اولین چیزی که خدا خلق کرد چه بود؟
محمد بن عطية گويد: مردى از دانشمندان اهل شام به نزد امام باقر عليه السّلام آمده عرض كرد:
اى ابا جعفر آمده ام مسأله اى از شما بپرسم كه مرا درمانده كرده از اينكه كسى را بيابم كه بتواند آن را برايم تفسير و معنى كند، و از سه گروه پرسيده ام و هر يك به نحوى پاسخ مرا داده غير از آنچه گروه ديگر پاسخ داده است؛
امام عليه السّلام فرمود: مسأله تو چيست؟
عرض كرد: پرسشم اين است كه نخستين چيزى را كه خدا آفريد چه بود؟ چون من از يكى پرسيده ام و او گفته است: «قدر» بوده، و ديگرى گفته: «قلم» بود، و سومى گفته «روح» است.
امام باقر عليه السّلام فرمود: اينها (هيچ كدام) چيز درستى نگفته اند و من به تو خبر مي دهم كه همانا خداى تبارك و تعالى بود و جز او چيزى وجود نداشت، و كسى نيز پيش از عزت او نبود (كه عزت خدا مستند باو باشد) و اين است معناى گفتارش: «منزه است پروردگارت پروردگار عزت از آنچه (مشركان) توصيفش كنند»1 و آفريننده پيش از آفريده بود، و اگر نخستين چيزى را كه از خلق خويش آفريد چيزى بود كه از چيز ديگر گرفته بود هرگز دنباله اش قطع نمي شد و با اين وضع پيوسته چيزى با خدا بود و هيچ گاه نمي شد كه خدا مقدم بر آن چيز باشد، ولى خدا بود در وقتى كه چيزى جز او نبود، و نخست آن چيزى را آفريد كه همه چيزها از آن است، و آن آب است كه همه چيزها از آن است، و هر چيز را به آب منسوب ساخت ولى آب را به چيزى نسبت نداد كه بدان منسوب گردد، و باد را نيز از آب آفريد سپس باد را بر آب مسلط كرد و باد شكم آب را شكافت تا اينكه از آب كفى پديد آمد بدان اندازه اى كه مي خواست پديد آيد، پس از آن كف زمينى سفيد و پاك آفريد كه در آن شكاف و سوراخ و بلندى و پستى و درختى نبود، پس از آن، آن را بر هم پيچيد و بر زير آب نهاد، سپس خداوند آتش را از آب آفريد پس آتش دل آب را شكافت تا از آب دودى برخاست بدان اندازه كه خدا مي خواست، و خدا از آن دود آسمانى صاف و پاكيزه خلق فرمود كه نه در آن شكافى بود و نه سوراخى و اين است گفتار او كه فرمايد: «...
آسمان كه خدايش ساخت، و سقف آن را بالا برده و پرداخت، و شبش را تاريك و روزش را برون آوردم»2 فرمود: در آن وقت نه خورشيدى بود نه ماهى و نه اختران و نه ابرى، سپس آن را در هم پيچيد و بر زير زمينش نهاد، آنگاه اين دو آفريده خود را مرتب ساخت و آسمانها را پيش از زمين برافراشت، و اين است گفتارش عز ذكره كه (دنبال آيات فوق) فرمايد: «و زمين را پس از آن گسترش داد» يعنى آن را پهن كرد.
مرد شامى عرض كرد: اى ابا جعفر (پس معناى اين آيه چيست كه) خداى تعالى فرمايد: «آيا ننگرند كسانى كه كافرند كه آسمانها و زمين پيوسته بودند و از هم بازشان كرديم»3
امام باقر عليه السّلام به او فرمود: شايد تو پندارى كه آنها به هم بسته و چسبيده بودند و آنگاه يكى از آنها از ديگرى جدا شد؟
عرض كرد: آرى،
حضرت به او فرمود: از پروردگار خويش آمرزش بخواه زيرا گفتار خداى عز و جل (كه فرمايد): «بهم پيوسته بود» يعنى آسمان بود و باران نمى باريد، و زمين بسته بود و دانه نمي رويانيد، و چون خداى تبارك و تعالى خلق را آفريد و از هر جاندارى در آن جايگير فرمود آسمان با آمدن باران از هم گشوده شد و زمين با روياندن دانه. شامى گفت: گواهى دهم كه براستى تو از فرزندان پيمبرانى و همانا علم و دانش تو از علم و دانش آنها است.
پی نوشت:
1- سوره صافات /آيه ۱۸۰.
2-سوره نازعات/ آيه ۲۷- ۲.
3-سوره انبياء /آيه ۲۹.
4-الروضة من الكافي / ترجمه رسولى محلاتى، ج۱، ص135.اى ابا جعفر آمده ام مسأله اى از شما بپرسم كه مرا درمانده كرده از اينكه كسى را بيابم كه بتواند آن را برايم تفسير و معنى كند، و از سه گروه پرسيده ام و هر يك به نحوى پاسخ مرا داده غير از آنچه گروه ديگر پاسخ داده است؛
امام عليه السّلام فرمود: مسأله تو چيست؟
عرض كرد: پرسشم اين است كه نخستين چيزى را كه خدا آفريد چه بود؟ چون من از يكى پرسيده ام و او گفته است: «قدر» بوده، و ديگرى گفته: «قلم» بود، و سومى گفته «روح» است.
امام باقر عليه السّلام فرمود: اينها (هيچ كدام) چيز درستى نگفته اند و من به تو خبر مي دهم كه همانا خداى تبارك و تعالى بود و جز او چيزى وجود نداشت، و كسى نيز پيش از عزت او نبود (كه عزت خدا مستند باو باشد) و اين است معناى گفتارش: «منزه است پروردگارت پروردگار عزت از آنچه (مشركان) توصيفش كنند»1 و آفريننده پيش از آفريده بود، و اگر نخستين چيزى را كه از خلق خويش آفريد چيزى بود كه از چيز ديگر گرفته بود هرگز دنباله اش قطع نمي شد و با اين وضع پيوسته چيزى با خدا بود و هيچ گاه نمي شد كه خدا مقدم بر آن چيز باشد، ولى خدا بود در وقتى كه چيزى جز او نبود، و نخست آن چيزى را آفريد كه همه چيزها از آن است، و آن آب است كه همه چيزها از آن است، و هر چيز را به آب منسوب ساخت ولى آب را به چيزى نسبت نداد كه بدان منسوب گردد، و باد را نيز از آب آفريد سپس باد را بر آب مسلط كرد و باد شكم آب را شكافت تا اينكه از آب كفى پديد آمد بدان اندازه اى كه مي خواست پديد آيد، پس از آن كف زمينى سفيد و پاك آفريد كه در آن شكاف و سوراخ و بلندى و پستى و درختى نبود، پس از آن، آن را بر هم پيچيد و بر زير آب نهاد، سپس خداوند آتش را از آب آفريد پس آتش دل آب را شكافت تا از آب دودى برخاست بدان اندازه كه خدا مي خواست، و خدا از آن دود آسمانى صاف و پاكيزه خلق فرمود كه نه در آن شكافى بود و نه سوراخى و اين است گفتار او كه فرمايد: «...
آسمان كه خدايش ساخت، و سقف آن را بالا برده و پرداخت، و شبش را تاريك و روزش را برون آوردم»2 فرمود: در آن وقت نه خورشيدى بود نه ماهى و نه اختران و نه ابرى، سپس آن را در هم پيچيد و بر زير زمينش نهاد، آنگاه اين دو آفريده خود را مرتب ساخت و آسمانها را پيش از زمين برافراشت، و اين است گفتارش عز ذكره كه (دنبال آيات فوق) فرمايد: «و زمين را پس از آن گسترش داد» يعنى آن را پهن كرد.
مرد شامى عرض كرد: اى ابا جعفر (پس معناى اين آيه چيست كه) خداى تعالى فرمايد: «آيا ننگرند كسانى كه كافرند كه آسمانها و زمين پيوسته بودند و از هم بازشان كرديم»3
امام باقر عليه السّلام به او فرمود: شايد تو پندارى كه آنها به هم بسته و چسبيده بودند و آنگاه يكى از آنها از ديگرى جدا شد؟
عرض كرد: آرى،
حضرت به او فرمود: از پروردگار خويش آمرزش بخواه زيرا گفتار خداى عز و جل (كه فرمايد): «بهم پيوسته بود» يعنى آسمان بود و باران نمى باريد، و زمين بسته بود و دانه نمي رويانيد، و چون خداى تبارك و تعالى خلق را آفريد و از هر جاندارى در آن جايگير فرمود آسمان با آمدن باران از هم گشوده شد و زمين با روياندن دانه. شامى گفت: گواهى دهم كه براستى تو از فرزندان پيمبرانى و همانا علم و دانش تو از علم و دانش آنها است.
پی نوشت:
1- سوره صافات /آيه ۱۸۰.
2-سوره نازعات/ آيه ۲۷- ۲.
3-سوره انبياء /آيه ۲۹.
اول راستی و بعد صفا و دوست داشتن همدیگر !11 که این بشر همه اش را عکسش انجام میدهد !!!
اب و اتش مگه متضاد نیستند ؟ از دود اتش میگه ابر درست کرد ؟ دیگه چی
راست میگه
من که به قران کاملا ایمان دارم قران طوری نوشته شده که انگار۱۴۰۰ساله پیش از الان خبر داشته اگه به دقت و با علم و کمی پژوهش و جستوجو قران را مطالعه کنید حتما ب حقایقی که میگم پی میبرید من معجزاهایی رو در قران دیدم که اگر بازگو کنم مردم فکر میکنند که من پیامبرم ولی ترجیح میدهم که مردم و جوانان عزیز مملکتم خودشان قران بخوانند و به این معجزات الهی پی برند و به ایمانشان افوزده شود و فی امان الله.