کنند.
برای تامل در عواقب اخلاقی وفور متخصصان در آپارتاید اسراییلی با قراردادهای گسترده امنیتی در ایالات متحده، بهتر است که نگاهی دوباره داشته باشیم به کتاب استادانه "کریستین پرنتی" با نام "بازداشت آمریکا: پلیس و زندان در عصر بحران" که در سال 1999 منتشر و در سال 2008 به روز شد.
طبق تحلیل پرنتی، "سراسر چشم انداز اجتماعی منطقه مرزی [آمریکا] براساس سیاست های جبهه نظامی شده، بازسازی شده است"، که به ایجاد نظامی از "آپارتاید عملی در حال ظهور در جنوب غرب [آمریکا]" دامن زده است؛ نظامی که در آن "طبقه کارگر لاتینو تحت قوانین کاملا متفاوتی نسبت به آنگلوها زندگی می کنند."
همکاری رو به رشد بین مجموعه های اعمال قانون و گشت مرزی، منجر به مجرم انگاری نژادگرایانه و آزار تبعیض آمیز، از سوی مسئولان ایالتی و فدرال، نسبت به مهاجران قانونی و غیرقانونی لاتینو به طور مشابه شده است. این آزارها شامل تفتیش های بدون مجوز، بازجویی تحقیرآمیز کودکان دانش آموز با ظاهر هیسپانیک، و ضرب و شتم گزینشی می شود.
و به نظر می رسد که امور تنها وخیم تر می شود. میلر در کتاب خودش درباره گشت مرزی، تحول بی سروصدای مفهوم "مرز" را شرح می دهد که طی آن، این مفهوم جوامع و اتفاقاتی بسیار فراتر از مرزهای واقعی کشور را در بر می گیرد. (برای نمونه، گشت مرزی در مسابقات "سوپر بال" به کار گرفته شده است، یعنی رویدادی که علی القاعده یک مرز بین المللی قلمداد نمی شود.)
با توجه به سابقه "البیت سیستمز"، به نظر نمی رسد که این شرکت کمک چندانی در راستای انسجام اجتماعی در مناطق مرزی گسترش یافته آمریکا صورت دهد، بلکه در عوض، مرزبندی بین "ما" و "آنها" را تشدید خواهد کرد؛ بین انسان هایی که اهمیت دارند و انسان هایی که مهم نیستند.
ای کاش می شد مرزی علیه تاخت و تازه شرکت های امنیتی اسراییل برافراشت.
* بلن فرناندز نویسنده منتقد و از فعالان حقوق فلسطینیان است که نوشته هایش در رسانه هایی چون الجزیره، الاخبار، و وبلاگ نقد کتاب لندن منتشر شده است.
ارسال نظر