گوناگون

قصاص قاتلین فریدون پارسی/صدر مشروطیت

قصاص قاتلین فریدون پارسی/صدر مشروطیت

پارسینه: (برگرفته از:تاریخ پهلوی و زرتشتیان/جهانگیر اشیدری/صفحه 248)

صنیع حضرت؛ یاور اسمعیل,سید کمال,و مقتدر نظام و صادق کچل که از قاتلین فریدون خسرو اهرستانی-از مبارزان زرتشتی انقلاب مشروطه- بودند بعدا به علت شرکت در تیراندازی بر علیه ازادی خواهان در مقابل مجلس دستگیر و محاکمه و حبس و تبعید میشوند و صنیع حضرت به خاطر جنایاتش در سال 1289 به دست ازادی خواهان اعدام میشود.



ارسال نظر

  • سامان میرزائی

    با وقوع جنبش مشروطیت در ایران و ورود آثار این تحول به یزد، انتظار چنان میرفت که وضعیت اقلیتهای مذهبی (به ویژه زرتشتیان) تا حدی رو به سامان گذارد، چرا که تجار معروف زرتشتی با کمکهای مالی خود به مجاهدین به حمایت از حرکت مردی پرداختند، در آن هنگام چند نفر از تجار
    زرتشتی در اقتصاد ایران مقام و موقعیت ممتازی داشتند که در صدر آنها تجارتخانه جمشیدیان متعلق به ارباب جمشید جمشیدیان قرار داشت، تجارتخانه جمشیدیان در کمک مالی به مجاهدان مشروطیت دریغ نمی‌کرد و تنها در یک بار، مبلغ بیست هزار تومان شخصاً و بیست هزار تومان از سایر تجار زرتشتی جمع آوری کرده و در اختیارمجاهدين گذارد.
    از دیگر تجار معروف زرتشتی یزد که در کمک مالی به مشروطه خواهان نقش اساسی داشت، خسرو شاه جهان بود. این دو تجارتخانه (از نظر پایگاه اقتصادی این دو موسسه به بخش اقتصادی رجوع شود)، به ویژه در بین عشایر و ایالات فارس دارای محبوبیت و نفوذ فراوانی بودند. «و در اثر قراری که بین شادروان پرویز شاه جهان در یزد با آزادیخواهان گذارده شده بود، تجارتخانه های جمشیدیان و جهانیان اسلحه و فشنگ و مهاتی را که از خارج وارد ایران می‌شد، در بندر بوشهر تحویل می‌گرفتند و جزء سایر مال التجاره های خود به تهران و سایر شهرها حمل و در اختیار مجاهدین می‌گذاردند». درباره نقش خسرو شاه جهان در کمک به مجاهدین در شماره 31 روزنامه صوراسرافیل چنین آمده است: «در چندی قبل، از ذخیره دولتی چهار صد قبضه تفنگ "ورندل" بلند قد خارج نموده و به ... تاجر پارسی فروخته اند .... همچنین از اسلحه خانه، دوست قبضه تفنگ پنج تیر "مکند" و غیره با یک صد و پنجاه هزار عدد فشنگ فخیم الملک و عرابه به مشهدي .... فروخته‌اند».
    بنابراین به دنبال این همیاری ثروتمندان زرتشتی با مشروطه طلبان، گروه مستبد که ایشان را سد راهی بر منافع خود می‌دیدند، تصمیم به قتل ارباب پرویز در یزد گرفته و او را به وضع فجیعی می کشند. در واقع شاید موجه ترین دلیل شرکت زرتشتیان در مبارزه علیه مستبدین، جلب حمایت و دوستی توده مردم باشد، چرا که بیشترین مشکلات ایشان (گذشته از زیاده ستانی عمال حکومتی در باب اخذ جزیه)، ناملایمی های اجتماعی بود و هم اکنون با چنین رخدادی فرصتی مناسبی به دست آمده بود. گذشته از قتل پرویز شاهجهان، در تهران نیز سران مستبد جمعی از اراذل را به قتل ارباب فریدون تشویق کردند . هارتویک در تلگرافی این موضوع را چنین می‌آورد:
    زرگنده، 4 ژوئیه 1908
    17 ژوئیه، 26 تیر، 18 جمادی الثانی
    تلگراف هارتویک
    «سید محمدخان صنیع حضرت در آغاز، سردسته اراذل محله چاله میدان تهران بود و چون تنور مشروطه گرم شد او و یارانش به جرگه دشمنان مشروطه پیوستند و به پشتی از محمدعلی شاه برخاستند. صنیع حضرت و همیارانش در بیشتر آشوبهایی که به دشمنی با مشروطه می‌شد شرکت داشتند و خود او در کشتن چند تن از مشروطه خواهان زرتشتی مانند ارباب پرویز در یزد و ارباب فریدون در تهران نیز دست داشت. وی به پاس خدماتی که به محمدعلی شاه کرده بود درجه سرتیپی گرفت و رئیس قورخانه شد، صنیع حضرت پس از نهضت مشروطه دستگیر و در دادگاه انقلابی محاکمه و به مرگ محکوم و به روز 16 مرداد 1287 به دار آویخته شد».
    از نخستین مواردی که با نگارش و تدوین قانونی اساسی، توسط برخی از علما محل اعتراض قرار گرفت، اصل هشتم قانونی اساسی بود (مطابق با آن اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساوی خواهند بود) که علما میگفتند: «مسلم و کافر در دیه و حدود متساوی نتواند بود، اگر مسلمانی یک یهودی یا یک کافر دیگری را کشت او را به کیفر نتوان کشتن و بایستی دیه گرفت» چنین ایرادی بر حقوق متساوی همه مردم در برابر قانون دولتی را نيز مي توان در مباحثات بزرگان پیرامون انتخاب وکیل یزد در دوره اول مشاهده کرد:
    «آقا میرزا سیدعلی لب خندقی و حاجی میرزا آقا: ماها آخوند ملاعبدالکریم را به جهت وکالت انتخاب نکرده و نفرستاده‌ایم، بلکه برای کشف دو مطلب بوده یکی برای مفتشی حالات مجلسیان که به ما راپورت بدهد.... دیگری برای قتل پرویز زرتشتی.....
    آقا سید یحیی: من صریحاً می‌گویم: همان روز که ملاعبدالکریم به جهت وداع به محضر من آمده بود، آخرین کلمه حرف من با او این بود که به سلامتی به طهران بروید و نگذارید زرتشتیها غالب شوند. زیرا که میشنوم یکی از فصول قوانین مجلس مسئله مساوات است!! بایستی در یزد زرتشتی خفیف و خوار باشد! بروید به طهران و با اهل مجلس حالی کنید که یزد سوای سایر ایران است، مثلاً می شنوم در شهرهای داخله، زرتشتیها سوار بر اسب و قاطر و الاغ میشوند، البسه فاخر و الوان می‌پوشند، کلاه به سر می‌گذارند این کارها خلاف شرع است، زرتشتی باید قبای کرباس (مله) بپوشد، عمامه کرباس مله به سر بگذارد. اگر متمول باشد والا....» در هر حال زرتشتیان گرچه با تلاش کیخسرو شاهرخ و تنی چند دیگر از روسای زرتشتی توانستند اصل هشتم را به تصویب رسانند، لیکن در دیدگاه عمومی وجاهت مورد انتظار را کسب نکرده و همراه در آشوبهای داخلی پس از استقرار مشروطه مورد تجاوز و غارت قرار میگیرند.
    ملفوفه در نمره 57
    صورت وقایع ماهیانه
    تهران- 31 دسامبر 1908
    10 دی 1287، 7 ذی الحجه 1326
    امضاء: چرچیل-وکیل شرقی
    منبع : مشروطيت در يزد - پژوهش و نگارش : علي اكبر تشكري بافقي -مركز يزد شناسي - 1378
    --------------

    نقش زرتشتيان در جنبش مشروطيت قسمت هفتم


    يزد
    شهر یزد و اطراف آن همچنان دچار دسته‌جات سارقینی است که به منازل پارسیان متمول میروند و آنها را صدمه میزنند و پول و اثاث البیت آنها را به سرقت میبرند. به تازگی یک جوان پارسی را به مریضخانه انجمن مسیحیان آورده بودند که یک دست او از ساعد جدا شده بود. او از هدایت نمودن یک دسته سارق به منزل شخص پارسی متمولی امتناع نموده بود. سارقین اغلب خود را به صورت مبدل می‌آرایند. ولی وقتی هم که پارسیها دشمن خود را بشناسند، از ترس دچار شدن به انتقام، جرئت تظلم نمودن را ندارند. در یکی از وقایع، همین که به حکومت تظلم نمودند، او به کلی مسئولیت را از عهده خود ساقط نموده بود» و به هر ترتیب چه سارقین طریق که بارها تحت عنوان برپایی مشروطه، شهر را غارت کردند و چه در شورشهای داخلی – از قبیل شورش استاد محمد بنا و .... همواره متمولین زرتشتی اولین محل کسب پول به حساب می‌آمدند، چنانچه ناظم الاسلام در «تاریخ بیداری ایرانیان» به ذکر ضیافتی با حضور رئیس اداره جهانیان (1327 هـ .ق) پراخته می‌نویسد: «مجدالاسلام نقل کرد: شب گذشته را با رئیس اداره جهانیان میهمانی بودیم، تلگراف فوری برایش آوردند، در تلگراف به رمز رساندن بودند: سیصد نفر بختیاری و دویست نفر پیاده وارد باغ خان که متصل به دروازه است، شده‌اند.
    رئیس اداره جهانیان متغیر شد و بر سرش زد مجدالاسلام گفته بود: چه ربطی به تو دارد، یزد را تصرف کرده که محزون شدی، جواب داد: «که لدی الورود از ماها پول میخواهند».
    علاوه بر این در راهها نیز دزدان ، زرتشتیان کاروان را بیش از همه مورد آزار و اذیت قرار میدادند، چنانچه در روزنامه وقایع جانگداز یزد الی شیراز میخوانیم: نائینی میگوید: من برای خودم از این قافله چیزی نمیخواهیم، چون که آقا و مولای من همراه شماست، ولی چیزی به تفنگچیان من بدهند و بروند، به هزار گفتگو قرار شد که هشتاد تومان به او بدهیم.... حالا دیگر حرف او این است که این گبرها (پارسیان) چرا ملبس به لباس اسلام شده‌اند، من اینها را اینجا میکشم که دیگر لباس اسلام نپوشند.... باز التماس و التجا کرده، دست برنمیداشت تا اینکه گفتیم تقصیر این بیچارگان چیست، تقصیر از مرکز است که ملاحظه امتیاز بین لباس ایشان و لباس مسلمانان ننموده‌اند.... به هزار زحمت از این سخنان منصرفش کردیم، پس گفت: هشتاد تومان را ایشان بدهند، هر قسم بود قرار دادیم که چهل تومان مسلمانان و جهل تومان زرتشتیان بدهند»
    نهایتا با شدت گیری آزار و اذیتهای عمومی در سال 1328ق/1909م از سویی جمعی به استفتاء از آخوند خراسانی پرداخته و از طرف دیگر روزنامه ها با چاپ مقالاتی به تشویق مردم در مهربانی با زرتشتیان میپردازند. در ذیل به این دو موضوع میپردازیم:
    هوا... تعالی شانه العزیز
    «حجه الاسلام ما ، چه میفرمایید در مسئله اذیت و تحقیر کردن به طایفه زرتشتیه که در حمایت و مطیع اسلامند و استدعا از حضور مقدس آنکه، جواب مسئله را با خط شریف در حاشیه مرقوم و با مهر مبارک ممهور فرمایید تا عندالحاجه سند باشد والسلام علیکم و رحمت ا... و برکاته : حاجی شیخ حسین تبریزی
    دهم شهر صفر المظفر سنه 1328 هـ
    به دنبال این استفتا، آخوند خراسانی چنین فتوایی صادر میکند:
    ایذا و تحقیر طایفه زرتشتیه و سایر اهل ذمه که در حمایت اسلامند، حرام و بر تمام مسلمین واجب است که وصایای حضرت خاتم النبیین صلی ا... علیه و اله الطاهرین را در حسن سلوک و تالیف قلوب و حفظ نفوس و اعراض و اموال ایشان را کما ینبغی رعایت نمایند و سرمویی تخلف نورزند، انشاءا... تعالی من الاحقر الحاج محمدکاظم خراسانی»
    با چنین فتوایی گرچه قضیه از لحاظ شرعی کاملاً مشخص شده بود، لیکن در کشاکش مجادلات استبدادی و مشروطه طلبی و آشوبهای داخلی از سویی و نیز فضای مذهبی خاص یزد چندان کاربرد عملی پیدا نکرد.
    از دیگر راههایی که افراد خواهان مساوات، برای جلب حمایت و دوستی عامه استفاده میکردند روزنامه‌ها بودند. در روزنامه معرفت یزد مورخ 16 رمضان 1327 هـ .ق مقاله‌ای بدین شرح با عنوان «دلتنگی» به چاپ رسیده است:
    «قلم را به دست گرفته، متحیریم که با این اوضاع حالیه چه بنویسیم که خلاق عالم راضی و بندگان او هم نیز راضی باشند. تلگرافی از مقام منیع آقایان و وطنخواهان مقیم مرکز برای تعیین وکیل و نماینده رسیده بود، خواستیم ابنای وطن خود را ترغیب و تحریص نمایيم به انتخاب وکیل برای مجلس مقدس، به ملاحظه آنکه (آن هه گفتیم و حل نگشت مسایل) . و علاوه عموم هموطنان باید در این خیال همراه باشند و خود را حاضر کنند که این مقالات اگر چه نالایق باشد، ملاحظه فرمایند و هرکس با الطاف خود اصلاح معایب آن را بفرماید. از این مطالب به ملاحظاتی چند در این هفته صرف نظر نمودیم و مختصری از تعدیات وارده به طایفه زرتشتی را می‌نگاریم.
    مقدمتاً عرض می‌کنیم که طایفه زرتشتیان یادگار عصر کیانند، ابناي این وطن و پرورده این آب و خاکند، ایرانی الاصل این طایف هستند. شرح احوالات آنها را تواریخ به خوبی نشان می‌دهند، بر هر فردی از افراد ملت معلوم است که بدون اغراق، آبادی و آبادانی این ولایت از تجارت و فلاحت و... از این طایفه است. تجار آنها هرگز در مقام ورشکست شدن نبوده و مال دیگری را ضایع و نابود کرده باشند، یاد نداریم. کسبه آنها به راستی و درستی به کسب مشغول، رعایای این طایفه مال الاجاره خود را در وقت و موعد خود می‌پردازند. موقوفات خود را به قانون مذهب خود در موقع خودش به مصرف می‌رساندند.... مقصود، معرفی آنها نیست، تمام به خوبی می‌دانند با این وضع چندی است مورد تجاوزات و تعدیات واقع شده، خاصه کسانی که از این طایفه در قراء و مزارع و توابع بلد سکنی دارند، خداوند بر آنها ترحم فرماید.
    از هر جهت به واسطه ظلم و تعدی و اسارت و اذیتهایی که وارد آمده بود که شرح آن در این ورقه گنجایش ندارد، بلکه قلم هم امروزه از نگارش آن آزاد نیست و در موقع خود درج خواهد شد . یوم پنجشنبه 14 شهر حال این طایفه از ساکنین و توابع آن اناثاً و ذکوراً محض خدمت به نوع و حفظ حقوق خود و رفع تعدیات از طایفه خود و حصول امنیت مالی و جانی بالخصوص به جهت اشخصاصی که در خارج از بلد مسکن دارند، اجماع نموده در سفارتخانه دولت انگلیس متحصن شده، تمام تجار و کسبه آنها دست از تجارت و کسب خود کشیده، رعایای آنها چشم از خانه و محصول پوشیده، در دفع ظلم از خود و حصول امنیت هم آواز هستند، اداره‌ها معظم آنها از قبیل اداره جمشیدیان، اداره جهانیان، اداره گودرزیان.... در عهده تعطیل، اجزاء و اعضاء آنها دست از کار بازداشته و به کلمه واحده به دولت و ملت و مجلس مقدس تلگرافاً متظلم، تا اینکه به افتضای حمیت اسلامي و غیرت وطنی اولیای دولت و امنای ملت، رفع تعدی و ظلم از آنها بفرمایند که این باقی مانده از این طایفه مثل غالبی از آنها از وطن عزیز مهاجرت ننمایند... امروزه باید سعی نماییم با این طایفه نیکی نموده، بلکه مهاجرین خارجه با ثروت و مکنت خود به وطن عزیز معاودت نمایند و ثروت خود را صرف ابادی این مملکت و وطن اصلی خود نمایند. در میان مهاجرین این طایفه از اکابر صاحبان هندوستان و غیره صاحب کرور و میلیونها مکنت و علوم جدید هستند که برای امروزه این مملکت و وطن عزیز لازم است. با کمال شوق و شعف و میل خواطر و حب وطن پرستی وارد این مملکت شوند، نه آنکه به واسطه حرکات جاهلانه برخی، این باقی مانده هم هجرت نمایند. چون در پناه اسلام و اهل اسلامند، نگاهداری ایشان لازم است».
    منبع : مشروطيت در يزد - پژوهش و نگارش : علي اكبر تشكري بافقي -مركز يزد شناسي - 1378
    -------------

    نقش زرتشتيان در جنبش مشروطيت قسمت هشتم


    در واقع، علاوه بر حمایت مجلس شورای ملی، علمای اعلام و.... در نیک رفتاری با اقلیتهای مذهبی به ویژه زرتشتیان، برخی از روسای این کیش نیز به هر طریقی در صدد جلب قلوب مردم به خود بودند. چنانچه در سال 1299ش/1339ق، کیخسرو شاهرخ نماینده زرتشتیان در مجلس در نامه‌ای با میرزا محمدعلیخان عسکری کامران که در این سال مصدر اصلاح ذات البین میان جماعت زرتشتی و جمعی از مردم یزد شده بود، چنین می‌آورد:
    «خدمت ذی شرافت جناب مستطاب اجل اکرم عالی، آقای حاجی میرزامحمد علیخان دام اقباله
    اگرچه تا کنون حضوراً از فیض خدت بهره ور نگردیده، ولی پیوست ذکر خیر حضرت مستطاب عالی از افراد جماعت زرتشتی شنیده، بسی خود را خوشبخت خواهم شمرد که از فیض زیارت مرقومات محترمه برخوردار شوم. مخصوص از بذل توجه و مرحمتی که اخیراً در نمودن راه حق و خیر و صلاح به جمعی ]از[ مخالفین جمعیت زرتشتی و عمل را به اصلاح مبدل فرموده‌اید، از زبان یک جماعت تشکرات صمیمی تقدیم داشته امیدوارم با توجهات خاص جناب مستطاب عالی عموم به دانستن خیر و صلاح مردم و مملکت متوجه شده، بیش از این به ذلت ایرانیت که فقط ناشی از پی نبردن به اصول است، راضی نشوند. بر خاطر محترم روشن است که گذشته از توصیه‌های خاص که از مصدر ولایت حق (ص)نسبت به جماعت زرتشتی شرف صدور یافته و بر هر مسلمانی واقعی است آسایش و حفظ حقوق آنان را منظور دارند، نیز از راه ملیت هم تصدیق خواهند فرمود از سیزده قرن به این طرف که زرتشتیان در زیر لوای حکومت اسلام واقع گردیده‌اند، تا کنون احدی از زرتشتیان برخلاف سیاست اسلام و ایرانیت ]نه[ قدمی فراتر گذارده و نه افتخار ایرانیت را از دست داده، به دامن دیگران متوسل شدند و بلکه چون فرقی در میان ندیده و خود را مانند مسلمین ایران از یک خاک و آب و خون دانسته‌اند، با آنکه هر یک از پای درآمدگان عالم به وسایلی منتسب شده برای استقلال خویش کوششها کردند و هر یک به نحوی بهره ور گردیدند، این جماعت چون خود را از مسلمین سوا ندانسته، خویش را مستقل و مستغنی فرض کرده، با دیگران شراکت ننمودند.
    در این صورت آیا قلب کدام مسلمان واقعی ایران راضی خواهد شد که اروپایی و آمریکایی و حتی ارامنه داخله که از خون ایرانی نیستند، همه به علاوه آنکه آزاد و محفوظ الحق‌اند، انواع تسلط هم بروز می‌دهند و فقط زرتشتیان یزد به علت ایرانیت و هم خون بودن با همه وصایای مقدسه ولی حق، دچار زحمت و ذلت باشند؟ شاید در اوایل امر تصور می‌شده است چون اسلام بر ایران تسلط یافته و زرتشتیان اهل آن مملکت بوده‌اند از حیث تباین مذهبی یا از حیث ایرانیت دشمن باشند و از این ملاحظات مسلمان احتیاط می‌فرموده‌اند، ولی پس از سیزده قرن امتحان تصور نمی‌شود دیگر جای نگرانی و احتیاط و آزمایش باقی باشد. امروز که اوضاع عالم دگرگون و مقتضی هر ملت و مملکتی است که افراد دست یک جهتی و اتحاد به یکدیگر داده، با دوستی و قلب صمیمی دست دشمنان را کوتاه نمایند، جای آن نیست که برخی دورماندگان از سیاست اطلاعات دنیا موجب آن شوند که با مشغولیت به منازعات بی اساس خانگی به قدرت و قوت دشمنان افزوده هم دولت را رنجیده خاطر داشته و هم موقع ظفربندی به دست دشمن داده باشند. بدیهی است با توجهات جناب مستطاب عالی و سایر آقایان خیرخواه این نکات مهمه و فوق آن عرض حال تفصیلی برای امثال بنده، امیدوارم با تاییدات ربانی فتوت و عنایت و توجهات خاص آن بزرگوار و سایر راهنمایان به تکمیل بشریت و حافظین حقوق ناس به طوری که باید و شاید افکار و انظار عامه روشن و باب تکمیل محبت و داد ایرانیان با یکدیگر باز و سعادت عمومی حاصل شود. زیاده جسارت رو ندانسته، بقای وجود محترم را خواستار است»
    در واقع با حمایت مجلس و نیز اقداماتی که ثروتمندان و روسای زرتشتی انجام دادند در سالهای پس از جنگ جهانی اول شرایط عمومی زندگانی زرتشتیان رو به خوبی گذارده و چنانکه از سفرنامه‌های این دوره بر می‌آید این اقلیت نسبت به گذشته از وضعیت مطلوبتری برخوردار شدند. «امروزه پارسیان ثروتمند و کامروا در هند و حدود 9000 باقیمانده آنان در یزد و کرمان و روستاهای اطراف شهرهای ایران اقامت دارند.... آنها در یزد دارای محله‌ای بزرگ هستند، با خیابانهای پاکیزه تر و عریض‌تر از سایر بخشهای مسلمان نشین شهر، باغهای خوب و خرم و زمینهای مناسبی دارند که کاملاً به آنها می‌رسند و علت آن حمایت آیین آنان از کشاورزی است. برخی از آنان دست اندرکار صناعات ابریشم و کشتکاری و بسیاری دیگر به تجارت می‌پردازند....»
    منبع : مشروطيت در يزد - پژوهش و نگارش : علي اكبر تشكري بافقي -مركز يزد شناسي - 1378

  • ماتاشار

    نویسنده: دكتر محمدرضا مقدم ـ استاد دانشگاه تهران


    اگر از تاريخچه به وجود آمدن تهران و انتخاب آن به عنوان پايتخت بگذريم - اين شهر با توجه به شرايط جغرافيايى خاص خود، از لحاظ سكونت انسانى، محدوديت هايى اساسى دارد، به طورى كه با عنايت به مطالعات كارشناسى انجام شده در سه دهه قبل حداكثر ظرفيت جمعيت ساكن در تهران مى توانستند حدود ۵‎/۵ ميليون نفر باشد.
    تهران چه قبل از انقلاب و چه پس از آن به دليل سياست هاى نادرست دولت ها و برنامه ريزى هاى به دور از خرد در مورد محور قرار دادن اين شهر از نظر اقتصادى - سياسى و امتيازات اجتماعى مخصوص، بزرگ و بزرگتر و با مشكلات فزاينده و حاد روبرو شده، طورى كه هر روز به دامنه آنها افزوده مى شود و اينك نيز به مرحله اى رسيده است كه عملاً زندگى در آن با معيارهاى جهانى غيرقابل قبول شده است.
    حاليه شرايط به شرح زير است:
    ۱- رفت و آمد = تراكم وسايل نقليه به نسبت راه هاى تردد بيش از حد بوده و مرتباً در حال افزايش است. (روزانه حدود ۱۲۰۰ دستگاه - آمار راهنمايى و رانندگى).
    ۲- آب = عليرغم انتقال آب از چهار سد و از فواصل تا بيش از ۱۰۰ كيلومتر و استفاده از آب چاه هاى عميق (كه اكثراً آلوده به مواد شوينده و ... هستند) همه ساله به خصوص در ايام تابستان مسأله كمبود آب و ترس از جيره بندى در شهر وجود دارد. (هشدارهاى تلويزيون)
    ۳- برق = به علت عدم لحاظ مصارف بالاى مناطق در برنامه ريزى هاى اوليه و افزايش تراكم جمعيت تقريباً در كليه سطوح شهر مشكلات تأمين و انتقال برق به دليل محدوديت ظرفيت خطوط انتقال برق عليرغم تلاش مستمر وجود دارد.
    ۴- مسكن = به همين ترتيب موضوع كمبود مسكن ساكنان تهران به صورت حاد وجود دارد و ايجاد شهرك هاى حلبى آباد در حاشيه شهر خود بهترين نمود اين مسأله است.
    ۵- اشتغال = عليرغم شغل هاى واقعى و كاذب خيل بيكاران به خصوص در شهرك هاى حاشيه با درصد بالا (طبق اعلام منابع تا ۳۵ درصد) وجود دارد.
    ۶- مسائل امنيتى = كه تا حد زيادى ناشى از كمبودهاى فوق بوده، در مقياس بالايى وجود دارد.
    ۷- مسائل اجتماعى = برخورد فرهنگ هاى مختلف افراد و ناآشنايى با فرهنگ شهرنشينى در برخى موارد به صورت حاد در سطح شهر ملاحظه مى شود و روز به روز در حال افزايش است.
    ۸- اين مشكلات و فشارها باعث شده است ساكنان تهران به لحاظ روحى و جسمى بيمار باشند. درصد بالاى انواع بيماران گواه بر اين امر است. تصور اين نكته نيز كه بتوان با ايجاد شبكه هاى جاده اى داخل شهرى و انتقال آب و برق و ساخت مسكن اشتغال ... سر و سامانى به تهران داد و مشكلات آن را مهار كرد، خيال باطنى بيش نيست، چه هر اندازه در تهران، اقدامات عمرانى - توسعه اى كه مستلزم صرف هزينه و فراهم كردن امكانات است، صورت گيرد، باعث تشديد مسأله خواهد شد. زيرا هر ريالى كه در تهران خرج شود و هر امكانى كه به وجود آيد، خود باعث جذب بيشتر انسان ها به تهران و تشديد موضوع خواهد شد.
    بنابراين دولت به خاطر نجات تهران و مملكت (از تخليه روستاها و شهرهاى كوچك (مراكز توليد) و تجميع افراد در تهران و يا چند شهر بزرگ) بايد از صرف هرگونه هزينه و برنامه هاى توسعه اى جديد در تهران جلوگيرى كند (حدود ۵۵ درصد بودجه مملكت در تهران و حومه هزينه مى شود) در شرايطى كه در روستاها، كوچه ها و معابر تنگ و باريك و كج و معوج و خاكى است و با اولين بارندگى هاى پائيزى گل تا مچ پا بالا مى آيد در تهران در خيابان ها و كوچه ها آسفالت روى آسفالت ريخته مى شود - جدول خيابان ها به هردليل موجه يا غيرموجه تعويض مى شود - در جاهايى كه استعداد لازم را ندارند، به زور پول چمن و گل... كاشته مى شود و عمداً يا سهواً گلها و ... مرتب در هر فصل عوض مى شوند - اينها يعنى خرج كردن پول، خرج كردن پول، يعنى جذب نفر، جذب نفر يعنى جذب نفر بعدى و ... دولت ها، در تهران براى انتصاب اشخاص و افراد خاص در مشاغل بالا اقدام به ايجاد دفاتر كليه واحدهاى دولتى - كه مركز اصلى آنها در شهرهاى ديگر است - كرده اند، از جمله دانشگاه ها - كارخانجات - شركت ها و ... در كجاى دنيا دانشگاه هاى شهرستانها در پايتخت آن كشور دفتر دارند و همين طور كارخانجات، اينها جز تحميل هزينه گزاف به دولت و اشتغال نورچشمى ها در تهران چيز ديگرى نيست - در شرايط امروز جهان و با وجود امكانات بسيار وسيع و سريع ارتباطات توسل به اين شيوه ها نشان از عقب ماندگى سيستم ادارى و طرز تفكر مسؤولان نظام دارد.


    هزينه هر نفر ‎/ سال
    يك شهروند در تهران را اگر از نظر سوبسيدهايى كه دولت از نظر نان - آب - برق - تلفن - سوخت گاز منازل و سوخت وسايل نقليه - مسكن - اشتغال - تأمين اجتماعى - بهداشتى - درمانى - آموزشى (از سطوح دبستان تا دانشگاه) و خدمات شهرى و ... به اضافه هزينه هاى حفاظتى و امنيتى... محاسبه كنيم، ارقام بسيار بالايى خواهد بود. اين در شرايطى است كه در محيط هاى روستايى و كشاورزى - كشاورز نان را به قيمت آزاد مصرف مى كند و در برخى روستاها زنان روستايى بايد براى تأمين آب ساعت ها با پاى پياده راهپيمايى كنند (شاهد مدعا فيلمى است كه در كانال يك تلويزيون نشان داده شد و مربوط به روستايى در منطقه كازرون خوزستان بود كه زنان روستايى براى آوردن آب شرب بايد ۶ ساعت پياده روى مى كردند)
    - همينطور است در مورد سوخت، سوخت اكثر روستاها تأمين نشده، مسكن كليه ساختمان هاى محيط هاى روستايى فاقد سند هستند (البته دولت طرحى دارد كه در سال جديد به تعدادى از ساختمان هاى روستايى سند مالكيت داده شود) و بنابراين وامى براى تعمير و اصلاح آنها پرداخت نمى شود و در نتيجه اين ساختمانها با كوچكترين زلزله برسر مالكين خراب مى شوند، اشتغال و تأمين اجتماعى - مسائل بهداشتى - درمانى هم همين طور. به عبارت ديگر يك ايرانى ساكن در شهرهاى بزرگ بويژه در تهران با يك ايرانى ساكن در قصبه ها، از لحاظ نگرش ها و رسيدگى ها و هزينه ها تفاوت فاحش دارد.

    چه بايد كرد:
    ۱- در درجه اول مسؤولان مملكتى بايد به اين بينش برسند كه مشكل تهران را نمى توان در تهران حل كرد و بايد در دورافتاده ترين و فقيرترين و عقب افتاده ترين نقاط كشور به دنبال حل مشكلات تهران و ديگر شهرهاى بزرگ باشند. به عنوان مثال تا زمانى كه معاونت حمل و نقل شهردارى تهران در تلويزيون اعلام مى كند بايد ساليانه... كيلومتر آزاد راه در تهران ساخته شود تا مشكل ترافيك حل شود يا مسؤولان ديگرى بعد از ماهها و سالها تشكيل جلسات مكرر صحبت از زوج و فرد كردن تردد خودروها در سطح شهر مى كنند و موارد مشابه ديگر - اميدى به حل مشكلات تهران وجود ندارد.
    ۲- تغيير در نگرش ها ضرورى است به عبارت ديگر تا كليه وزارتخانه ها و سازمانها، و در رأس آنها سازمان مديريت و برنامه ريزى كه مسؤول مديريت برنامه ريزى وزارتخانه ها و سازمانها است، به اين حقيقت نرسند طرح مسأله ثمرى ندارد.
    ۳- تهران مجموعه اى در حال جوشش و غليان است و تاكنون برنامه هاى وزارتخانه ها و سازمانها در فراهم كردن امكانات بيشتر براى تهران و تهرانى بوده كه عملاً نتيجه ندارد ومشكلات تهران هر روز بيشتر از روز پيش و به صورت تصاعدى در حال افزايش است.
    ۴- وقتى نگرش به مديريت تهران در چارچوب مديريت ملى و به عنوان جزيى از آن قرار بگيرد، آن وقت مى توان به امكان تعديل مسائل در تهران اميدوار بود.
    ۵- مسأله مهاجرت از يك طرف و اشتغال از طرف ديگر و موضوعات ناشى از اين دو مقوله را بايد در چارچوب توسعه از سطح روستا آغاز كرد و در اين راستا براى عملى كردن اين برنامه، ضرورى است استراتژى ها مشخص و به دنبال آن برنامه كوتاه مدت ميان مدت و دراز مدت به اجرا گذاشته شود و هماهنگى هاى لازم ( كه مشكل اين طرح است) بين سازمانهاى درگير توسعه روستا به وجود آيد و مسؤوليت يا مديريت آن به يك سازمان يا فرد (مدير و قوى) در سطح كشور سپرده شود. ضمن آنكه اين طرح مى تواند طى ۱۰ سال در سطح مملكت اجرا شود.



    پس از اجراى اين طرح وقتى در خلال آن مى توان در روستاها با استفاده از مهندسين بيكار رشته هاى راه و ساختمان مبادرت به تهيه طرحهاى خيابان و كوچه (طرح هادى روستا)، طرحهاى ساده ساختمانى و لوله كشى... كرد و دولت نيز هزينه هاى عمرانى عمومى در سطح روستا را تقبل كند و هزينه هاى ساخت و بازسازى ساختمان هاى مسكونى، ساختمانهايى كه در مسير برنامه هاى عمرانى قرار مى گيرند و تخريب مى شوند و يا اصلاحى پيدا مى كنند و ... را برعهده گيرد و براى تجديد بناى ساير ساختمانها كه عمدتاً خشت و گل هستند و با كوچكترين زلزله اى فجايع به بار مى آورند، به كمك مردم بشتابد. پرداخت قسمتى از هزينه ها توسط دولت و پرداخت بقيه هزينه ها با استفاده از تسهيلات بانكى با بهره نازل باشد.
    پرداخت كليه مبالغ بايد دقيقاً نظارت شده و مرحله اى باشد تا پولهاى پرداختى در جاى خود به هزينه گرفته شود. متعاقب شروع اين گونه عمليات عمرانى در سطح روستا - كارگرى كه از روستا به شهر مى آمد تا كارى براى تأمين خرج زن و بچه خود پيدا كند، ديگر به شهر نخواهد آمد. با ايجاد اشتغال در سطح روستاها و در زمينه هاى مختلف حتى كارگران همان روستاها كه در شهرها در حرف كارگرى - لوله كشى - برق كشى - نجارى - نقاشى - آهنگرى و يا... مشغول به كار هستند، به روستا خواهند برگشت. اين امر نه فقط جلو مهاجرت را خواهد گرفت (چون كارگر دنبال مزد است و اگر مزد را به روستا ببريد، كارگر با مقدار كمتر مزد هم ترجيح مى دهد در روستاى خودش بماند، زيرا قلباً و با اعتقاداتى كه دارد، نمى خواهد به شهربيايد و خود و زن و بچه هايش را وارد محيط كاملاً نامأنوس و درگيرى با مسائل ناشى از تغيير مكان كند.) بدين ترتيب مسأله اشتغال هم حل مى شود.
    با شروع عمران در روستاها، مركزيت هاى روستايى بخودى خود فعال مى شوند و اين خود باعث جذب نيروهاى ديگرى از جمله پزشكان عمومى - دندانپزشكان - دكترهاى داروساز - آزمايشگاه ها- راديو لوژى ها، خانم هاى قابله و درمانگاه ها و بالاخره هسته هاى اوليه بيمارستانى مى شود. در كنار اين ضرورت از جمله تعمير گاههاى اتومبيل - برق - آهنكارى و ... و به عبارت ديگر به طور خودكار هر نوع اشتغالى، موجد اشتغال جديد مى شود.
    با انتقال دفاتر دانشگاهها از تهران به دانشگاههاى مادر در شهرها و شهرستانها و همچنين دفاتر كارخانجات و شركت ها كه هر كدام علاوه بر داشتن حداقل يك ساختمان ادارى، دهها نفر كارمند دارند، دهها هزار نفر با خانواده هايشان به محل هاى اصلى خود منتقل مى شوند. انتقال اين چندين ده هزار در حد خود به كاهش جمعيت تهران از يك طرف و تأثير مهم بر اقتصاد و توسعه شهرهايى كه اين افراد در آنها سكنى مى گزينند كمك مى كند و درآمدها كه پيش تر از شهرها به تهران منتقل و در تهران خرج مى شد، به شهرها و محل هاى توليد اين درآمدها منتقل و خرج مى شود و بدين طريق در شهرهاى كوچك ايجاد اشتغال مى شود.
    از همه مهمتر اينكه نگرش و توجه توسعه اى به مسائل، وارد روستا شده و اين خود باعث شكوفايى نيروهاى جوان روستاها مى شود و روستا از درون شروع به توسعه و آبادانى مى كند. بديهى است، در صورت اجراى طرح «آمايش سرزمين» امكان برنامه ريزى هاى كلان و خرد در كل مملكت به عنوان ابزارى در برنامه ريزى و اجراى برنامه هاى فوق الذكر خواهد بود.

  • ناشناس

    باز این دوتا قورباغه ابوعطیتا نوشتن!!!

  • کورش بزرگ

    سامان میرزائی پسر خوبیه افرین!سامان جان میدونم بیکاری و خسته از این دنیای ناجوانمرد
    بازم سپاسگذارم از زحماتت حتی اگر کپیم باشه دستت درد نکنه با ارزوی موفقیتت در سال 94

  • ناشناس

    این آخرین باری بود که به سایت شما میام تا الان صبر کردم مگه کامنت های روی اعصاب این سامان میرزایی رو منتشر نکنید ولی شما عین خیالتون نیست ! نمیدونم این آقا با شما چه نسبتی داره که کامنت های ایشون رو چاپ می کنید ارزش سایت خودتون رو از یه سایت خبری به یه سایت شخصی و وبلاگ مسخره پایین آوردید

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار