سونامی سرطان، همه شوربختي است!
پارسینه: دامن گستر شدن سرطان به دليل آلودگي هوا در اين سطح و اندازه نه سرنوشت ناگزير پايتخت نشينان است و نه دردي لاعلاج، تنها کافي است به تاريخ شهرهاي مدرن نگاهي سرسري بيفکنيم تا اين نکته روشن شود که آلودگي هوا پديده تازهاي نيست وبيشتر کشورهاي توسعه يافته در پگاهِ دوره صنعتي شدن خود با آن دست به گريبان بودهاند ولي با اراده معطوف به حل مشکل سالهاست که اين معضل را از سر راه برداشتهاند
اين روزها فراگيري انواع و اقسام سرطانها در پايتخت به چنان درجهاي رسيده است که برخي تحليلگران از آن با عنوان «تراژدي» ياد ميکنند؛ تراژدياي که کمتر خانوادهاي را ميتوان در اين چند ساله در شهر تهران سراغ گرفت که به طريقي با آن دست وپنجه نرم نکرده باشد! با اين همه، اگر کمي از نزديک تر به واژه تراژدي بنگريم به نظر نميآيد بتوان به آسودگي به آمار هر روز بالا رونده بيماري سرطان در شهر تهران تراژدي لقب داد! سبب آنکه: تراژدي اساسا به رويدادهايي گفته ميشود که از دلِ منطقِ ناگزير زندگي برآمده باشند واراده انساني کمتر اثري در رخ دادن يا ندادن آنها دارد.
به مثل: مرگهاي ناگهاني، انواع حوادث طبيعي مانند سيل و زلزله و... جملگي تراژديهاي زندگي انسان را رقم ميزنند و از آنها در بيشتر مواقع گريزي نيست! با اين وصف، پرسشي که سر بر ميآورد اين است که دريا لرزه (سونامي) سرطاني را که امروز به آن چشم دوختهايم چه ميتوان نام نهاد؟ شايد «شوربختي» عبارت بهتري براي روايت رويدادهاي تلخ اين روزهاي ما باشد. چراکه تنها از شوربختي آدمياست که حوادثي را که ميتوان با اندک حساسيت وارادهاي از وقوع آنها جلوگيري کرد ،به سبب کم کاريها وخام دستيها در برابر چشمانش ذره ذره بدل به مصيبتهاي بزرگ ميشوند!
با اين همه، گفتن ندارد که دامن گستر شدن سرطان به دليل آلودگي هوا در اين سطح و اندازه نه سرنوشت ناگزير پايتخت نشينان است و نه دردي لاعلاج، تنها کافي است به تاريخ شهرهاي مدرن نگاهي سرسري بيفکنيم تا اين نکته روشن شود که آلودگي هوا پديده تازهاي نيست وبيشتر کشورهاي توسعه يافته در پگاهِ دوره صنعتي شدن خود با آن دست به گريبان بودهاند ولي با اراده معطوف به حل مشکل سالهاست که اين معضل را از سر راه برداشتهاند و به صفحات تاریخ سپردهاند. بررسي کارنامه شهرهاي مدرن حجتي است بر اين ادعا!
در برابر اما، ما براي رهايي از اين مشکل تا به حال چه کردهايم؟ جز نصيحت مردم به ترک ديار و خروج از تهران وسرکوفت زدن به مهاجريني که از زور بيکاري و بلاتکليفي وبه سوداي گذران زندگي و لقمه اي نان، رنج به سر بردن در اين شهر هيولايي را به جان خريده اند، از عهده چه کار نمايان ديگري بر آمدهايم؟! سياستهايي مثل: دورکاري وانتقال کارمندان به شهرستانها که در دوره دولت نامتعادل قبل مطرح شد نه تنها دردي از شهر تهران دوا نکرد، آنچنان در حوزه اجرا با اما واگرهاي فراوان روبهرو بود که حتي خود مديران وقت نيز اميدي به جدي گرفتن اين دست سياستها از سوي شهروندان نداشتند!
نسخههايي که به راستي خود هيچ دست کمي از بيماري نداشتند و جز بار کردن پريشاني بر سر پريشانيهاي پايتخت حاصل ديگري در پي نداشتند! طرفه اين جاست که مديران شهر تهران که در هر همايش و جلسه سخنسرايي، نگراني شان را از افت اخلاقي پايتخت به رخ ميکشند، در برابر آمار ترسناک افزايش سرطان که سلامت اخلاقي وجسماني شهروندان هر دو را آماج گرفته است، سکوت پيشه کردهاند و دم بر نميآورند؟! و سرانجام اينکه: آيا به راستي تعبير دقيقي است معضلي را که در حوالي بياعتنايي ما و مديران ما چنين ابعاد غول آسا و هراسآوري به خود گرفته است «تراژدي» بناميم؟ دست کم تا زماني که دست ندانم کاريها و بي ارادگي ما در کار است تراژيک نيست، همه شوربختي است!
سونامی سرطان همراه با سونامی عقیم شدن.
برید بررسی کنید ببینید چقدر دختر و پسرها در سنین 25 تا 40 عقیم شدن و بچه دار نمی شن چرا؟!!!
چرا هم سونامی سرطان اومده و هم سونامی عقیم شدن؟!!!
این نشون میده که منشا از یک جا هست از پارازیت های ماهواره ای و رادیویی.
فقط پارازیت های ماهواره ای هست که هم سرطان میاره هم ناباروری.
به قول کارگردان عزیزمان مسعود کیمیایی جمع کنید این لحاف مرگ را از سر مردمان این شهر.(پارازیت ها)