گوناگون

جهان موازی به زبان ساده

پارسینه: اگر به مباحث مربوط به جهان‌های موازی علاقمند هستید به شما پیشنهاد میکنیم که این مطلب را مطالعه کنید.

تصور اینکه ممکن است شکلی متفاوت از زندگی شما وجود داشته باشد، می‌تواند جذاب یا حتی ترسناک باشد. فرضیه جهان‌های موازی در انواع مختلف و با پیچیدگی‌هایش بر این باور است که جهان‌های زیادی در راستای دنیا ما وجود دارد.

نگاه علمی به جهان‌های موازی به موضوع دلایل به وجود آمدن این پدیده می‌پردازد. در واقع فیزیک در صد سال گذشته تلاش داشته تا به نوعی، به حقیقت همه چیز دست پیدا کند. تلاشی که هرچند باور‌های جدیدی را به دنیای خسته کننده ما اضافه کرده، اما متاسفانه تنها در حد یک فرضیه باقی مانده است.

کوانتوم، اما جذاب‌ترین موضوع اثبات شده در دنیای فیزیک جدید است که ما را به این فرضیات متصل می‌کند. در نظر داشته باشید که فیزیک کوانتوم، یک علم نوپا است که هنوز نتوانسته به یک باور واحد در بین دانشمندان مختلف برسد.

جهان‌های موازی را می‌توان از نظر علمی و کوانتومی بررسی کرد. نگاهی که بدون شک می‌تواند برای علاقه‌مندان به فیزیک، نجوم و حتی فناوری جذاب باشد. با این حال در این مقاله ما پس از بررسی کوتاه کوانتوم جهان‌های موازی، از دریچه‌ای دیگر به مفهوم وجود دنیا‌های متعدد نگاه می‌کنیم. دریچه‌ای که بیشتر از دلایل به وجود آمدن یا حتی شکل و ساختار جهان‌های موازی، به مفهوم شخصی ما و زندگی در این شکل از جهان می‌پردازد.

کوانتوم جهان؛ گربه زنده است یا مرده؟

توضیح دادن کوانتوم و درک مفاهیم کوانتومی حتی برای دانشمندان این رشته مشکل است. تنها چیزی که به سادگی می‌توان در مورد آن نظر داد این است که مفهوم شکل در فیزیک کوانتوم با مفهومی که ما به آن عادت داریم تفاوت دارد. در بحث کوانتوم هر عمل بیش از یک نتیجه احتمالی دارد. یعنی چراغ می‌تواند روشن یا خاموش باشد. گربه مشهور شرودینگر که در یک جعبه زندانی شده، می‌تواند زنده یا مرده باشد. در واقع نگاه ما نتیجه را تعریف می‌کند.

این نظریه که به عنوان اصل عدم قطعیت Heisenberg شناخته می‌شود بر این باور است که رفتار نامنظم مواد کوانتومی باعث می‌شود که ما نتوانیم هیچ‌گاه ماهیت آن ذره کوانتومی را کشف کنیم. در واقع گربه شرودینگر در لحظه هم زنده است و هم مرده و این ما هستیم که با گشودن درب جعبه، نتیجه را مشخص می‌کنیم.

خط زمان؛ من بی‌نهایت

حالا شاید با خودتان بگوید که این ذرات کوانتومی، چه ربطی به فرضیه جهان‌های موازی دارد. بهتر است کمی ساده‌تر به نتیجه وجود ذرات کوانتومی در سطح زندگی بپردازیم. در نظر بگیرید که امروز صبح وقتی می‌خواستید درب اتاق خودتان را باز کنید، شما هم از اتاق خارج شدید و هم نشدید. این موضوع باعث می‌شود که دو خط زمانی متفاوت از زندگی شما به وجود آمده باشد. این موضوع که جهان‌های متعدد نامیده می‌شود اولین بار توسط دانشمندی به نام Everett در دنیای فیزیک مطرح شد.
فرقی نمی‌کند که تصمیم شما کوچک یا بزرگ باشد. با باز کردن و نکردن یک پنجره و یا حتی در سطحی بزرگ‌تر، با مردن یا زنده ماندن در یکی از لحظات خطرناک زندگی، خطی جدید در زمان-مکان زندگی تولید شده است. این تعدد خطوط را با تعداد موجوداتی که به لحظات کوانتومی نگاه می‌کندد مقایسه کنید. بدون شک شما هم به بی‌نهایت جهان موازی خواهید رسید.

شاید ترسناک‌ترین بخش وجودی این نظریه، تفاوت مفهوم زمان با باور همیشگی ما باشد. در صورتی که جهان‌های متعدد را باور داشته باشیم باید بپذیریم که ما هم زنده هستیم، هم مرده. هم ازدواج کردیم و هم هیچ‌گاه با همسر خود روبرو نشده‌ایم. باید بپذیریم که انسان به باهوش‌ترین موجود زنده زمین تبدیل شده و به صورت همزمان انسان برای همیشه منقرض شده است. در واقع مفهومی که ما از خط مستقیم زمان داریم، با وجود این نظریه تغییر می‌کند.

تئوری ریسمانی؛ یک انفجار بزرگ

تئوری ریسمانی یا همان String Theory نظریه‌ای است که اولین بار توسط دانشمندی به نام Michio Kaku تفسیر و ارائه شد. این نظریه جهان را از سطح زیر کوانتومی بررسی می‌کند. تئوری ریسمانی بر این باور است که جهان از ریسمان‌هایی زیر کوانتومی تشکیل شده و لرزش این ریسمان‌ها، شکل و وجود مواد را تعیین می‌کنند.

در این نظریه مفهوم جهان‌های موازی با مفهومی که پیش از این توضیح دادیم متفاوت است. در واقع تئوری ریسمانی در مسیر توضیح به وجود آمدن جهان هستی، وجود جهان‌های موازی را نیز تأیید می‌کند. تفاوت در این جا است که در تئوری ریسمانی، جهان‌های موازی در کنار یکدیگر قرار دارند و ممکن است با هم برخورد کنند و یا با هم ارتباط داشته باشند.

من در جهان موازی

فیزیک‌دانان سخت‌ترین بخش توضیح جهان‌های موازی را محاسبات فیزیکی و ریاضی این فرضیه می‌دانند. با این حال نگاه فلسفی و عقلانی به جهان‌های موازی نیز چندان ساده نیست. وجود جهانی موازی و اعتقاد به این فرضیه می‌تواند تمامی باور‌های عمیق انسانی را تحت تأثیر قرار دهد.

اینکه یک من دیگر در این جهان وجود داشته باشد به حد کافی ترسناک است. حالا بی‌نهایت مفهوم وجودی از خودتان را در بی‌نهایت جهان‌هایی متفاوت تصور کنید. فراتر از آن این است که در اکثریت جهان‌های موازی، مفهومی از من و شما وجود ندارد و در واقع خطوط زمان هیچ‌گاه منجر به تولد ما نشده است.

جهان‌های محدود و سفر در زمان

نظریه‌ای دیگر از مفهوم جهان موازی وجود دارد که تعداد این جهان‌ها را محدود می‌کند. در واقع این نظریه بر این باور است که یک دنیای موازی تنها وقتی به وجود می‌آید که فردی با سفر به گذشته، بخشی از خط زمان را تغییر داده باشد.

در واقع برعکس اغلب فیلم‌های سینمایی و سریال‌هایی که دیده‌ایم، با سفر به گذشته نمی‌توانیم زندگی خود را تغییر دهیم. مفهوم پروانه‌ای نیز این موضوع را تأیید می‌کند که حتی با تغییر کوچک‌ترین موضوع در گذشته، آینده به حدی تغییر خواهد کرد که سفر اولیه به گذشته را زیر سؤال می‌برد.

در نظر بگیرید که شما برای جلوگیری از رد شدن در یک امتحان، به گذشته سفر کنید و در این سفر موفق شوید تا امتحان را با موفقیت پشت سر بگذارید. این تغییر به ظاهر کوچک می‌تواند خط زمان را تا حدی تغییر دهد که مفهومی از شما در آینده وجود نداشته باشد. در واقع تصمیمات ظاهراً کوچک ما، تصمیماتی با قدرت مرگ و زندگی هستند.

نظریه جهان‌های موازی در مفاهیم سفر به زمان بر این باور است که با سفر به گذشته و تغییر هر چیز، ما آینده را تغییر نمی‌دهیم بلکه خطی جدید از زمان را تولید می‌کنیم که در آن، آینده به گونه‌ای دیگر رقم خورده است. این نظریه می‌تواند یکی از دلایلی باشد که ما هیچ‌گاه فردی از آینده را در زندگی مشاهده نخواهیم کرد. زیرا با مشاهده این فرد و شناخت ما از سفر به گذشته، خطی جدید از زمان تولید خواهد شد که به صورت همزمان ما در آن حضور خواهیم و نخواهیم داشت.

جهان‌های موازی شخصی

یک فیلم سینمایی را در نظر بگیرید. در این فیلم شما کاراکتر اصلی فیلم هستید و دنیا دور محور زندگی شما حرکت می‌کند. دنیای فیلم با تولد شما شروع شده و با مرگ شما هم پایان می‌پذیرد. تمامی اتفاقات گذشته تنها یک پیش زمینه از فیلم اصلی است و ممکن است هیچ وقت اتفاق نیفتاده باشد.

در نظریه جهان‌های موازی شخصی، هر فرد یک دنیای اختصاصی دارد و در واقع تمامی چیز‌هایی که ما می‌بینیم، تنها برای ما قابل رویت است. هیچ چیز واقعی نیست جز وجود ما در خط زمان. در این بین بی نهایت جهان موازی دیگر با محوریت دیگر افراد وجود دارد. کاراکتر‌هایی مثل شما که ممکن است تصاویری از آن‌ها نیز در دنیای شما نمود کند.

علاقه‌مندان به این فرضیه پا را از این فراتر گذاشته‌اند و بر این باورند که ممکن است ما تنها یک کاراکتر جانبی در فیلم دیگر افراد باشیم. درست مثل وقتی که نسخه‌ای از ما در رؤیای دیگران حضور دارد. شاید تا اینجا با خودتان فکر کنید که فرضیه جهان‌های موازی شخصی سازی شده، وحشتناک‌ترین نسخه از فرضیه جهان‌های موازی باشد. پیشنهاد می‌کنم آخرین فرضیه مقاله ما را نیز مطالعه کنید.

جهان در یک بازی کامپیوتری

ایلان ماسک از مشهورترین افرادی است که تا حدودی به فرضیه جهان در بازی کامپیوتری باور دارد. در این فرضیه ما کاراکتر‌هایی از یک بازی کامپیوتری-کوانتومی پیشرفته هستیم و هیچ چیز در دنیای ما واقعی نیست. این بازی به صورت بی نهایت بازی شده و خطوطی مختلف دنبال شده است. در این فرضیه بی‌نهایت من موازی وجود دارد که در هر کدام به پیشرفت‌های خاصی رسیده است.

نکته ترسناک این فرضیه، عدم وجود اختیار در دنیای بازی کامپیوتری است. در این بازی در واقع ما یک کاراکتر هستیم که توسط فرد یا قدرتی بالاتر کنترل می‌شویم. درست مثل یک بازی کامپیوتری، دنیا تصویری ناهمگون از واقعیت است. نکته مثبت وجود چنین دنیایی این است که شاید نسخه‌ای از ما در یکی از تمامی دفعاتی که این بازی انجام شده وجود داشته باشد که به تمامی آرزوهایش رسیده باشد!

ارسال نظر

  • ناشناس

    چرت شرح دادید بدرد خودت می خوره

  • سهیل

    من توی دوران بچگیم همیشه فکر میکردم این زندگی که من دارم سپری میکنم فقط مختص من هست و بقیه یه جوری بازیگر و حتی بعضی وقتا این که چرا این منم و مثلا فلانی نیستم دیونم میکنه طوری که هروقت به این نتیجه میرسم ترجیح میدم دیگه ادامه ندم چون در حال منفجر شدن سرم میشه

  • زهرا

    وای چقدر ترسناک

  • ناشناس

    سردرد شدم و باتمام علاقه تم ب این مبحث از قدرت ادراکم خارجه

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار