گوناگون

چگونه «طالبان» دوباره در افغانستان قدرت گرفت؟

چگونه «طالبان» دوباره در افغانستان قدرت گرفت؟

پارسینه: جنگ افغانستان، طولانی‌ترین جنگ آمریکا محسوب می شود اما این جنگی است که واشنگتن نمی تواند در آن پیروز شود و این موضوع در هیچ جای افغانستان مانند هلمند آشکار نیست.

چگونه «طالبان» دوباره در افغانستان قدرت گرفت؟

به گزارش خبرنگار «پارسینه» به نقل از یورونیوز، در ولایت هلمند، مناطقی که پیش از این سربازان آمریکایی و بریتانیایی سخت‌ترین نبردها را در آنجا داشتند اکنون بار دیگر در کنترل طالبان است.

منطقه «باباجی» که در گذشته بزرگترین حملات هوایی بریتانیا در آنجا روی داده است، سال گذشته بدست طالبان افتاد.

منطقه «مارجه» در جنوب غرب شهر لشکرگاه، جایی که در سال ۲۰۱۰ میلادی هزاران نیروی آمریکایی، بریتانیایی و افغان یکی از بزرگترین حملات را در آنجا انجام دادند اکنون در کنترل شورشیان است.

در «موسی قلعه» طالبان به مانند یک دولت عمل می کند و در «لشکرگاه» نیروهای طالبان به قدری به شهر نزدیکند که گاه و بیگاه گلوله های سلاح های سنگینشان به مراکزی در شهر اصابت می کند.

نیروهای ائتلاف بین الملل ولایت هلمند را سه سال پیش ترک کردند و نیروهای افغان جای خالی آنها را پر کردند. آنچه اکنون در این مناطق بیشتر دیده می شود، نه جنگ طولانی و مستمر بلکه حملات چریکی، درگیری‌ و تیراندازی‌های پراکنده و انفجارهای گاه به گاه در مراکز پرجمعیت است. در این مناطق از بمب های دست ساز، سلاح منتخب طالبان، روز به روز بیشتر استفاده می شود.

نیروهای دولتی افغانستان توانسته اند هر از گاهی به کمک روش‌های غیرمتعارف به موفقیتهای کوچک و محدود دست یابند؛ از جمله این روش ها نفوذ به مناطق تحت کنترل طالبان و انجام یورش‌های ناگهانی است اما سربازان افغان توانی بیش از این ندارند.

از نظر حاجی بازگل از فرماندهان نیروهای افغان در منطقه مارجه، نیروهای غربی متحدان افغان خود را رها کرده اند.

به گفته فرماندهان افغان، پس از نبردی سخت و طولانی در مارجه، نیروهای آمریکایی به سرعت منطقه را ترک کرده اند و تنها چیزی که باقی گذاشتند بودجه‌ای برای پرداخت دستمزد یک سوم از نیروهای افغان است.

به این ترتیب امکان دفاع از منطقه ممکن نشد و طالبان بار دیگر مارجه را به تصرف خود در آورد. با بازگشت طالبان، مردان افغان که دیگر قادر به ادامه زندگی در مارجه نبودند یا منطقه را ترک کردند و یا به آنها پیوستند.

در نبود نیروهای نظامی آمریکایی، دستمایه و دستاویز قرار دادن مذهب توسط طالبان و نیز فقر گسترده در منطقه، کار را برای نیروهای دولتی بیش از پیش سخت کرده است.

گفته می شود که اکنون طالبان نه تنها در نبرد بر روی زمین به پیشروی های قابل توجه دست می یابد بلکه قلب‌ و اذهان مردم را نیز به تسخیر خود درمی آورد.

اکنون در سراسر هلمند مساجد جدیدی تاسیس شده اند که توسط بازرگانان و اشخاص تامین مالی می شوند. در مقابل، مدارس دولتی خالی هستند.

حاجی بازگل می گوید: «تنها در هلمند ۲۰۰ مدرسه طالبان وجود دارد. در اینجا دولت خیلی ضعیف است».

انگیزه سربازان افغان هم برای نبرد، ایده‌های دموکراسی خواهانه و بحث هایی همچون حقوق بشر آن گونه که رهبران غربی و دولت مستقر در کابل مطرح می کنند نیست، بلکه تنها دلایل شخصی، مانند مصادره زمین‌هایشان توسط طالبان یا بازداشت و ضرب و شتم بستگانشان، علت حضور آنها در خط مقدم جنگ با طالبان است.

عبدالجبار قهرمان، فرستاده پیشین رئیس جمهور افغانستان در هلمند می گوید: «حتی اگر همه نوجوانان را بکشید، نسل بعدی باز هم به طالبان خواهد پیوست. شورشی بودن همواره نوعی کسب و کار بوده است و اکنون موضوع انتقام نیز مطرح است».

هیچ آموزش رسمی و هیچ کمک مشخصی برای سربازان افغان که در جنگ مجروح و معلول می شوند وجود ندارد و هیچ آینده‌ای برای زندگی عادی و غیرنظامی آنها پیش بینی نشده است. به همین دلیل آنها که دیگر جایی برای رفتن ندارند، ترجیح می دهند همچنان و با وجود آسیب های جسمانی، در خط مقدم باقی بمانند.

از سوی دیگر، ماموران پلیس افغان به خط مقدم و پستهای کنترل به ماموریت فرستاده شده و به همین دلیل هم به شدت نظامی می شوند و به ندرت در کار پلیس مشارکت می کنند. این موضوع باعث می شود تا موفقیت آنان و دولت در جذب وفاداری مردم به مراتب سخت تر شود.

پیشروی های طالبان، دیدگاههای افراطی را بار دیگر حاکم کرده است و به این ترتیب با وجود تمام تلاش هایی که از سوی نیروهای غربی برای برقراری صلح در این کشور انجام شده است، به نظر می رسد شرایط زندگی در بسیاری از مناطق روندی به عقب داشته است.

برای نمونه، زمانی به مدت بیش از ۱۵ سال، توانمندسازی زنان یکی از تلاش‌های اصلی نیروهای غربی در افغانستان بود اما اکنون در ولایت هلمند حضور زنان بالغ تقریبا کاملا نامرئی است. زنان ملک خانواده خود محسوب می شوند و تعداد کمی از آنان می توانند به کار یا تحصیل بپردازند. زنان حتی نمی توانند به طور مستقل از مراقبت های پزشکی و عدالت بهره مند شوند.

وضعیتی مشابه در دیگر مناطق زیر کنترل طالبان حاکم است. در حال حاضر تنها مرکز چند ولایت افغانستان همچنان در دست دولت مرکزی است که علت عمده آن هم پشتیبانی‌های هوایی آمریکاست. تنها در ماه ژوئن گذشته، نیروهای آمریکایی ۳۸۹ حمله هوایی در این کشور انجام داده اند که بیشترین میزان از این دست حملات از سال ۲۰۱۲ میلادی تا کنون محسوب می شود.

سربازان افغان خواهان افزایش شمار نیروهای آمریکایی هستند زیرا به این ترتیب از حمایت بیشتری برخوردار می شوند. آنها می گویند بدون حضور آمریکایی‌ها حتی نمی توان یک متر جلوتر رفت.

انتظار می رفت که ایالات متحده آمریکا برای اولین بار پس از آغاز خروج نیروها در سال ۲۰۱۱ میلادی، استقرار حدود چهار هزار نیروی اضافی در افغانستان را تایید کند اما اکنون به نظر می رسد دیدگاه دولت ترامپ تغییر کرده است؛ حتی شخص رئیس جمهور آمریکا در این باره می پرسد «چرا ما ۱۷ سال است که در افغانستان هستیم؟».

با این وجود در میان افغان ها هیچ فرماندهی باور ندارد که ارتش می تواند به این خصومت‌ها پایان دهد. آنها می گویند تنها گفتگو است که می تواند صلح را به ارمغان بیاورد.

فرماندهان افغان می گویند: «ما از چهل سال پیش می دانستیم که گلوله، جنگ را متوقف نمی کند».

آخرین اخبار، تحلیل‌های ویژه و صفحه نخست نشریه‌های انگلیسی زبان در صفحه بین‌الملل


ارسال نظر

  • ناشناس

    در نهایت ،امریکا با شکست افتزاح آمیز افغانستان را ترک میکند ،مردم افغانستان ،تا کنون تن به اشغال بیگانه نداده اند ؟ از اسکندر مقدونی ،تا اکنون ،تنها راه آرامش در افغانستان ،همان حکومت قبیله ای میباشد ،که با مردم سازگار است...

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار