همه چیز درباره اسفندیار رحیم مشایی
پارسینه: مجموعه اقدامات فرهنگي، اجتماعي مرتضي –مشايي- كه منجر به حل بسياري از بحران هاي سياسي كردستان گرديده بود، مورد توجه وزير اطلاعات و رئيس جمهور وقت قرار ميگيرد و همين امر سبب ميگردد در سال 1365 به تهران فراخوانده شده و مسئوليت مناطق بحراني كشور در وزارت اطلاعات توسط حجهالاسلام ريشهري بر عهده او گذارده شود
سایت نوسازی در مطلبی مشروح به طرح ادعاهایی در خصوص گذشته و سوابق اسفندیار رحیم مشایی، از دوستان حلقه اول احمدی نژاد پرداخت، پارسینه بدون تایید یا رد این مطالب، آنها را برای اطلاع خوانندگان خود منتشر می کند، بدیهی است مسئولیت این مطالب برعهده سایت نوسازی است.
اسفنديار رحيم مشايي چهره ي نا شناخته ي دولت نهم كه اكنون بر مسند معاونت رياست جمهوري تكيه زده، چندي است بواسطه ازدواج دخترش با فرزند محمود احمدينژاد به يكي از جنجاليترين شخصيتهاي سياسي در ايران تبديل شده است.
شدت حمله هاي غيرمعمول رسانه اي و شايعات گوناگون و بحث برانگيز عليه او در محافل خبري، سياسي ذهنهاي جستجوگر را به دنبال صحت و سقم اين شايعات وچرايي و منشاء اين اقدامات ميكشاند.
نوشتار زير كوششي است براي آشنايي با نيمه ي نا پيداي مرد مجهول كابينه :
قسمت اول
كردستان
جوان سفيد رو ولاغر اندام اطلاعات سپاه رامسر به كردستان سرزمين راز و رهايي اعزام ميشود و با نام مستعار "مرتضي محب الاولياء" در سمت معاون اطلاعات واحد كومله اطلاعات سپاه مستقر در قرارگاه حمزه سيدالشهداء شروع به فعاليت مي كند،اما پس از چند ماه برادر شمس -سردار نقدي- با توجه به ذوق و سابقه ي مشايي در فعاليت هاي فرهنگي،اجتماعي و اصرار مشايي براين كه بحران نظامي امنيتي كردستان ريشه هاي فرهنگي،اجتماعي دارد،امكان پيگيري فعاليت هاي فرهنگي، اجتماعي را براي او فراهم مي آورد.
مرتضي(مشايي) كه ريشه بحرانهاي امنيتي كردستان را در مسايل فرهنگي، اجتماعي جستجو مي كرد در اولين اقدامش كاك -كانون اسلامي كردستان- را تشكيل مي دهد.
تاسيس مركز نشرفرهنگ و ادبيات كردي، راهاندازي ماهنامه ادبي سروه(نسيم بهاري)، تاسيس انتشارات صلاح الدين ايوبي ، راه اندازي چندين كتابخانه در شهر هاي مختلف كردستان از اقدامات اوليه وي بود كه مورد توجه مردم كردستان قرار گرفت.
كردها كه تا آن روزگار با وجود سياست هاي يكسان سازي گويش فارسي در سراسركشور توسط رژيم شاه مجالي براي نشر ادب و فرهنگ خويش نيافته بودند از رويكرد نظام اسلامي خشنود بوده و آن را از موهبتهاي انقلاب ميدانستند.
مرتضي(مشايي) توانست شبهاي شعر متعددي در شهرهاي مختلف كردستان برپا نمايد و آرام آرام مردم را با انديشه و خواستههاي انقلاب اسلامي نزديك نمايد، تا جايي كه توانست با برگزاري كنگره ي "شعر كردي در جنگ" اوج پيوند فرهنگ منطقه با نگاه انقلاب را به نمايش گزارد.
دامنه فعاليتهاي فرهنگي مشايي به كردستان ايران محدود نگرديد و او توانست با برقراري ارتباطي نزديك و ويژه با اكراد عراق و با نزديكي به چهرههاي شاخص آنان همچون طالباني و بارزاني ابعاد اقداماتش را گستردهتر كند.
بمباران حلبچه توسط صدام ، دشمن مشترك اكراد عراقي و جمهوري اسلامي ايران زمينه را براي همكاري مشترك فرهنگي در ابعاد بينالمللي فراهم كرد و مرتضي (مشايي)توانست با يك برنامه ريزي دقيق هرساله همزمان با سالگرد اقدامات وحشيانه و ضد انساني صدام در حلبچه، دهها راهپيمايي، نمايشگاه عكس و نشست ادبي را در سراسر اروپا و با اجراي اكراد عراقي درشهرهاي بزرگ سوئيس، بلژيك، آلمان و .... برگزار كند تا از اين طريق ستم و شقاوت صدام جنايتكار را به اطلاع مردم كشورهاي مختلف برساند.
اسفنديار رحيم مشايي چهره ي نا شناخته ي دولت نهم كه اكنون بر مسند معاونت رياست جمهوري تكيه زده، چندي است بواسطه ازدواج دخترش با فرزند محمود احمدينژاد به يكي از جنجاليترين شخصيتهاي سياسي در ايران تبديل شده است.
شدت حمله هاي غيرمعمول رسانه اي و شايعات گوناگون و بحث برانگيز عليه او در محافل خبري، سياسي ذهنهاي جستجوگر را به دنبال صحت و سقم اين شايعات وچرايي و منشاء اين اقدامات ميكشاند.
قسمت دوم
رامسر
انقلاب كه پيروز ميشود او 18 ساله است، جوان پرجنب و جوش رامسري كه در فضاي داغ گفتگوي آن روزها ازپانزده سالگي براي مردم شهر و روستا سخنراني كرده و حالا يك سخنران قهار شده و به محور فعاليت هاي انقلابي شهر مبدل گرديده است.
راهاندازي راهپيماييها، نوشتن بيانيهها و پخش اعلاميههاي حضرت امام، برگزاري هيات مذهبي و خواندن دعاي كميل و ندبه نوجوان مداح و قاري قرآن را كم كم به جوان معتمد اول شهر تبديل ميكند و اينچنين پررنگترين نقش را درراهاندازي نهادهاي انقلابي چون كميته، سپاه پاسداران، دادگاههاي انقلابي ايفا مي كند.
سال 59 براي مشايي سال قبولي در دانشگاه بود. او در حالي در رشته ي برق صنعتي به دانشگاه صنعتي اصفهان رفت كه مسئوليتهاي بزرگ و كوچك شهر او را احاطه كرده بود و اجازه حضور مداوم در دانشگاه را به اونميداد.
اوايل سال 60 رسما به عضويت سپاه پاسداران درميآيد تا به خنثيكردن توطئههاي منافقين در رامسر بپردازد. منافقين توانسته بودند با سوء استفاده از ساده دلي و ناآگاهي مردم منطقه خود را پيرو اسلام نشان داده و تعداد زيادي از جوانان مذهبي روستايي و شهري منطقه را به عضويت خود درآورند، جواناني كه تا مدت ها بعد ار عضويت در سازمان مجاهدين خلق گمان مي بردند راه امام حسين (ع) را ادامه مي دهند.
مشايي كه در دوران پيش از پيروزي انقلاب با انديشهها و انحرافات فكري مجاهدين خلق آشنا شده بود و ضمنا درك درستي از بسترهاي اجتماعي منطقه داشت، ميدانست براي بريدن دست نفاق راهي جز آگاه كردن مردم وجود نداردو براي رسيدن به اين مقصود او شهر را به مركز منازعات ايدئولوژيك تبديل كرد تا پردههاي دروغين اسلامخواهي و مردم دوستي مجاهدين كنار رفته و چهره واقعي نفاق براي تودههاي مردم آشكار شود،
در نهايت ضد انقلاب وقتي خود را منزوي و تنها ديد به جنگلهاي اطراف شهر پناه برد و درحاليكه تصور ميكردند به يكي از مكانهاي امن خود رسيدهاند مشايي به همراه ديگر نيروهاي انقلابي شهر با بكارگيري طرح جامع و زيركانه اي كه خود طراحي كرده بود منافقين را از محل خود بيرون كشيده و بدون هيچ تلفاتي دستگير كرد و اينچنين طومار آنها براي هميشه از صحنه رامسر برچيده شد.
با تشكيل وزارت اطلاعات مشايي نيز به اين مجموعه ملحق ميشود و با توجه به تجربياتش در كردستان، مسئوليت تدوين استراتژي نظام جمهوري اسلامي درخصوص اكراد ايراني به او سپرده ميشود.
آشنايي او با محمود احمدينژاد رئيس جمهور كنوني به همين دوره باز ميگردد. احمدينژاد فرماندار خوي بود و مشايي عضو شوراي ويژه ي تامين استان. اين آشنايي سبب گشت تا بعدها احمدينژاد شهردار به سبب شناختي كه از سبك كار فرهنگي موفق او در كردستان داشت او را به سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران فراخواند و آشنايي گذشته به پيمان جديدي بدل گرديد.
مجموعه اقدامات فرهنگي، اجتماعي مرتضي -مشايي- كه منجر به حل بسياري از بحران هاي سياسي كردستان گرديده بود، مورد توجه وزير اطلاعات و رئيس جمهور وقت قرار ميگيرد و همين امر سبب ميگردد در سال 1365 به تهران فراخوانده شده و مسئوليت مناطق بحراني كشور در وزارت اطلاعات توسط حجهالاسلام ريشهري بر عهده او گذارده شود.
از اقدامات شايان توجه مشايي در وزارت اطلاعات ميتوان به تاسيس "موسسه مطالعات ملي"نام برد. موسهاي پژوهشي و علمي كه در آن دوران كمتر كسي ميتوانست تصور تشكيل آن را داشته باشد. او سالها مديريت اين موسسه را بر عهده داشت .
وزارت كشور
سالهاي 72 تا 76 براي مشايي در خيابان فاطمي رقم خورد.جايي كه بشارتي وزير وقت كشور او را به مدير كل امور اجتماعي وزارت كشور منصوب كرد و اينچنين خروج گام به گام مشايي از وزارت اطلاعات آغاز شد.
با روي كار آمدن سيد محمد خاتمي و انتخاب مصطفي تاجزاده به معاونت وزارت كشور، مشايي نا خواسته مجبور به ترك وزارت كشور مي شود، گرچه در درون به كودكي ميانديشد كه به نامادري ناصالحي سپرده شده بود.
آقا او هز چه باشد من قبولش دارم.چون جسارت عبور از خط قرمز ها را دارد.مطیع و سر سپرده بالا تر از خود نیست.
اگه اینجوری باشه ، که آدم خوبیه ، پس چرا اینقدر شایعات پشت سرشه . امیدوارم هیچ وقت هیچ حقی ، ناحق نشه .