دردسرهای عشق معلم و شاگرد
پارسینه: معلم زبان انگلیسی که دل به پسر ثروتمند بسته بود، برای راضی کردن پدرش به این ازدواج، سناریوی آدم ربایی ساختگی را طراحی کرد.
چندی قبل مرد میانسالی به پلیس رفت و از ربوده شدن دخترش خبر داد. او گفت: دخترم در یک مؤسسه خصوصی انگلیسی تدریس میکند. ساعاتی قبل از تلفن همراهش به من پیامکی داد که او را ربودهاند و گفت برای آزادی اش یک میلیارد تومان فراهم کنم. من چنین پولی ندارم و میترسم آنها بلایی سر دخترم بیاورند.
وی ادامه داد: البته چند وقت قبل پسر ۳۵ سالهای به خواستگاری دخترم آمد. او یکی از شاگردانش بود، اما من مخالفت کردم چرا که از نظر مالی وضع خیلی خوبی داشت و اختلاف طبقاتی زیادی داشتیم. دوم اینکه سالهاست قول ازدواج دخترم را به پسر برادرم داده ام. از طرفی سهیل ۳۵ سال داشت و دخترم ۲۵ ساله است. تفاوت سنی آنها خیلی زیاد بود. به همین دلیل با این ازدواج مخالفت کردم. الان احتمال میدهم آدم ربایی کار او باشد.
با شکایت مرد میانسال تحقیقات برای یافتن دختر جوان بهنام پریسا آغاز شد. در تحقیقات مشخص شد که آخرین بار پریسا با خواستگارش دیده شده است. بدین ترتیب احتمال دست داشتن او در این ماجرا پررنگ شد. با شناسایی خانه سهیل مأموران راهی محل شده و پریسا را در خانه او پیدا کردند.
اما دختر جوان در حالی که سهیل را بیگناه میدانست به پلیس گفت: من خودم نقشه این آدم ربایی را طراحی کردم. او زبان آموز مؤسسه ما بود بعد از مدتی خواست تا برایش خصوصی تدریس کنم. کم کم به هم علاقهمند شدیم و او از من خواستگاری کرد، اما وقتی پدرم با ازدواجمان مخالفت کرد دنبال راهی برای راضی کردن او بودم.
یک شب در حال تماشای فیلمی خارجی در رابطه با آدم ربایی بودم. از همان فیلم الگو گرفتم و سناریوی آدم ربایی را اجرا کردم فکر میکردم اگر به پدرم بگویم آدم ربایان برای آزادی من یک میلیارد میخواهند او از سهیل کمک میخواهد و سهیل هم این پول را میدهد و بدین ترتیب پدرم به ازدواج ما رضایت میدهد. اما به چند ساعت نکشید که راز این آدم ربایی ساختگی برملا شد.
ارسال نظر